🗓 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: شنبه - ۱۵ مرداد ۱۴۰۱
میلادی: Saturday - 06 August 2022
قمری: السبت، 8 محرم 1444
🌹 امروز متعلق است به:
🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم
🗞 وقایع مهم شیعه:
🔹قحطی آب در خیمه های امام حسین علیه السلام، 61ه-ق
📆 روزشمار:
▪️2 روز تا عاشورای حسینی
▪️17 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام
▪️26 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
▪️41 روز تا اربعین حسینی
▪️49 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام
شیخ جعفر شوشتری آورده که حسین علیه السلام در مصیبت علی اکبر سه بار به حال احتضار و مشرف به مرگ شد.💔
اول: وقتی دید علی اکبر (علیه السلام ) آماده ی رفتن به میدان است.
دوم: وقتی برگشت و از حضرت طلب آب کرد، او را به سینه گرفت و از شدت غصه و اندوه که نمی توانست آب برای او آماده کند، حالت احتضار به او دست داد.
سوم: وقتی علی اکبر از اسب افتاد و پدر را صدا زد، که حضرت سکینه کبری می گوید:
«لَمّا سَمِعَ أبی صوة وَلَدِه نَظَرتُ إلَیه» وقتی صدای اکبر را شنید، من پدر را نگاه کردم، «فَرَأیتُهُ قَد أشرَفَ عَلَی الموت» دیدم مشرف به مرگ شده است. «وَ عَیناهُ تَدورانِ کَالمُحتضَر» دو چشمش مثل آدم محتضر می گردد، «وَ جَعَلَ یَنظُرُ الأطرافَ الخِيمَة» اطراف خیمه را نگاه می کند، نزدیک است روح از بدنش برود. «وَ صاحَ مِن وَسَطِ الخِيمَة» وسط خیمه فریاد زد: «وَلَدی قَتَلَ الله مَن قَتَلوک».😭😭😭
🏴🏴🏴
🌴 کاش هر روز زیارت عاشورا می خواندم🌴
شیخ عبدالهادی حائری مازندرانی از پدر خود حاج ملاابوالحسن نقل می کند:
من حاج میرزا علی نقی طباطبائی را بعد از رحلتش در خواب دیدم و به او گفتم: آرزویی هم در آنجا داری؟
گفت: هیچ آرزویی ندارم جز این که چرا در دنیا هر روز زیارت عاشورای امام حسین علیه السلام را نخواندم.
رسم سید این بود که دهه محرم زیارت عاشورا می خواند نه در تمام سال؛ از این رو افسوس می خورد که چرا تمام سال نمی خواندم.
🏴🏴🏴
🖤اشک بر غربت مظلوم اجابت دارد
پر پرواز دعا را بنویسیدحسین
لحظه ی سینه زدن با دم یا ثارالله
سرخی خون خدا را بنویسید حسین😭😭
#محرم
🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴
🖤مقتل_حضرت_عباس
شمر به طرف لشکر امام حسین(علیه السلام) آمد و با صدای بلند فریاد زد:خواهرزاده های من کجا هستند؟عباس و برادرانش کجایند؟کسی نخواست پاسخ او را بدهد.
امام حسین(علیه السلام) فرمود:"اگر چه او انسان فاسقی است اما پاسخش را بدهید"
عباس و برادرانش گفتند:چه کار داری؟
عرض کرد: ای خواهرزاده های من شما در امان هستید،خودتان را به خاطر حسین به کشتن ندهید و بیایید سر به اطاعت امیرالمومنین یزید بسپارید.
عباس فرمود: "خدا تو و امیرت را لعنت کند.آیا به ما امان می دهی،در حالی که فرزند رسول خدا در امان نیست.از ما می خواهی تا مطیع انسان های ملعونی شویم که پدرانشان نیز مشمول لعن خدا هستند؟آیا این مرد نادان بدخو گمان می کند یک مرد غیرتمند تن به پستی و خواری خواهد داد و فکر می کند ابوالفضل تو را با ظلمت عوض می کند و پرچم نبوت را رها کرده و تحت پرچم یزید خواهد رفت؟....هرگز"
📚مقتل مقرم،ص۲۴۳
📚مناقب ابن شهر آشوب،ج۲،ص۲۱۵
📚مقتل ابن نما
#مقتل_حضرت_عباس
عباس(علیه السلام)دیگر نتوانست بعد از شهادت اهل بیت و همراهانش بیش از این صبر کند،او می دید که امام زمانش تنها شده و دشمنان برای کشتن او روی آورده اند،از سویی صدای گریه و شیون زنان و ناله های کودکان تشنه به گوشش می رسید.از برادرش اجازه خواست.
