🏴 اشعار #شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
عارفان را اینچنین در باور است
طفل این گهواره شیخ اکبر است😭😭
این علی ابن حسین ابن علیست؟
یا خدایا عیسی پیغمبر است😭😭
در کرامت با عمو هم شانه است
در امامت با پدر همجوهر است😭😭
صبح محشر فاش خواهد شد به ما
این پسر میزان روز محشر است😭😭
نسل زهرا خیر زهرا میدهد
شعبه کوثر خودش هم کوثر است😭😭
امتحانش کن به هنگام خطر
از دوصد مرد خطر غوغا تر است😭😭
حرمله تیر و کمان آورد اگر
این پسر راهی میدان با سر است😭😭
در کمان انگار تیر آماده است
یا رب این تیر است یا که خنجر است😭😭
تیر لازم نیست این لب تشنه را
از عطش این شاخه گل پرپر است😭😭
🏴🏴🏴
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم
بنویسید که اینگونه شده سرگشته
یک قدم رفته به خیمه دو قدم برگشته😭😭
روی برگشت ندارد به حرم، حق دارد
چه جوابی بدهد، بی علی اصغر گشته😭😭
طفل را زیر عبا برد، همه فهمیدند
پدر پیر خجالت زده مضطر گشته😭😭
نه فقط خیمه که از حالت واله شدنش
دیده ی لشگر کوفه به خدا تر گشته😭😭
آب میداد و نمیداد چه فرقی میکرد؟!
رفتنی بود دگر غنچه ی پرپر گشته😭😭
آب میخواست اگر، خواست هدایت بشوند
پاسخ خواستنش خنده ی لشگر گشته😭😭
به دلش تیر سه شعبه دو سه تا داغ گذاشت
داغ این طفل ولی چند برابر گشته😭😭
آه از تیر بزرگی که به حلقومش خورد
آه از آن بدن کوچک بی سر گشته😭😭
آنقدر نیزه زمین زد بدنش پیدا شد
حرمله از همه انگار که بهتر گشته😭😭😭
🏴🏴🏴