🏴 سالها در کربلا منتظر بود تا در رکاب سید الشهدا علیه السلام به شهادت برسد
🔸عريان بن هیثم نقل می کند :
«پدرم در ایام بهار به بیابان میرفت. نزدیک آنجایی که قضیۀ کربلا واقع شد چادر می زد.
طی این سالهای طولانی هیچ وقت نمیشد که به آنجا برویم مگر آن که شخصی از بنی الاسد را می دیدیم که آنجاست.
🔹 پدرم به او گفت به نظر می رسد که تو همیشه اینجا هستی.
🔸مرد اسدی گفت: بله؛ من شنیده ام که حسین [سید الشهدا علیه السلام ] اینجا کشته میشوند. من هم همه ساله اینجا میآیم؛ شاید به حضورشان برسم؛ و با حضرتش شهید شوم.
▫️ وقتی که حضرت شهید شدند پدرم به من گفت برویم ببینیم که آیا آن مرد اسدی رضوان الله تعالی علیه هم در بین کشته هاست.گشتیم و او را بین شهدا یافتیم.»
قال العريان بن الهيثم كان أبي يتبدى فينزل قريبا من الموضع الذي كان فيه معركة الحسين فكنا لا نبدو إلا وجدنا رجلا من بني أسد هناك
فقال له إني أراك ملازما هذا المكان
قال بلغني أن حسينا يقتل ها هنا فأنا أخرج لعلي أصادقه فأقتل معه
فلما قتل الحسين قال أبي انطلقوا ننظر هل الأسدي فيمن قتل وأتينا المعركة فطوفنا فإذا الأسدي مقتول
الخبر نقله ابن العديم في بغية الطلب 6 / 2619
📚تاريخ دمشق : ابن عساكر ج : 14 ص : 216 و217
✔️ عمه ! چرا نمازت را نشسته میخوانی یا زینب کبری (سلام الله علیها)
🏴🏴🏴
از امام سجاد (سلامالله.علیه) نقل شده است؛
✳️ « عمهام زینب (سلام الله علیها) در مسیر اسارت از کوفه به شام هم فرایض و هم نوافل خود را به جای میآورد و غفلت نداشت.
‼️‼️
فقط در یکی از منازل به خاطر شدت ضعف و گرسنگی، نشسته نماز خواند که بعد معلوم شد که سه روز است غذا میل نفرمودهاند،
زیرا به هر اسیر شبانه روز یک گرده نان میدادند و عمهام سهمیه خود را بیشتر اوقات به بچهها میدادند.»
📗ریاحینالشریعه ج3 ص62
🏴🏴🏴
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌺🍃🌺🍃
🍃✨✨
🌺✨
✨#متن خطبه امام حسین علیه السلام درسرزمین منا✨✨
✨✨قسمت 3⃣ ✨✨
✅شما را به خدا سوگند می دهم آیا می دانید رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) در جنگ تبوک به علی(علیه السلام ) فرمود: تو نسبت به من مانند هارون نسبت به موسایی و تو پس از من زمامدار هر مؤمنی؟
گفتند: آری به خدا. و فرمود:
🔘شما را به خدا سوگند، آیا می دانید که رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) هنگامی که نصارای نجران را برای مباهله فراخواند جز علی(علیه السلام ) و همسرش (فاطمه(س)) و دو فرزند او (حسن و حسین(علیه السلام )) را نیاورد.
گفتند: آری به خدا. فرمود:
🔘شما را به خدا قسم می دهم، آیا می دانید پیامبر(صلیاللهعلیهوآله ) در روز خیبر پرچم را به دست علی (علیه السلام ) داد و فرمود: پرچم را به دست کسی می دهم که خدا و رسولش او را دوست دارند و او نیز خدا و رسولش را دوست دارد، آنکه پی درپی (بر دشمن) یورش می برد و فرار نمی کند و خداوند خیبر را به دست وی فتح کند؟
گفتند: آری به خدا. فرمود:
🔆آیا می دانید که پیامبر(صلیاللهعلیهوآله ) او را برای ابلاغ آیات برائت فرستاد و فرمود: از سوی من کسی (پیام را) نمی رساند مگر خودم یا کسی که از من باشد؟
گفتند: آری به خدا. فرمود:
🔹آیا می دانید که رسول خدا(صلی الله علیه و آله ) بین او و جعفر و زید داوری کرده فرمود: ای علی، تو از منی و من از توام پس از من پیشوای هر مؤمنی.
گفتند: آری به خدا. فرمود:
🔸آیا می دانید که او هر روز با رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) خلوتی داشت و هر شب بر منزل پیامبر(صلیاللهعلیهوآله ) داخل می شد هرگاه می پرسید، پیامبر پاسخش می گفت و هرگاه سکوت می کرد، پیامبر(صلی الله علیه و آله ) خود آغاز سخن می کرد؟
گفتند: آری به خدا. فرمود:
🔆آیا می دانید رسول خدا(صلی الله علیه و آله ) او را بر جعفر و حمزه برتری داد، آن هنگام که به فاطمه(س) فرمود: تو را به بهترین خاندانم ـ که اسلامش از همه پیش تر، و بردباریش از همه بزرگ تر و دانشش از همه بیشتر است ـ تزویج کردم؟✨✨
گفتند: آری به خدا. فرمود:
⏮⏮ادامه دارد
🌺🍃🌺🍃
🍃✨✨
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
📔 تقویم شیعه
🗓 نوزدهم محرم
💠 حرکت کاروان کربلا به سوی شام 🏴
🔹 در این روز اهل بیت سید الشهداء علیه السلام را از کوفه به سوی شام حرکت دادند. زنهای غیرهاشمیه از انصار امام حسین علیه السلام که در کربلا اسیر شدند با شفاعت اقوام و قبایلشان نزد ابن زیاد لعنت الله علیه از قید اسیری خلاص شدند، و فقط زنهای هاشمیات برای اسارت به شام برده شدند.😭😭😭
📚 تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۳۸-۳۹
🏴🏴🏴
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🏴🏴#آجرک الله یا صاحب الزمان😭😭
ورود مخدرات آل الله صلوات الله علیهم اجمعین به شام بلا رو خدمت حضرت حجت بن الحسن روحی له الفداء و محبین داغدارش تسلیت و تعزیت عرض مینمایم
😭😭😭😭
🏴🏴🏴
مداحی_آنلاین_عمو_عباس_بی_تو_قلب_حرم_می_گیره_بنی_فاطمه.mp3
3.5M
🔳 #زمینه #تاسوعا #محرم
#صوتی
عمو عباس بی تو قلب حرم میگیره
عمو عباس بی تو بابا تنها میمیره😭💔
🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
🏴🏴
#حضرت_زینب #مصائب_شام
#کاروان_اسرا💔😭
با وجود خولی و شمر و سنان در راه شام😭😭
شام من شد تهمت و زخم زبان در راه شام 😭😭
آنچه با من کرد حرف ناسزا سیلی نکرد🍂
زیر بار غصه قدم شد کمان در راه شام😭😭
تا بیندازد سرت را از نوک نیزه مدام
حرمله با سنگ می کرد امتحان در راه شام😭😭
گیسوان دخترت همرنگ دندانت شده
دختر آواره ات شد نصف جان در راه شام😭😭
روی ناقه پلک های خسته ام یاری نکرد
خواب بودم لطمه خوردم ناگهان در راه شام😭😭
اینکه می لرزم به خود از ضعف هست از ترس نیست🍂
آخرش پیدا نشد یک لقمه نان در راه شام😭😭
حرف مرهم را نزن کار از مداوایم گذشت
بسکه خو کردم به درد استخوان در راه شام😭😭
سایه ی خیمه نصیب شمر و خولی شد ولی🍂
آه ناموس خدا بی خانمان در راه شام 😭😭
رفتی و دیگر ندیدی گردش ایام را
یک نفر مثل شبث شد ساربان در راه شام😭😭
از تو چه پنهان شبیه ریگ صحرا ریخته
مطرب و آوازه خوان و بد دهان در راه شام😭😭
کاش می مردم نمیرفتم ولی بزم شراب🍂
کاش می مردم شبیه بستگان در راه شام😭😭😭💔
🏴🏴🏴
▪️چشم به راه مهدی(عج)▪️
#امان از دل زینب😭😭
داردمهیا میشود،اَلشّام اَلشّام
بزمی که برپا میشود،اَلشّام اَلشّام😭😭