از آن جا که عباس(علیه السلام)بهترین نیروی امام حسین(علیه السلام)بود[چون دشمن از هیبت و ابهت او می ترسید و زنان همراه آنها هم وقتی پرچم افراشته اش را می دیدند از سلامت وجود او مطمئن می شدند و این قوت قلبی برای آنها بود]
امام حسین(علیه السلام)دلش نیامد از او جدا شود و او را از دست بدهد،بنابر این فرمود:
"برادرم،آخر تو علمدار من هستی"
عباس(علیه السلام)عرض کرد:
"سینه ام از دست این منافقان تنگ شده است و می خواهم انتقامم را از آنها بگیرم"
امام حسین(علیه السلام)فرمود:
"پس[ابتدا]مقداری آب برای این کودکان طلب کن"
📚مقتل عوالم،ص۹۴
📚مقتل مقرم،ص۳۲۸_۳۲۹
#مقتل_حضرت_عباس
حضرت عباس نزد آنها[دشمنان]رفت و آنها را کمی نصیحت کرد و از غصب خدا بر حذر داشت اما هیچ سودی نداشت.
با صدای بلند فریاد زد:
"ای عمرسعد!این شخص که اصحاب و اهل بیت و خانواده و فرزندانش تشنه و بی آب هستند، حسین فرزند دختر رسول خدا است،کمی آب به آنها بدهید،از تشنگی جگرشان می سوزد،اما با این وجود،حسین می گوید بگذارید تا بروم به هند یا روم و در حجاز و عراق نباشم"
این سخنان عباس(علیه السلام)در دل بعضی اثر کرد و تعدادی به گریه افتادند اما شمر با صدای بلند فریاد زد:ای پسر ابوتراب!اگر تمام سطح زمین را هم آب فرا می گرفت و با این حال شما در محاصره ما بودید،باز یک قطره آب به شما نمی دادیم مگر این که به بیعت با یزید تن بدهید.
عباس(علیه السلام)نزد برادر بازگشت و سخن آنها را به حضرت انتقال داد.
باز صدای کودکان را شنیدند که از شدت تشنگی گریه می کنند، عباس(علیه السلام)دیگر نتوانست تحمل کند و غیرت هاشمی اش به جوش آمد.
📚تظلم الزهرا،ص۱۱۸
📚مقتل مقرم،ص۳۲۹
🏴🏴🏴
🏴علی ولی الله
🏴جناب ابو فاضل علیه السلام🏴
امشب تمام عالم درشیون وغو غاست
دلواپس این ماتم« درکربلا زهراست» (۳)
هرجاکه می گردم سخن از قحطی آب است (۲)
آبی که مهرفاطمه چون درنایاب است😭😭
شد موسم احسان یاساقی العطشان (۲)
ساقی نشسته تنها با قلب غمدیده
دست سکینه باشد« یک مشک خشکیده» (۳)
ساقی شما ولاله ها شداز عطش پرپر (۲)
غش کرده ای عموز بی آبی علی اصغر😭😭
مرغم شده بی جان یاسیدی العطشان (۲)
زهرا شود خشنودو ام البنین شادان
یک جرعه آبی آری «در خیمهٔ طفلان» (۳)
زینب دعایت می کند حاجت روا گردی (۲)
اصغر شودزنده از آن آبی که آوردی😭😭
این لطف بی پایان ساقی العطشان (۲)
ای علقمه این فرق و این چشم این دستم
در تن بود تا جانی« پای حسین هستم» (۳)
از روزاول خادم این خاندان بودم (۲)
آری که بی عشق حسین یکدم نیاسودم😭😭
هستم بلاگردان یاساقی العطشان (۲)
سربسته بی زینب من. سری نمی خواهم
جانم بقربانش چون « من عبد درگاهم» (۳)
گر شد جدا من برندارم دست ازین دینم (۲)
من جز حسین حقی دراین عالم نمی بینم😭😭
دارم به او ایمان یا ساقی العطشان (۲)
در علقمه افتاده یک مشک خشکیده
یک دست و یک بازو با« یک فرق پاشیده»(۳)
گفتم برادر چونکه زهرایم پسر خوانده (۲)
بی تاب دیدارم دلم پیش تو جامانده😭😭
یحسین برادر جان. یاساقی العطشان (۲)😭😭😭
«سلام الله علیهم اجمعین»
🏴🏴🏴