❇️ اربعین؛ کنگرهی جهانیِ تشکیلات تشیّع
این تحلیل عالی را بخوانید تا در آخر شگفتزده شوید!
💠 «شیعه یک جمع متفرّقی بود؛ یک جامعهای بود که در یکجا و در یک مکان زندگی نمیکرد؛ در مدينه بودند، در کوفه بودند، در بصره بودند، در اهواز بودند، در قم بودند، در خراسان بودند؛ در اطراف و اکناف بلاد بودند.
اما یک روح در این کالبد متفرّق و در این اجزای متشتّت، در جریان است؛ مثل دانههای تسبیح، یک رشته و یک نخ، همهی اینها را به هم وصل میکرد؛ آن رشته، چه بود؟ رشته ی اطاعت و فرمانبری از مرکزیت تشیع، از رهبری عالیِ تشیّع یعنی امام؛ همهی این رشتهها به آنجا متصل میشد؛ قلبی بود که به همهی اعضا فرمان میداد. و به این ترتیب، تشیّع یک سازمان و یک تشکیلات بود.
ممکن بود دو نفر از حال هم خبر نداشته باشند اما کسانی بودند که از حال همه باخبر بودند. اطاعت و فرمانبری آنها به حساب، فریاد زدنشان از روی دستور، سکوتشان بر طبق نقشه، همهچیزشان با حساب.
فقط کار آنها یک عیبی داشت و آن اینکه همدیگر را کمتر میدیدند. اهل یک شهر و شیعیان یک منطقه البته یکدگر را میدیدند، اما یک #کنگرهی_جهانی لازم بود برای شیعیانِ ائمه (عليهم السلام) در آن روزگار؛ این کنگرهی جهانی را معین کردند، وقتش را هم معين کردند؛ گفتند در این موعد معین، هرکس که میتواند در آن کنگره شرکت کند؛ آن موعد روز #اربعین است و جای شرکت سرزمین #کربلا؛ چون روح شیعه روح کربلائی و روح عاشورائی است و در کالبد شیعه تپش روز عاشورا مشهود است. شیعه هر جا که هست، دنبالهروِ عاشورای حسین است. این است که میبینیم همه جا این تپشهایی که در شیعه مکشوف شده، از آن مرقد پاک، ناشی است. اینها شعلههایی بوده که از آن روح مقدّس و پاک و از آن تربت عالیمقدار سرکشید؛ به جانها و روحها رسید؛ انسانها را به گلولههای داغی تبدیل کرد و آنها را به قلب دشمن فرو برد...»
🔻 این تحلیل زمانی مطرح شده که هنوز خبری از «پیادهروی اربعین» به این گستردگی و تمدّنی نبوده است؛ این مطلب را ۴۷ سال قبل، یعنی حتی ۵ سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، یک مجتهدِ نوگرا و زمانشناس، نه بر اساس یک تجربهی تاریخی که (مثل این سالها) به وقوع پیوسته باشد، بلکه از روایات و معارفِ ناظر به مسئلهی اربعین فهم کرده و بازگو کرده بود!
این تحلیلِ تمدّنی در تاریخ ۱۲ اسفند ۱۳۵۲ توسط آیتالله سیدعلی خامنهایِ جوان، در لابلای سلسلهمباحث شرح نهجالبلاغه مطرح شده است!....
📚 منبع: کتاب شرح نهجالبلاغه؛ جلد اول: منشور حکومت علوی؛ آیتالله خامنهای؛ ص ۳۰-۳۱
@norolasfia