eitaa logo
موسسه جهادی نـــورالرضــــا 🪴🪴
1.1هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
1.8هزار ویدیو
8 فایل
✨موسسه جهادی نورالرضــــــا 🪴حمایت از دانش آموزان ایتام و نیازمند و فرزندان آسیب دیده اجتماعی و کودکان کار شماره مجوز موسسه : 84391044📧 راه ارتباطی باما: 👇 شماره تماس :09166538725📞 💳شماره کارت جهت واریز صدقات و نذورات :6104337623589064
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊شهید مجید پازوکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس لشکر ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) بود که پس از پایان جنگ در قالب یک نیروی تفحص در مناطق عملیاتی دفاع مقدس ماند و عاقبت در هفدهم مهرماه ۱۳۸۰ بر اثر انفجار مین برجای مانده از دوران جنگ تحمیلی به شهادت رسید 🖌شهید پازوکی عاشق شهادت بود. بعد از پایان جنگ به کردستان رفت تا ادامه جهاد بدهد. آنجا در درگیری با ضد انقلاب دو نفر از دوستانش شهید شدند و یک ترکش هم به گردن حاج مجید خورد. با این مجروحیت یک مورد دیگر به کلکسیون مجروحیت‌های آقا مجید اضافه شد. ایشان از اوایل دهه ۷۰ به عنوان تخریبچی وارد یگان تفحص شد. ما کار تفحص را از اواسط سال ۶۹ یا اوایل سال ۷۰ شروع کردیم. مجید پازوکی و علی محمودوند جزو اولین تخریبچی‌هایی بودند که داوطلبانه به یگان تفحص آمدند. حاج‌مجید با آنکه انواع مجروحیت‌ها را داشت، آدم خنده‌رو و شوخ‌طبعی بود. با وجود ۶۰ درصد جانبازی، اخمش را نمی‌دیدیم و با روحیه بالایی کارش را انجام می‌داد. ❣شهید پازوکی با وجود ۶۰ درصد جانبازی که داشت، می‌توانست در تهران بماند و کار‌های ستادی انجام بدهد. اما اصلاً در قید و بند دنیا نبود. می‌گفت وقتی به مناطق عملیاتی می‌آیم حال و هوای جبهه‌ها را می‌گیرم و باعث می‌شود روحم تازه شود. اصلاً اهل شهر ماندن نبود. می‌توانم بگویم تنها دغدغه دنیایی‌اش نحوه تربیت صحیح دو پسرش بود. دوست داشت آن‌ها ولایتمدار بار بیایند و در خط انقلاب باشند. شهید پازوکی خودش نمونه واقعی یک سرباز مکتبی و یک انقلابی به تمام معنا بود. شهید🕊🌹 https://eitaa.com/joinchat/3092709572C1a2c2c5d5a
🌹🍃 بیست و ششمین روز از چله زیارت عاشورا به نیت شهیدمجید پازوکی 🕊🌹 ❤️ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ❤️ ❤️ وَ عَلى عَلىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ❤️ ❤️ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ❤️ ❤️ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ❤️ برای همه گرفتارا دعا کنید🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️🕊🕊❤️ خوشا به حال کسانیکہ هر چند دستشان بسته است... دلی بزرگ و سفره ای باز دارنـــــد... 🖼️ فواید صدقه 💬 صلی الله علیه و آله فرمودند: «صدقه، خشم پروردگار را فرو می نشاند شماره تماس خیریه ۰۹۱۶۶۵۳۸۷۲۵ شماره کارت ۶۱۰۴۳۳۷۶۲۳۵۸۹۰۶۴ موسسه نورالرضا استان خوزستان https://eitaa.com/joinchat/3092709572C1a2c2c5d5a
6.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
° 🍃🌸 ° وصیت نامه شهید✍ وصیت می‌کنم بعد از شهادت من هر هفته حداقل یک مجلس روضه اباعبدالله وسائر ائمه خصوصا حضرت زهرا و حضرت زینب ترتیب دهید🥀 مسلم بدانید که در صورت اذن خدای متعال من هم آنجا خواهم بود زیرا شما می‌دانید که من چقدر به حسین و روضه امام حسین علاقه داشتم وخود را نوکر او می‌دانم🥺 .مادر ترا به حق زهرا حق خود را به من ببخش. و شما برادران و دوستان و فامیل‌ها و هرکس که وصیتنامه‌ام به شما می‌رسد 🙏🏻 🦋 🎊
🦋 ☘ یک روز، ابراهیم کاری کرد که پدر از او خواست از خانه بیرون برود و تا شب بر نگردد! او هم رفت و تا شب نیامد.همه‌ي خانواده ناراحت بودند که ناهار را چه کرده و چه خورده؟ شب که برگشت و با ادب سلام کرد، بلافاصله سؤال کردیم: ناهار چي خوردی؟ ابراهیم گفت: توی کوچه راه می‌رفتم، دیدم یه پیرزن کلی وسایل خریده و نمی‌دونه چه‌طور ببره خونه! منم رفتم کمکش کردم. کلی تشکر کرد و به اصرار یه پنج ریالی بهم داد. چون برای اون پول زحمت کشیده بودم، خیالم راحت بود که حلاله و باهاش نون خریدم و خوردم. کتاب سلام بر ابراهیم،ص17📚
«🤍🌱» حجت الاسلام محمدی گلپایگانی: شهید بابایی زمانی که با هواپیما پرواز می کرد، در حین عملیات و آموزش هوایی، از آن بالا روستاهای دورافتاده را در میان شیارها و دره ها شناسایی و موقعیت جغرافیایی این روستاها را ثبت می کرد.✈️ آن گاه پس از اتمام ماموریت، وقتی که در پایگاه استقرار می یافت، به ماشین قدیمی که داشت سوار می شدیم و مقداری غذا، آذوقه و وسایل زندگی مانند قند و چایی برای روستایی ها بر می داشتیم و از میان کوه ها و دره ها با چه مشکلاتی رد می شدیم تا برسیم به روستایی که از روی هوا شناسایی کرده بود🏞. می رفتیم آنجا و مردم روستاها من را با لباس روحانی و شهد را با لباس خلبانی می دیدند. این در صورتی بود که شاید آنها سال به سال با هیچ فرد روحانی و غریبه ای برخورد نمی کردند. خیلی برای روستایی ها جالب بود و شهید بابایی بعد از این که وسایلی را که آورده بودیم به روستایی ها می داد، از آنها می پرسید که چه امکاناتی کم دارند🤔. مثلا روستایی ها می گفتند حمام نداریم و ایشان با پول خودش شروع می کرد برای آن ها حمام می ساخت و من به چشم خودم می دیدم که بابایی برای ساختم حمام با پای خودش گل لگدمال می کرد، حمام را می ساخت و برای برق آن، به علت این که روستا برق نداشت از پول شخصی خود موتور برق سیار می خرید و روشنایی آن ها را تامین می کرد که این پروژه حدود دو ماه طول می کشید🙂! 🦋/ 🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا