eitaa logo
نوری بر تاریکی🔆📡
147 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
270 ویدیو
2 فایل
سلطه گران باتولید غبار حق را می پوشانند تا به اهداف پلید خود برسند. بالکذب یتزین اهل النفاق .منافقین بادروغ خود را می آرایند. @adeli9011
مشاهده در ایتا
دانلود
گاندی این مرد هندو وقتی می‌خواهد هند را رهبری کند، وقتی می‌خواهد (یک میلیارد و چهارصد میلیون) جمعیت هندوستان را از چنگال استعمار رها کند، چاره‌ای ندارد جز اینکه راه پیغمبران را پیش بگیرد، یک زندگی ساده برای خودش انتخاب کند، پارچه ساده‌ای روی دوش بیندازد و سنگی به کمر بندد و تمام دارایی‌اش یک بز باشد و بگوید من با همین بز می‌توانم زندگی کنم. به ملت هند هم دستور می‌دهد که اگر می‌خواهید از چنگال استعمار رهایی پیدا کنید باید زاهد باشید، یعنی یک زندگی ساده پیشه کن تا بتوانی آزاد شوی، بعد که آزاد شدی، اگر می‌خواهی زندگیت را پرتجمل بکنی، بکن، ولی تا خودت را از قیودی که خودت برای خودت ساخته‌ای آزاد نکرده‌ای، نمی‌توانی آزاد شوی. این نوع دیگر زهد است که فلسفه آن آزادی و آزادگی است. (1) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1- حق و باطل، شهید مرتضی مطهری(ره)، ص167 نوری برتاریکی, [۱۰.۰۸.۱۷ ۱۲:۲۹] ✅✅✅اکبر ترکان:شاید بخاطر ایجاد رونق را رها کنیم! مشاور رئیس جمهور و دبیر شورای عالی مناطق آزاد: 🔹دکتر طیب‌نیا علم بسیار زیادی در علوم اقتصادی دارد و از کرباسیان، وزیر پیشنهادی کابینه دوازدهم نیز سواد بیشتری دارد، اما مشکل قلبی طیب‌نیا باعث شد که وی از حضور در کابینه دوازده انصراف دهد و معاون او جایگزینش شود. 🔹اکنون شرایط کشور به گونه‌ای است که شاید برای ایجاد رونق اقتصادی، دولت از مهار تورم کوتاه بیاید و با آزاد گذاشتن آن، شرایط را برای رونق در اقتصاد کشور مهیا کند. نوری برتاریکی, [۱۰.۰۸.۱۷ ۱۳:۱۸] [Forwarded from روزگارنو | عبدالمطهر محمدخانی] برای شهیدی که بیچاره‌مان کرده است! l1l.ir/shmhjj یکم؛ لنز دوربین نمی‌شناختمت؛ اما به خیالم تا آخر عمر، هر بار که این عبارت «سرت را بالا بگیر» را بشنوم؛ یاد تو بیفتم. شاید هم حالا حالاها، هیچ جا و در هیچ جمعی، روی آن را نداشته باشم که سرم را بالا بگیرم. اصلا آن‌طور که تو در نگاه می‌کردی، یعنی هنوز هم نگاه می‌کنی، دیگر نمی‌شود با هیچ دوربینی مواجه شد. حتی دوربین موبایل. بعد از تو همه سلفی‌ها خواهند بود. وقتی دارم با رفقا و بستگان می‌خندم و به دوربین نگاه می‌کنم یاد تو خواهم افتاد، یاد آن داعشی زشت منظر که پشتت ایستاده است. یاد آن چهره زیبای تو که اصلا اثری از غم یا شکست در آن نیست. خنده‌ام تلخ خواهد شد... دوم؛ شرمندگی ما آهای! جناب آقای ! صدای من را می‌شنوی؟ یعنی صدای ما به شما می‌رسد؟ می‌شود کمی هم به این پایین‌ترها توجه کنی؟ آخر تو با ما چه کردی؟! از جان ما چه می‌خواهی؟ داشتیم زندگیمان را می‌کردیم. اصلا گفتیم، داستان سوریه و مدافعان حرم دیگر تمام شد. خدا را شکر این هم و دیگر نیازی به حضور و دفاع نیست؛ که از نبودن در آن معرکه شرمگین باشیم. خیلی چیز بدی است... سوم؛ غریبی روضه‌خوان‌ها چند سالی است در اوج روضه ، یک عبارت را تکرار می‌کنند، که بیشتر به تکه کلام لوطی‌ها و مشتی‌های تهران قدیم می‌ماند. همان‌ها که و مردانگی برایشان حرف اول و آخر را می‌زد. شاید خودت شنیده باشی. حتما شنیده‌ای. حتما شنیده‌ای و از خود ارباب همین را خواسته‌ای. روضه‌خوان‌های سنگ‌دل شهر ما، در اوج حرارت روضه قتل‌گاه، خطاب به سیدالشهداء می‌گویند: . از آن جملاتی که مردانگی را شعله‌ور می‌کند. از آنها که غیرت‌سوز می‌کند مرد را. از آن دست حرف‌هایی که جان آدم را در روضه به لب می‌رساند، اما صد افسوس که به در نمی‌برد... چهارم؛ فرمانده فاتح خیلی چیز بدی است. هم حسابی ترسناک است. یعنی برای ما ترسناک است. چون تو که ظاهراً نترسیدی. چهره‌ات به هرچه و هرکه شبیه باشد به ترسیده‌ها نمی‌ماند. چنان مستحکم دوخته‌ای به که انگار تو آنها را به اسارت گرفته‌ای. اگر دستانت بسته نبود، چهره پلشت آن داعشی بد سیرت، بیشتر به یک اسیر ترسیده و مستأصل می‌مانست تا تو که انگار فرماندهی یک سپاه فاتح در صبح نبرد را برعهده داری... پنجم؛ یتیمی می‌گویند فرزندت دو ساله است. گاهی به حس شما که همسر جوان و فرزندان خردسال در خانه دارید فکر کرده‌ام. به اینکه چطور برای دفاع از حرم به این سادگی ترک خانواده می‌کنید. اما داستان تو فرق می‌کند. فرزندت٬ حالا که دو سال بیشتر ندارد و درد را چندان درک نمی‌کند. بعد از آن هم، فکر می‌کنم تو پدری را در حق او با همین تصویر تمام کرده‌ای. برای یتیم یک چه فخری از این بالاتر که قاب عکس پدر برای همیشه پر از و است. از آن قاب عکس‌ها که با دیدنشان دل آدم گرم می‌شود... ششم؛ چهره تو