#داستان زندگی #امام_کاظم علیه السلام
امام موسی بن جعفر (موسی کاظم) علیه السلام هفتمین امام شیعیان سال ۱۲۸ یا ۱۲۹ هجری قمری به دنیا آمدند. پدر ایشان امام جعفر صادق هستند و نام مادر ایشان حمیده است که زنی بسیار عالم و فقیه بوده است. امام کاظم زمانی که پدر و مادرشان از حج بازمیگشتند، در منطقه ابواء جایی در میان مکه و مدینه، به دنیا آمدند.
ایشان از همان کودکی بسیار باهوش و با علم و دانش بودند به طوری که دانشمندان دینی با ایشان به بحث و گفتگو مینشستند.
زمانی که امام کاظم بیست ساله بودند (در سال ۱۴۸ قمری) پدرشان، یعنی امام صادق (امام ششم) را از دست دادند، و پس از آن خود به مقام امامت رسیدند.
دوران امامت امام موسی کاظم همزمان با حکومت عباسیان است.
امام کاظم (علیه السلام)، به پرهیزکاری و عبادت بسیار معروف بوده است. عبادت و بندگی ایشان به حدی بود که لقب «عبد صالح» گرفته بودند. امام کاظم (ع) مانند نیاکان بزرگوار خود بسیار بخشنده و سخاوتمند بود. او کیسه هایی با سکه طلا با خود میبرد و بین فقیران و ناتوانان تقسیم میکرد.
ایشان با آن همه بزرگواری و بخشندگی، خودشان بسیار ساده زندگی میکردند. مثلا لباسهای زبر و خشن میپوشیدند و در اتاقی که نماز میخواندند، غیر از حصیر در کف اتاق و یک قرآن و شمشیر چیز دیگری نبود.
ایشان نسبت به زن و فرزندان و زیردستان خود بسیار با عاطفه و مهربان بودند. همیشه به فکر فقیران و بیچارگان بوده و به صورت پنهانی و آشکارا به آنها کمک می کردند.
بسیاری از مردم فقیر مدینه امام موسی بن جعفر و بزرگواریشان را شناخته بودند؛ اما بعضی دیگر، پس از تبعید حضرت از مدینه به بغداد، به بزرگواری اش پی بردند و آن وجود عزیز را شناختند. امام کاظم (علیه السلام) به تلاوت قرآن مجید انس زیادی داشت و قرآن را با صدایی بسیار زیبا میخواند؛ آنچنان که مردم، اطراف خانه آن حضرت جمع می شدند و به تلاوت ایشان گوش می سپردند.
امام هفتم شیعیان چندین فرزند پسر و دختر داشته اند که امام رضا (ع) امام هشتم شیعیان یکی از این فرزندان است. شاهچراغ که در شیراز دفن است یکی از برادران و حضرت معصومه که در قم دفن است نیز از فرزندان امام موسی کاظم هستند. نوادگان امام کاظم (ع) به سادات موسوی شهرت دارند.
اما بدخواهانی بودند که به آن حضرت و اجداد گرامی اش بدگویی می کردند و سخنانی دور از ادب به زبان می آورند؛ ولی آن حضرت با صبر و شکیبایی با آنها برخورد می کرد و حتی گاهی با احسان، آنها را به راه راست هدایت می فرمود. به همین دلیل که امام موسی بن جعفر خشمگین نمیشدند و بر توهین ها و سختیهایی که میدیدند بسیار صبور بودند به ایشان لقب «کاظم» یعنی فروخورندهی خشم دادند.
اگر چه حاکمان دولت عباسی با امامان دشمن بودند اما امام موسی کاظم آنچنان مهربان و خوشرفتار بود که حتی برخی از کارگزاران دولت عباسی از دوستان حضرت موسی بن جعفر (عليه السلام) بودند و به دستورات حضرت عمل می کردند.
اما سرانجام بدگویی هایی که بعضی افراد حیله گر از امام کاظم (علیه السلام) کردند، در وجود هارون الرشید عباسی تاثیر گذاشت و خود هارون هم در سفری که در سال ۱۷۹ هجری به حج رفت، متوجه محبوبیت زیاد و احترام خاصی که مردم برای ایشان قائل بودند پی برد، و به این دلیل سخت نگران شد.
بنابراین وقتی به مدینه برگشت تصمیم به دستگیری و زندانی کردن امام کاظم (عليه السلام) کرد تا بین امام و مردم فاصله ایجاد کند.
هارون ابتدا دستور داد امام کاظم را با غل و زنجیر به بصره ببرند و به «عیسی بن جعفر بن منصور» که آن زمان حاکم شهر بصره بود، نامه نوشت که باید یک سال حضرت امام کاظم (عليه السلام) را زندانی کند.
پس از یک سال، عیسی بن جعفر حاکم بصره را به قتل امام کاظم (عليه السلام) مأمور کرد. اما حاکم بصره از انجام دادن این کار خودداری کرد و حاضر به کشتن امام موسی کاظم نشد.
هارونالرشید، امام را سپس به شهر بغداد منتقل کرد و به شخصی به نام «فضل بن ربيع» سپرد. حضرت کاظم (ع) مدتی در زندان فضل بود و در این مدت و در این زندان، پیوسته به عبادت و راز و نیاز با خداوند متعال مشغول بودند.
هارون، فضل را مأمور قتل امام کاظم (ع) کرد؛ ولی فضل هم از این کار خودداری کرد.
امام موسی بن جعفر چندین سال از این زندان به آن زندان انتقال می یافتند تا عاقبت در سال ۱۸۳ هجری در سن ۵۵ سالگی به دست مردی ستمکار به نام «سندی بن شاهک» و به دستور هارون، مسموم شده و به شهادت رسیدند.
حضرت امام موسی کاظم در طول زندگی خود به وظیفه خود یعنی هدایت مردم به بهترین شکل ممکن عمل نمودند و به تبلیغ دین خداوند و گسترش فرهنگ اسلام پرداختند.
از زندگی امام کاظم و رفتار و شخصیت ایشان داستان هایی نقل شده است که همگی بزرگواری، صبوری، علم و دانش و پرهیزگاری ایشان را نشان می دهد. پس از شهادت امام کاظم، فرزند ایشان امام رضا علیه السلام به امامت رسیدند.