eitaa logo
نوستالژی کده
1.6هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
3.1هزار ویدیو
4 فایل
با ما لحظات پر از خاطرات دهه ی پنجاه و شصت رو زندگی کنید 🌱کپی از کانال حلالت رفیق🌱 ما نوستالژی بازا بخیل نیستیم😁 ارتباط با ما 👈 @ammar_8 ____________________________ #نوستالژی_کده
مشاهده در ایتا
دانلود
با قابلبت مکش هسته مرکزی زمین •••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
دونالد ترامپ (نفر دوم از چپ) در سال 1959 ‌💯•••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
میدان توپخانه در دهه پنجاه ‌💯•••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
سنگریزه شخصی در یکی از مناطق کویری زندگی میکرد. چاهی داشت پر از آب زلال زندگیش به راحتی میگذشت با وجود اینکه در همچین منطقه ای زندگی میکرد. بقیه اهالی صحرا به علت کمبود آب همیشه دچار مشکل بودند اما او خیالش راحت بود که یک چاه آب خشک نشدنی دارد. یک روز به صورت اتفاقی سنگ کوچکی از دستش داخل آب افتاد صدای سقوط سنگریزه برایش دلنشین بود، اما میترسید که برای چاه آب مشکلی پیش بیاید. چند روزی گذشت و دلش برای آن صدا تنگ شد، از روی کنجکاوی اینبار خودش سنگ ریزه ای رو داخل چاه انداخت. کم کم با صدای چاه انس گرفت و اطمینان داشت با این سنگ ریزه ها چاه به مشکلی بر نمیخورد. مدتی گذشت و کار هر روزه مرد بازی با چاه بود تا اینکه سنگ ریزه های کوچک روی هم تلمبار شدند و چاه بسته شد. دیگر نه صدایی از چاه شنیده میشد و نه آبی در کار بود. مطمئن باشید تکرار اشتباهات کوچک و اصرار بر آنها به شکست بزرگی ختم خواهد شد... •••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قدیما حال دلمون بهتر بود مهربونتر بودیم دیرتر می رنجیدیم زودتر می بخشیدیم زندگیمون تمومش عشق بود مادر بزرگ برامون قصه می گفت پدر بزرگ برامون شعر میخوند آب دوغ خیار و اشکنه لاکچریترین غذاهای بود که خاطرات شیرین نون خورد کردن و دور سفره جمع شدن از اون زمون یادمون مونده چی شد که بین این همه شلوغی خود واقعیمون رو گم کردیم دیگه چیزی خوشحالمون نمیکنه راستی!! یادتون میاد آخرین باری که از ته دل خندیدین کی بوده!! چیز عجیبی نیست که یادتون نیاد اما تاریخ و ساعت اخرین باری که از عمق وجودت غصه خوردی و گریه کردی رو خوب یادته واقعا چی شد که همه چی اینحوری عوض شد چی شد که فقط به فکر این هستیم که لاکچری و خاص به نظر بیایم برای هم کلاس بزاریم و یادمون بره که بین این همه ی رنگ، یه رنگی قشنگترین رنگ دنیاست ❤ •••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کارتونهای دهه شصتی با دوبله های خاص خانم علو هیچگاه از ذهن ما نخواهد رفت😢 •••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
زندگی کن و لبخند بزن … به خاطر آنهایی که با لبخندت زندگی می کنند از نفست آرام می گیرند به امیدت زنده هستند و با یادت ، خاطره می سازند … •••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرا برگردان به روزهایی که دمپایی کهنه ام را با جیک جیک ِ نارنجیِ جوجه ای کوچک عوض میکردم و باران تنها آواز شادی بود در عروسی هاجر... بارون میاد جَر جَر پُشت خونه هاجر...♡︎ •••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
کشتی در طوفان شکست و "غرق شد." فقط دو مرد توانستند به سوی جزیره ی کوچک بی آب و علفی شنا کنند و "نجات یابند." دو نجات یافته دیدند هیچ نمی توانند بکنند، با خود گفتند؛ "بهتر است از خدا کمک بخواهیم." بنابراین دست به "دعا" شدند و برای این که ببینند دعای کدام بهتر "مستجاب" می شود به گوشه ای از جزیره رفتند... "نخست،" از خدا "غذا" خواستند؛ فردا "مرد اول،" درختی یافت و "میوه ای" بر آن، آن را خورد. اما "مرد دوم" چیزی برای خوردن نداشت. هفته بعد، مرد اول از خدا "همسر و همدم" خواست، فردا کشتی دیگری غرق شد، "زنی" نجات یافت و به مرد رسید. در سمت دیگر، مرد دوم هیچ کس را نداشت. مرد اول از خدا "خانه، لباس و غذای بیشتری" خواست، فردا، به صورتی "معجزه آسا،" تمام چیزهایی که خواسته بود به او رسید. مرد دوم هنوز هیچ نداشت. دست آخر، مرد اول از خدا "کشتی" خواست تا او همسرش را با خود ببرد. فردا کشتی ای آمد و در سمت او "لنگر" انداخت، مرد خواست به همراه همسرش از "جزیره" برود و مرد دوم را همانجا "رها" کند..! پیش خود گفت: مرد دیگر حتما "شایستگی" نعمت های الهی را ندارد، چرا که درخواستهای او پاسخ داده نشد، پس همینجا بماند بهتر است! زمان حرکت کشتی، ندایی از او پرسید: «چرا همسفر خود را در جزیره رها می کنی؟» مرد پاسخ داد: «این همه نعمت هایی که به دست آورده ام همه مال خودم است و خودم درخواست کرده ام. درخواست های همسفرم که پذیرفته نشد. پس چه بهتر که همینجا بماند.» آن ندا گفت: اشتباه می کنی! تو مدیون او هستی... هنگامی که تنها "خواسته او" را اجابت کردم، این "نعمات" به تو رسید... مرد با تعجب پرسید: «مگر او چه خواست که من باید مدیونش باشم؟» و آن ندا پاسخ داد: «از من خواست که تمام دعاهای تو را مستجاب کنم!!..» ✓نکته: شاید داشته هایمان را مدیون کسانی باشیم که برای خود هیچ نمی خواستند و فقط برای ما دعا می کردند... ممکن است همه موفقیت و ثروت و هر چیز دیگر که داریم را... مدیون آن دو فرشته ای" باشیم که ما را بزرگ کردند...  (پدر و مادر) بدون هیچ توقعی! ♥️ •••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
🥀شام سوم دی ماه ۱۳۶۵ شبیه که غواصان برای عملیات کربلای ۴ به آب زدند و ۳۰ سال بعد با دستهای بسته بازگشتند. ‌💯•••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچه های الان هم مراسم صبحگاه دارن ما هم داشتیم بهم میگفتن بلند بگید آمین یجوری از ته دل داد میزدیم تارهای صوتیمون هنوزم خوب نشده 😑 •••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