«غسل و نماز توبه یکشنبههای ماه ذیالقعده»
براى روز یکشنبه این ماه نمازى با فضیلت بسیار از رسول خدا صلىاللهعلیهوآله روایت شده است که هر که این نماز را بهجا آورد، توبههایش پذیرفته و گناهش آمرزیده میشود، طلبکاران او در قیامت از وى راضى میگردند، باایمان از دنیا خواهد رفت ، ایمانش از او گرفته نشود، قبرش وسیع و نورانى میگردد و والدینش از او راضى میشوند ...
نماز به این گونه اقامه میشود :
🔻 غسل کنید (نیت توبه)،
🔻 وضو بگیرید،
🔻 ۲ تا دو رکعت نماز مانند نماز صبح به جا آورید که در هر نماز، در هر رکعت سوره «حمد» را یک مرتبه، سوره «توحید» را سه مرتبه، سوره «فلق» را یک مرتبه و سوره «ناس» را یک مرتبه بخوانید.
🔻 پس از نماز هفتاد مرتبه استغفار کنید:«استغفرالله ربی و اتوب الیه».
🔻بعد از ۷۰ بار استغفار یکبار بگویید :
«لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ».
🔻 سپس یکبار بگویید:
«یا عَزِیزُ یا غَفَّارُ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَات فَإِنَّهُ لایَغْفِرُ الذُّنُوبَ الا انت».
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آن
🎙 استاد علی صفایی حائری
اهل خمین؛ برای جهان
خرداد 1368، بیمارستان قلب جماران؛ قلب همه ایران بود. دوم خرداد عمل جراحی امام خمینی(ره) به صورت موفقیتآمیز در بیمارستان جماران انجام شد. پزشکان پیشتر در 28 اردیبهشت با بررسی آزمایشها و حال عمومی امام(ره) تشخیص سرطان معده داده بودند و پس از بررسیهای نهایی، عمل جراحی، امری ناگریز بود. آقا روحالله اما در کمال آرامش همه چیز را به پزشکان سپرده بود و به دستورات آنها تمکین میکرد. هر بار پس از تشریح وضعیت بیماری و درخواست پزشکان از او؛ پاسخ امام(ره) یک جمله ساده بود: «هر طور شما صلاح میدانید عمل کنید.» امام(ره) پیشتر نیز برای مداوا در بیمارستان بستری شده بود اما به روایت اطرافیان این بار ظاهرا همه چیز فرق داشت. در همان روز اول ورود به بیمارستان برخلاف دفعات قبل، حاج احمد آقا را به گرمی در آغوش گرفتند و از او خداحافظی کردند. این اتفاق روزهای بعد و در ارتباط با افراد دیگر نیز بارها دیده شد؛ انگار آقا روحالله داشت از عزیزانش دل میبُرید.
صبح جمعه پنجم خرداد 1368 بود که حجتالاسلام هاشمی پیش از اقامه نماز جمعه به ملاقات امام(ره) رفت. ارزیابی پزشکان از عملِ سه روز پیش خوب بود و حال امام(ره) را نیز رضایتبخش میدانستند اما وقتی آقای هاشمی به ایشان گفتند اگر پیغامی برای مردم دارید بفرمایید تا در نماز با آنها در میان بگذارم؛ امام(ره) گفت: «به مردم عزیز بفرمایید دعا کنند که خداوند مرا بپذیرد.» دکتر سید محمدرضا کلانتر معتمدی یکی از پزشکان معالج حاضر در اتاق میگوید: «این حرف مانند پتکی به سر من خورد، نگرانی همه وجودم را فرا گرفت... نظیر همین کلمات را به همسرشان هم گفته بودند و من آن را شنیده بودم.»
شنبه، ششم خرداد 1368 حاج احمد آقا امام(ره) را برای هواخوری به حیاط بیمارستان بردند. آقا روحالله با اشاره به ساختمانی که مقابلشان بود پرسید: «احمد! این ساختمان روبهروی من کجاست؟» حاج احمد آقا پس از آنکه پاسخ داد این ضلع شرقی حسینیه جماران است و شما تا به حال از این زاویه آن را ندیدهاید، گفت: «انشاءالله خوب میشوید، با هم میرویم داخل حسینیه و دوباره مشغول همان کارهایتان میشوید.» امام(ره) باز هم از رفتند، حرف زد و گفت: «احمد تو مطمئن باش که من از این کسالت خوب نمیشوم و میمیرم.» حاج احمد با آنکه ناراحت شد سعی کرد حرف را عوض کند اما آقا روحالله دوباره تأکید کرد: «همین است که میگویم.»
با وجود تلاش پزشکان اما روند بهبودی امام(ره) ادامهدار نبود. هر چه نیمه خرداد نزدیکتر میآمد، ضعف و بیحالی ایشان بیشتر میشد. روز سیزدهم خرداد پزشکان هم قطع امید کردند. هیچ دارویی برای بالا آوردن فشار خون امام(ره) مؤثر نبود. دکتر فاضل، یکی از پزشکان معالج امام(ره) به حاج احمد گفت: «آقا تا یکی دو ساعت دیگر، بیشتر نمیتوانند حرف بزنند. شما برو هر چه میخواهی از آقا بپرس.» حاج احمد آقا وارد اتاق شد، امام(ره) با آن حال بیرمقشان مشغول نماز بودند؛ در واقع امام از شب گذشته نخوابیده بود و پیوسته نماز میخواند. آقا روحالله حسابی با خدا گرم گرفته بود. حاج احمد میخواست صحبت کند اما نتوانست؛ فقط آقا را نگاه کرد. ساعت سه بعدازظهر همان روز صدای بوق هشدار دستگاههای پزشکی متصل به امام(ره) اتاق را پُر کرد. ساعت 10:30 دقیقه شب روح خدا به خدا پیوست؛ درست در همان ساعتی که همیشه میخوابید.
سيدروح الله اهل خمين بود اما براي خمين نبود، براي ايران هم نبود؛ آمده بود براي تمام جهان. نشان به آن نشان كه امروز صدايش از یمن تا شام و از شمال آفریقا تا جنوب آمریکا به گوش ميرسد. قلب آقا روحالله شامگاه 13 خرداد 1368 در بیمارستان قلب جماران از حرکت ایستاد اما او قلب جهان را به تپش انداخته بود. حالا ما ماندهايم و اين خطوط خاطرهها كه قطره قطره امام(ره) را به ذهنمان ميريزد و یک حسرت ابدی برای همنسلان من که هرگز پیرمرد مهربان جماران را درک نکردند.
*
دیماه 1334 وقتی ماجرای نواب صفوی پیش آمد، همه میدانستند نظر آقا روحالله با آیتالله بروجردی در این موضوع تفاوت دارد، اما با این حال او هیچ اقدامی خلاف نظر آیتالله بروجردی انجام نداد. آقا روحالله قبل از آنکه «ولایت فقیه» را تدریس و کتابش را منتشر کند؛ آن را زندگی کرده بود.
*
طلبهها آمدند و برايش 35 دقيقه در شرح و توصيف جنایت عوامل شاه در 15 خرداد گفتند، صحبتشان كه تمام شد؛ حدود 20 دقيقه اشك ميريخت.
*
مرحوم آیتالله امینی میگفت طلبه گمنامی بودم که یک ماه بیمار شدم؛ امام(ره) هر چهارشنبه به عیادتم میآمد.
*
نجف که بود شخصي نامهاي تهديدآميز برايش فرستاد، میخواست امام(ره) اختیاراتش را بیشتر کند و نوشته بود اگر این اختیارات را ندهيد به مردم ميگويم كه از تقليد شما برگردند! در جوابش نوشت: «اگر يك چنين خدمتي به من بكنيد، من از شما تا روز قيامت ممنون ميشوم كه ب
ار من را سبك كردهايد. اگر مردم از تقليد من برگردند، بار مسئوليت من سبك ميشود.»
*
در محل اقامتشان در نوفللوشاتو گوسفندی ذبح کردند. آقا روحالله وقتی فهمید طبق قانون كشور فرانسه ذبح حیوانات خارج از كشتارگاه ممنوع است؛ از گوشت آن گوسفند نخورد.
*
هيچ وقت جلوتر از برادر بزرگترش راه نرفت حتي روز 12 بهمن؛ وقتي در فرودگاه مهرآباد از هواپيما پياده شد.
*
روي پشتبام منزلشان در قم، يكي از محافظان همكارش را صدا زد و گفت: تشنهام، از پايين برايم آب بيار؛ دوستش اما توجهي نكرد و رفت. يك پارچ آب و يك پيشدستي خرما برداشت و به سمت پشتبام راه افتاد از پلهها كه بالا ميآمد یکی از محافظان او را ديد، دستپاچه شد، پايين پريد و گفت آقاجان چه كار داريد؟ جواب شنيد: مثل اينكه يكي از برادرها تشنه بود، اين آب را به او بدهيد، خرما را هم بخوريد. آقا كه رفت نگاهي به ساعت مچياش انداخت؛ حدود 1:30 دقيقه بامداد بود.
*
جیمی کارتر رئیسجمهور وقت آمریکا، «رمزى کلارک» و «ویلیام میلر» را فرستاده بود تا براي آزادي ديپلماتهاي جاسوسشان مذاكره كنند؛ آقا روحالله فورا اطلاعيهاي صادر كرد: «هيچ كس حق ندارد، با اين هيئت آمريكايي ملاقات كند.» اولين بار بود كه اطلاعيه را بدون «بسم الله الرحمن الرحيم» مينوشت درست مثل سوره «برائت». آمریکاییها قبل از اینکه پایشان به ایران برسد؛ از ترکیه برگشتند.
*
چندين موشك به تهران اصابت كرد، آسمان را دود گرفته بود و صداي ضدهواييها به گوش ميرسيد. یکی از نزدیکان پرسيد: «بالاخره شما تا كجا ايستادهايد؟» انگشتش را روي پيشانياش گذاشت و گفت: «تا وقتي كه موشك اينجا بخورد.»
*
در اولين خط پيام حج نوشت: «و من يخرج من بيته مهاجراً الي الله و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اجره علي الله».
آمدند و گفتند اين آيه خيلي مناسب نيست، اين مردم مسافرند و خوب نيست برايشان صحبت از مرگ كنيم؛ آيات الهي درباره حج زياد است، آيه ديگري انتخاب كنيد. ولي اصرار كرد كه همين آيه بايد ابتداي پيام باشد و پيام حج سال 66 را با همين آيه شروع كرد... آن سال نظاميان سعودي حجاج را به گلوله بستند و عدهاي از آن مسافران شهيد و مجروح شدند.
*
دستگاههایی نصب کرده بودند تا علائم حیاتی قلب امام(ره) را از دور اندازهگیری کنند. چند شبی بود ضربان قلب آقا روحالله عجیب بالا بود؛ بیقرار بودند و خواب نداشتند. تا اینکه فتوای شرعی ارتداد سلمان رشدی را صادر کردند. حشمتالله رنجبر یکی از پزشکان معالج امام(ره) میگفت تازه ما فهمیدیم علت نوسانات قلبی آقا چه بود! آقا روحالله حدود یک هفته با مطالعه اهانتی که به رسول خدا شده بود؛ در فشار بود و اذیت میشد.
*
پیام حج را كه نوشت 80 هزار دلار به روزنامه نيويورك تايمز دادند تا آن پیام را چاپ كند اما مسئولين روزنامه حاضر نشدند حتی در قالب آگهی مطلب را منتشر كنند. مدعيان آزادي ميدانستند كه آزادي بيان ندارند؛ بالاي روزنامهشان نوشته بودند: تمام اخباري كه ميشود چاپ كرد!
***
آقا روحالله برای خمین نبود؛ آمده بود در جهان انقلاب كند و در وصيتنامهاش هم نوشت: «وصيت سياسي- الهي اينجانب اختصاص به ملت عظيمالشأن ايران ندارد، بلكه توصيه به جميع ملل اسلامي و مظلومان جهان از هر ملت و مذهب ميباشد.»
🇮🇷اللهم عجل لولیک الفرج🇮🇷
1402-03-14 Safaei (ES).mp3
13.46M
👤 #حجت_الاسلام_صفایی_بوشهری
📚 موضوع: انسان های محبوب در نگاه قرآن و اهل بیت علیهمالسلام و نکاتی پیرامون امام خمینی (ره)
🗓 یک شنبه چهاردهم خرداد ماه ۱۴۰۲
🗂 حجم : ۱۳ مگابایت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #گراموشن | پهلوی در پوستین بنیامیه
🔻موشن گرافیک "پهلوی در پوستین بنیامیه" به مناسبت ایام ارتحال امام خمینی(ره) و سالروز سخنرانی تاریخی عصر عاشورای حضرت امام (ره) در مدرسه فیضیه قم منتشر شد.
▫️
1_838240515.mp3
21.06M
🚨تهذیبی
📢میرزا جوادآقـا ملـکی تبریزی:
📃سـه کار است که شیـعه
باید هر روز آن را انجام دهد:
¹.خواندن دعای عـهد
².دعای فرج
³.سه بار سوره توحید
و هدیه آن ها به امام زمان "عج"
#روابط_عمومی
🥀🥀
🌴
❗️در خرداد ۱۳۴۲ چه اتفاقی افتاد؟
☀️پس از واقعه مدرسه فیضیه، شاه در یک سخنرانی در چهارم خرداد ١٣٤٢ در کرمان، روحانیون را به خاطر حمایت نکردن از سیاست های شاه و از جمله انقلاب سفید، مرتجعین سیاه نامید و از آنان به شدت انتقاد کرد. این در حالی بود که پس از رفراندوم، شکاف بین دربار و دولت از یک سو، و روحانیت از یک طرف، روز به روز عمیق تر می شد. در این موقع، حتی روحانیونی که همیشه از سلطنت طرفداری می کردند، مخالفت خود را به طور علنی با شاه و دولت ابراز نمودند.
✳️ از جمله این روحانیون باید از آیت الله بهبهانی نام برد. وی در میان بازاریان تهران و ساکنین جنوب شهر نفوذ و قدرت زیادی داشت. و به درخواست او بود که طیب در نهم اسفند و ٢٨ مرداد به نفع دربار به فعالیت پرداخته بود.
☀️چند روز بعد از سخنرانی شاه در کرمان، در روز ١٣ خرداد که مصادف با دهم محرم بود، امام خمینی (س)، با ایراد یک سخنرانی کوبنده و آتشین، شاه را بازیچه دست قدرت های بیگانه دانست و با تشبیه کردن جریان فیضیه به حادثه کربلا، از رژیم انتقاد کرد.
✳️ ایشان در ادامه صحبت هایش، در خطاب به شاه گفت: «من به شما نصیحت می کنم آقای شاه، من به تو نصیحت می کنم دست از این اعمال بردار من میل ندارم که اگر روزی ارباب ها بخواهند تو بروی مردم شکرگزاری کنند...
ادامه👇👇
ادامه👆
☀️در خرداد ۱۳۴۲ چه اتفاقی افتاد ؟
در سخنرانی امام خطاب به شاه گفت: «... من نمی خواهم تو این طور باشی، من میل ندارم تو مثل پدرت بشوی، نصیحت مرا بشنو، از علمای اسلام بشنو، اینها صلاح ملت را می خواهند، اینها صلاح مملکت را می خواهند، از اسرائیل نشنو، اسرائیل به درد تو نمی خورد. بدبخت، بیچاره، چهل و پنج سال از عمرت می رود، یک کمی تأمل کن، یک کمی تدبیر کن، یک قدری عواقب امور را ملاحظه کن، کمی عبرت بگیر، عبرت از پدرت بگیر، اگر راست می گویند که تو با روحانیت مخالفی، بد فکری می کنی، اگر دیکته می کنند و به دست تو می دهند در اطراف آن فکر کن. چرا بی تأمل حرف می زنی؟ آقای شاه! اینها می خواهند تو را بهایی معرفی کنند که من بگویم کافری تا از ایران بیرونت کنند و به تکلیف تو برسند...» چنانکه ملاحظه می شود، ایشان در این سخنرانی، در حضور مردم، شاه را با الفاظی چون «بدبخت»، «بیچاره» و «تو» مورد خطاب قرار داده و باعث شکستن بت بزرگ گردید.
☀️عملکرد #طیب در نیمه خرداد ١٣٤٢
پس از سخنرانی پرشور امام در روز عاشورا، مردم در روزهای ١٣ و ١٤ خرداد که همزمان با ایام محرم بود، در تهران و چند شهر دیگر از جمله تبریز و قم، به راهپیمایی پرداختند. در میان این جمعیت، عکس هایی از امام خمینی (س) دیده می شد. سپس مردم، اجتماعی را در مسجد حاج ابوالفتح تهران برگزار کردند.
☀️تظاهرات در این مسجد قبلا برنامه ریزی شده بود و به گفته حاج مهدی عراقی، جمعیت مؤتلفه تصمیم داشتند در روز عاشورا از این مسجد به سمت دانشگاه تهران حرکت نمایند.
☀️اما در این بین مشکلی وجود داشت و آن مشکل این بود که در این مسیر، همه ساله، دو دسته سینه زنی حرکت می کردند و بنابراین، این احتمال وجود داشت که رژیم بخواهد با توسل به این دو دسته، مانع حرکت مردم به سمت دانشگاه تهران شود. این دو دسته، یکی دسته مربوط به طیب و دیگری دسته حسین رمضان یخی بود.
☀️مهدی عراقی می گوید: «برای اینکه جلوی سوءاستفاده رژیم از این دسته ها را بگیریم تصمیم گرفتیم تا با طیب حاج رضایی و حسین رمضان یخی صحبت نموده و آنها را در مورد نیات خود مطلع کنیم. لذا ابتدا از طریق برادر بزرگ تر طیب، یعنی مسیح، با وی ارتباط برقرار کردیم و قضیه را با او در جریان گذاشتیم. وی نیز ضمن موافقت با ما گفت که: «رژیم در جریان فیضیه نیز می خواست از ما استفاده کند که قبول نکردیم. حالا هم همینطور است.» سپس در همان موقع طیب دست در جیب خود کرده و صد تومان به پسرش اصغر داد تا عکس امام را تهیه کرده و در تکیه نصب نماید.» شهید مهدی عراقی در ادامه به اینکه موفق شده بودند حسن ی رمضان یخی را نیز با خود همراه کند اشاره کرده و از زبان حسن ی رمضان یخی می گوید: «خودم هم روز عاشورا با بچه ها آنجا می آییم. آخه مار (رضاشاه) خودش چیه که توله اش (محمدرضا) چی باشه.»
☀️با وجود این تمهیدات، دربار برای جلوگیری از این اجتماع، باز هم عده ای از لومپن ها را وارد جریان ساخت تا با دادن شعارهای شاه پرستانه به ضرب و شتم مردم و سپس متفرق کردن آنها بپردازند. رژیم که پس از جریان مدرسه فیضیه از طیب ناامید شده بود، این بار به سراغ ناصر جگرکی رفت تا از او و گروهش استفاده نماید. ناصر جگرکی به همراه دویست نفر از اراذل و اوباش، وارد مسجد شدند تا منظور خود را عملی کنند، اما با تیزهوشی مردم، این گروه در بین متظاهرین حل شدند و نتوانستند توطئه خود را عملی کنند.
☀️از سوی دیگر در روزهای تاسوعا و عاشورا در دسته های عزاداری، ضمن نوحه خوانی، شعارهایی نیز به طرفداری از امام خمینی (س) و مخالفت با دولت داده می شد؛ اما دولت امیدوار بود که با غروب روز عاشورا، تظاهرات مذهبی تمام شود. بنابراین، هیچ گونه عکس العملی به این موضوع نشان نداد. اما برخلاف پیش بینی رژیم، تظاهرات در روز یازدهم محرم نیز ادامه یافت که این موضوع موجب صدور اعلامیه شدیداللحنی از سوی دولت شد که در آن به جلوگیری از حرکت دسته ها تأکید شده بود. این اعلامیه کارساز نبود و در روز دوازده محرم نیز دسته های عزاداری به سر دادن شعارهای ضد شاه پرداختند که دسته طیب نیز از جمله آنها بود. اما در این دسته، در روز عاشورا نیز تحولاتی نسبت به سال های گذشته دیده می شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری #استاد_شجاعی
※ ذکری برای دفع بسیاری از نکبتها و فجایع.
درس اخلاق هفتگی 10-03-1402.mp3
17.43M
🎙 #درس_اخلاق_هفتگی
🔹 #شرح_حدیث_معراج #محبت(۴)
◽️ با بیان #استاد_عابدینی
🔸موضوعات مطرح شده:
نگاه پیوسته و گسسته به عالَم 3:00
رفاقت و شباهت 13:25
محبت امام رضا ع به مومنین 25:16
🗓 چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۲
📍 مدرسهعلمیهثامنالائمه(ع) قم
مادر امام خمینی (ره)
وقتی همسرش شهید شد روح الله چهار ماه و بیست و دو روز داشت
کسی که در دامانش روح الله را پرواند، روحش شاد و یادش گرامی.
شادی روح پدر و مادر امام خمینی (ره) صلوات.🌸
♨️بهترین دعا...
هر وقت کسی «التماس دعا» میگوید، وقت #دعا، هر چه فکر می کنم، بهتر از #دعای_فرج نمی یابم.
چرا که با آمدن مولای ما,
بیماری نیست که شفا نیابد؛
فقری نیست که به غنا نینجامد؛
خرابی نیست که آباد نشود؛
رزقی نیست که وسعت نیابد
و حاجتی نیست که برآورده نگردد.
🌹ظهور آقای ما جمع بهترین هاست؛هر چه #خیر است در مولای ماست.
امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه شریفه «وَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ» فرمودهاند:
«منظور از خَيْرات: #ولایت اهل بیت است.»
📚 یاران امام زمان به نقل از «بحارالانوار»،ج ۵۲،ص ۲۸۸
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
.تا سال ها كسى نمى دانست كه چرا آيت الله گلپايگانى در حين نماز بر پيكر امام ناگهان سكوت كردند،ديگران تصورشان اين بود كه ايشان فراموش كردند،چند بار عبارات را درگوش ايشان تكرار كردند اما آيت الله همچنان سكوت كردند تا اينكه از ابتدا شروع به خواندن كردن!فرزند ايشان به حاج آقا قول داده بودند تا زمانى كه پدر در قيد حيات هستند راز را برملا نكنند،بعد از رحلت ايشان تعريف كردند كه مرحوم پدر در حين اقامه نماز ناگهان وجود نازنين حضرت حجت (عج)را مى بينند كه در حال خواندن نماز بر پيكر امام هستند!ايشان از بهت و حيرت زبانشان بند مى آيد!كه ناگهان خود حضرت ندا مى دهند آسيد محمدرضا ادامه بده!!!...