eitaa logo
🌴 نور ملکوت عید بزرگ غدیرخم🌷
215 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
85 فایل
🔘تبلیغ غدیر و رساندن پیام آن به دیگران از جمله وظایف مسلمین است. ◽️پیامبر در روز غدیر فرمود ابلاغ من را بشنوید و به دیگران هم برسانید یعنی هر مسلمان به عنوان امت پیامبر باید به امر رسول خدا توجه و برای فرهنگ اسلام و غدیر تبلیغ نماید. noreghadir
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴 بســـم ربـــ الــحــیــدر🌴 ✔️یکی از مولانا ابوالحسن الهادی علیه السلام 🔻امام هادی علیه السلام و پیشگویی مرگ متوکل ملعون... تصمیم گرفت روزی که سران کشورش برای تقدیم سلام می‌آیند دستور بدهد علیه السلام با پای پیاده نزد او بیاید. وزیر متوکل به او گفت:«این کار به ضرر تو تمام می شود و حرفهای بدی پشت سرت خواهند زد. این کار را نکن. و اگر حتما می‌خواهی تصمیمت را عملی کنی دستور بده همه فرماندهان و اشراف نیز پیاده بیایند که مردم گمان نکنند منظور تو تحقیر امام هادی است.» متوکل پذیرفت و نقشه اجرا شد. فصل تابستان بود و امام علیه السلام وقتی به دالان ورودی قصر متوکل رسید عرق کرده بود. یکی از نگهبانان متوکل می‌گوید:«امام را در دهلیز قصر نشاندم و صورت مبارکش را با حوله پاک کردم، و در ضمن به امام گفتم:«درباره پسر عمویتان، متوکل، فکر بد نکنید. منظورش فقط پیاده آمدن شما نبود، بلکه دیگران را هم مامور به انجام این کار بودند.» امام هادی علیه السلام آیه 56 از سوره هود را خواند: «تمتعوا فی دارکم ثلاثه ایام ذالک و عد غیر مکذوب.» (خداوند از قول به قومش می‌فرماید: سه روز در خانه‌هایتان می‌مانید و پس از آن عذاب الهی می‌آید، و این وعده‌ای راست است.) به خانه‌ام که برگشتم یکی از دوستانم که شیعه بود، نزد من آمد. به او گفتم:«ای رافضی بیا سخنی را که امروز از امامت شنیدم برایت بازگو کنم.» و ماجرا را گفتم. به من گفت:«نصیحت مرا بپذیر. اگر امام هادی علیه السلام این را فرموده است، اموال و دارایی‌هایت را جمع کن که متوکل بعد از سه روز یا می‌میرد یا کشته می‌شود.» من خشمناک شدم و او را ناسزا گفتم و از خود دور کردم، ولی وقتی تنها شدم فکر کردم دوراندیشی ضرر ندارد. اگر راست باشد ضرر نکرده‌ام. به دنبال این فکر به قصر متوکل رفتم و هر چه داشتم جمع کردم و به دست خویشان مورد اطمینانم به امانت سپردم، و تنها در خانه‌ام یک تکه حصیر باقی گذاشتم. شب چهارم متوکل کشته شد و خودم و اموال و دارایی‌ام سالم ماند. به دنبال این موضوع، نزد امام هادی علیه السلام رفتم و از او خواستم برایم دعا کند. 📚 ، ج 50، ص 147، شماره 32 https://eitaa.com/noreghadir🏴🏴
علیه السلام: إنَّ اَللَّهَ جَعَلَ اَلدُّنْيَا دَارَ بَلْوَى وَ اَلْآخِرَةَ دَارَ عُقْبَى وَ جَعَلَ بَلْوَى اَلدُّنْيَا لِثَوَابِ اَلْآخِرَةِ سَبَباً وَ ثَوَابَ اَلْآخِرَةِ مِنْ بَلْوَى اَلدُّنْيَا عِوَضاً خداوند، دنیا را سرای بلا و آزمایش و آخرت را سرای ابدی قرار داده است و گرفتاری را سبب ساخته و آخرت را عوض بلای دنیا قرار داده است. تحف العقول ج1 ص483 https://eitaa.com/noreghadir🏴🏴
🌹 علیه السلام: 🌤بار خدایا! وعده‌ای را که به داده‌ای تحقق فرما و زمین خود را با شمشیر قائم انان پاک گردان و به وسیله او حدود تعطیل شده و احکام فرو نهاده و تغییر یافته ات را بر پا دار و به برکت وجود او دل‌های مرده را زنده ساز و خواسته‌های پراکنده را یک پارچه گردان و زنگار را از راه خود بزدای تا اینکه حق با دست او در زیباترین چهره‌اش اشکار شود و در پرتو نور دولت او ،باطل و باطل گرایان نابود شوند و چیزی از و به واسطه ترس از هیچ انسانی پوشیده نماند. 🌤 📚 بحار الانوار، ج۹۹، ص۱۷۸ https://eitaa.com/noreghadir
عليه السلام . آخرین روز ماه ذی القعده سال ۲۲۰هجری قمری مصادف با ششم آذر سال ۲۱۴هجری شمسی حضرت امام جواد عليه السلام در بغداد شهید شدند. درهنگام شهادت ۲۵سال و ۳ماه و ۱۲روز داشتند. بعداز شهادت عليه السلام دستورداد تاجوادالائمه عليهم السلام رابه بغداد بیاورند وبرای جاسوسی درزندگی حضرت، دخترملعونش ام الفضل رابالاجبار به آن حضرت تزويج نمود. مجلس علمی ازعلمای اهل خلاف وغیره تشکیل داد تابه خیال خودش بامطرح کردن سوالات مشکل امام را درمقابل دیگران سبک کند. اوتصور میکرد چون علیهم السلام سن کمتری دارند، علمشان به اندازه پدرانشان نیست. اما درسن ۱۰سالگی "فی مجلسٍ واحدٍعن ثلاثين ألف مسألةٍفأجابَ ولهُ عشرسنين" دریک مجلس به ۳۰هزار مسئله جواب فرمودند وعقول همه را کردند. کافی ج۱ص۲۹۶ بحارالانوار ج۵۰ص۹۲ امام جوادعلیه السلام چون از سوء معاشرت مأمون بسيارناراحت بودند براى حج به مكه تشريف بردند ومکه بقدوم مبارکشان مزین شد. سپس به مدينه رفته وتا مرگ آنجا ماندند. برادرمأمون به خلافت غاصبانه رسید. وی حسادت خاصى نسبت به حضرت داشت وایشان رابه بغداد احضاركرد. حضرت جوادعلیه السلام درحضور و درمدينه عليه السلام را امام بعداز خود معرفى كرده و ودايع امامت راتسليم ايشان نمودند. در ۱۸محرم سال ۲۲۰قمری ازمدینه خارج شدند که وداع حضرت نیز باگریه واندوه همراه بود وبالاخره در ۲۸محرم به بغداد وارد گشتند. إرشاد ج۲ص۲۹۵ بحارالانوار ج۵۰ص۱۰ معتصم به ام الفضل دستورداد که امام رامسموم کند وبرادر ام الفضل ملعون نیز اورا کمک وتحریک نمود. قلائدالنحور ص۲۷۹ رابرای اوفرستادند وخاصیت این زهرچنین بود که پای مبارک حضرت راچنان سنگین کرد ودیگر قدرت راه رفتن نداشته وحضرت رابسیار عطشان کرده بود که مانندجد غریبش میفرمود العطش... ام الفضل خبیثه دستورداد کنیزکان با و بکوبند و کنند تاصدای اوبه گوش کسی نرسد. سرانجام امام جوادعلیه السلام درغربت وتنهایی روی خاکهای حجره شهید گشتند. سه روز بدن مبارک روی پشت بام خانه بود و بعداز آن ام الفضل بدن مطهر را ازبالای بام به زمین انداخت، شیعیان پیکرمبارک را برداشتند ودر دوم ذیحجه باحضور امام هادی علیه السلام بخاک سپردند.🏴🏴🏴