🔶 دَد و آدَمــــی
بعضی از انسان ها حتی از دَد(حیوان درنده) هم بدترند و چه بسا آن حیوان بهتر باشد!
نَه هر آدَمیزاده از دَد بِه است
که دَد زآدَمیزادهیِ بَد بِه است
بِه است از دَد انسانِ صاحِبخِرَد
نَه اِنسان که دَر مَردُم افتَد چو دَد!
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🔶 ای دهـــنـــده...
ای دِهَنْدهیْ قُوت و تَمْکین و ثَبات!
خَلْق را زین بیثَباتی دِهْ نَجات🤲
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🔶 تــــنــــهایــــی
کسی به خلوت درویشی درآمد؛ گفت: " چرا تنها نشستهای؟"
گفت: "این دم تنها شدم که تو آمدی."
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🔶 گـــوش دار تا نـــیـــفــتی
نقل است که روزی می گذشت، کودکی دید که در گِل مانده بود. گفت: "گوش دار تا نیفتی!"
کودک گفت: " افتادنِ من سهل است، اگر بیفتم تنها باشم؛ اما تو گوش دار! که اگر پای تو بلغزد همهٔ مسلمانان که از پس تو در آیند بلغزند، و برخاستنِ همه دشوار بُوَد".
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🔶 وقــت پـــختــن و خـــوردن
آدمی که وقت پختن گِره بر ابرو می زند و وقت خوردن با خواجه سَر سفره زانو می زند...
گره وقت پختن بر ابرو زدی
چون پختند با خواجه زانو زَدی
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🔶 در ســـتایـــش شـــعــــر !
حافظ می گوید:
در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ
سرود زهره به رقص آورد مسیحا را
شعر و غزل من آنقدر طَرب ناک و فرح انگیز است که اگر آواز خوان آسمان سوم(ستاره زهره) به صدای بُلند بخواند تا به گوش مسیحای آسمان چهارم برسد، او چنان شاد می شود که به ناگزیر برمی خیزد و به رقص درمی آید و اگر چنین چیزی از مسیحا دیدی تعجب نکن. همان مسیحایی که دنیایی از وقار و متانت و پارسایی است.
صائب تبریزی می گوید:
سَوادِ شِعرِ تو صائِب! جلایِ چَشم دِهَد
نَدیده است چُنین سُرمه اِصفَهان دَر خواب
سُرمۀ اِصفَهان دَر قَدیم آوازهای بَس بُلَند داشته است. شاعِر به هَمین آوازه و مَرغوبیَّت نَظَر دارد، و دَر جلادادنِ چشم، شِعرِ خود را اَز سُرمههایِ سِپاهانی بسیار بَرتَر میشمارَد؛ آنسان که گویی اِصفَهان که خود سُرمههایِ بسیار مَرغوب و نیکو داشته است، چُنین سُرمهای را به خواب هَم نَدیده است!
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________