سجاد(علیه السلام ) دائم در سجود است؟ یاکه قدّش
ازغصه ها تامیشود، اَلشّام اَلشّام😭😭
درپاسخ اینکه: کجاها سخت تر بود؟
بغض لبش وا میشود: اَلشّام اَلشّام😭😭
بعداز مصیبت های پشت درب ساعات
دروازه ها وا میشود، اَلشّام اَلشّام😭😭
زینب(س)که حتی سایه اش را کس نمیدید
داردتماشا میشود، اَلشّام اَلشّام😭😭
برروی نیزه چشم های زخم عباس
ازاشک دریا میشود،اَلشّام اَلشّام😭😭
لکنت گرفته دخترت ازسیلی زجر
حرفش..ب ب ب بابا میشود،اَلشّام اَلشّام😭😭
مانده رباب ازاینکه درحلقوم اصغر(ع)
نیزه مگرجا میشود؟ اَلشّام اَلشّام😭😭
باقصد قربت...سنگ و سَبُّ و ناسزاها
حکم است و فتوا ميشود، اَلشّام اَلشّام😭😭
وجارچی تا جار زد؛ آل علی اند
از کینه غوغا میشود،اَلشّام اَلشّام😭😭
بغض علی( علیه السلام ) وکوچه تنگ یهودي
اینجاست معنا میشود:«اَلشّام اَلشّام»😭😭
اینجاست ذکرقاری قرآن نیزه:
«یارَب اَغِثنا» میشود،اَلشّام اَلشّام😭😭
بزم شراب مستی و ناموس حیدر(علیه السلام)
این روضه حالا میشود:«اَلشّام اَلشّام»😭😭
ما بین جمعیت رقیه(س) تا ببیند
بر پنجه اش پا میشود،اَلشّام اَلشّام😭😭
پرسید:عمه جان چرا هی خیزرانش
پایین وبالا میشود؟ اَلشّام اَلشّام😭😭
هفتادتن آنجا و اینجاهم رقیه(س)
زینب (س)چه تنها میشود،اَلشّام اَلشّام😭😭😭💔
🏴🏴🏴
🏴🕊🏴
🕊🏴🕊
🏴🕊
🏴اسارات آل الله و چشم گریان امام سجاد علیه السلام
💠ابوحمزه ثمالی بر حضرت سجاد علیه السلام وارد شد و حضرت را در حال گریه دید; عرض کرد:
🔹«سیدی! ما هذا البکاء و الجزع؟ الم یقتل عمک حمزة؟ الم یقتل جدک علی علیه السلام بالسیف ان القتل لکم عادة و کرامتکم من الله الشهادة ».
«فقال له الامام علیه السلام : شکر الله سعیک یا ابا حمزة کما ذکرت القتل لنا عادة و کرامتنا من الله الشهادة و لکن یا اباحمزة هل سمعت اذناک ام رات عیناک ان امراة منا سبیت و هتکت قبل یوم عاشورا؟ و الله یا ابا حمزة ما نظرت الی عماتی و اخواتی الا و ذکرت فرارهن فی البیداء من خیمة الی خیمة و من خباء الی خباء و المنادی ینادی احرقوا بیوت الظالمین »
🔸مولای من، این همه گریه و بی تابی برای چیست؟ آیا عموی شما حمزه کشته نشد؟ آیا جد شما - علی علیه السلام - با شمشیر کشته نشد؟ کشته شدن، عادت شما خانواده است و شهادت عطیه ای الهی از آن شما است.
امام علیه السلام فرمود: ای ابوحمزه خداوند به تو جزای خیر دهد چنان که گفتی کشته شدن برای ما عادت است و خداوند نیز به ما شهادت را ارزانی داشته است ولی ای ابوحمزه آیا هرگز شنیده ای یا دیده ای که تا قبل از عاشورا زنی از خانواده ما به اسارت رفته باشد و هتک حرمت شده باشد؟ به خدا سوگند ای ابوحمزه هر وقت به عمه ها و خواهرانم نگاه می کنم به یاد فرار آن ها در بیابان می افتم که ازخیمه ای به خیمه ای و از پناهگاهی به پناهگاهی فرار می کردند و دشمن فریاد می زد: خیمه ستم کاران را به آتش بکشید!
📚مجمع مصائب اهل البیت، الخطیب الهندوبی، ج ۱، ص۶۱
🏴🏴🏴
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج