« نُصرةُ القُرآن »
#نکته_های_حفظ #نکته_های_طلایی #انگیزشی (اراده کنید) 🍃هرکــس تصمیــم بگیــرد قــرآن را حفــظ کنــ
همین الان میتونی حفظ قرآن رو شروع کنی
فقط اول به خدا توکل کن
و بعد به خودت توکل کن بگو که میتونی😍
#انگیزشی😍
منتظر نشو ؛
شنبه بیاد،
تابستون از راه برسه،
یا یکی عاشقت بشه!
برای زندگی کردن منتظر نمون!
خوشبختی زمانی به دست می آد که
منتظرش نمونی و از لحظه ای که الان درش هستی نهایت استفاده رو ببری.
@nosrat_al_quran
#استادپناهیان :
تصـور کن
همه عالم بلند شدن واست کف بزنن
اما امامزمـانعج که تو رو دید
روش و برگردونه ..💔
ارزش داره⁉️
ــــــــ🌱ــــــــ
#اللهمعجللولیڪالفرج
@nosrat_al_quran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ
هیچکس نمیداند که برایش چه قرة العینهایی پنهان کرده ایم.
(قرة العين همان اشکِ خنكی است كه
از شدت شادی در چشم حلقه میزند و می چكد)
#یک_آیه
@nosrat_al_quran
«وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ ۚ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ»
الهی؛ چون تو حاضری چه جویم و چون تو ناظری چه گویم؟ :)
در این دنیا مهم نیست به انسان چه میدهند، مهم این است که با هرچه به او میدهند، میتواند به خدا برسد؛ یعنی مهم این نیست که بیمار باشی یا سالم، در هر دو، روزَنهای به غیب این عالم و قُربِ حضرت حق وجود دارد؛ در متن همه این رنجها و سختیها، «یک صِراطی هست»..
#استاد پناهیان
@nosrat_al_quran
حافظ عزیز 🌱🌸
در هنگام پاسخگویی با اعتماد کامل به ذهن آنچه را به یاد می آورید بخوانید عدم اعتماد به حافظه و تردید در پاسخگویی به صورت عادت شما در آمده و سبب از بین رفتن روحیه قوی و اعتماد به نفس میشود.
#نکته #آموزشی
@nosrat_al_quran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاش رحمتِ خاصِ خود
یعنی ولیِ خود را برساند..
کاش..
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@nosrat_al_quran
حفظ قرآن ؛ پاداش زهد و تقوا
کربلایی کاظم ساروقی، (مرد بی سوادی که ناگهان حافظ قرآن کریم شد.) در حدود سال ۱۳۰۰ چشم به جهان گشود و در روستای ساروق از روستاهای اطراف اراک زندگی می کرد. سواد خواندن و نوشتن نداشت. کربلایی کاظم در زادگاهش به کشاورزی مشغول بود و روزگار می گذراند و در نهایت سادگی و بی آلایشی زندگی می کرد. از ویژگیهای بارز این مرد این بود که وجوهات شرعیاش را به موقع ادا میکرد و زکات محصول گندمش رابه فقرا میداد و حتی اگر میدانست صاحب زمینی اهل پرداخت زکات و حق فقرا نیست، مسئله پرداخت زکات را به او یادآوری می کرد و اگر زیر بار نمیرفت به هیچ وجه برای چنین کسی کار نمیکرد. حتی بنا گذاشته بود که نیمی از برداشت محصول خود را به فقرا بدهد.
یک روز عصر از بعد از فراغت از کار روانه روستا میشود. به باغ امامزاده میرسد. ناگهان می بیند که دو جوان بسیار زیبا و جذاب نزدش می آیند و به او میگویند: نمی آیی برویم در این امامزاده فاتحه بخوانیم؟ محمدکاظم میپذیرد و باهم روانه امامزاده میشوند. آنها مشغول به خواندن چیزهایی می شوند که محمدکاظم نمیفهمد. در اینجا متوجه میشود که در اطراف سقف امامزاده کلمات روشنی نوشته شده است و یکی از آن دو به او میگوید: چرا نمی خوانی؟ او می گوید من ملا نرفتهام و سواد ندارم.
او میگوید باید بخوانی، آنگاه دست به سینه او می گذارد و کمی فشار میدهد. محمدکاظم می گوید چه بخوانم آن آقا آیه ای را می خواند و می گوید: این طور بخوان. محمدکاظم آیه را می خواند که تمام شود و برمی گردد که به آن آقا حرفی بزند که میبیند هیچکس همراهش نیست و خودش تنها در حرم ایستاده و ناگهان دچار حالت مخصوصی می شود و بیهوش روی زمین میافتد هنگامی که به هوش میآید خود را حافظ قرآن می یابد.
#داستان_قرآنی
@nosrat_al_quran
حافظ عزیز 🌱🌸
در مسیر حفظ به ویژه در آغاز کار، انتظار بیش از حد از خود نداشته باشید. دستیابی به موفقیت امری تدریجی است و نیازمند صبر و حوصله است.
#نکته #آموزشی
@nosrat_al_quran