سرتو با این ماشینا نتراشیدن که تا ۳۰ سالگی فوبیای سلمونی داشته باشی 🤦😫 یه ناظم داشتیم یه دونه از ماشین اصلاح ها همیشه تو جیبش بود نامرد بی هوا می‌آمد سرکلاس چنتا قربانی می‌گرفت و می‌رفت مدرسه نبود که اسکویید گیم بود 😂

چای دم کن خسته ام از تلخی نسکافه ها، چای با طعم هل و گلهای قوری دلچسب تر است ...

مرا دوباره به آن روز هایِ خوب ببر... سپس رَها كن و برگرد؛ من نمى آيم! #نوستالژی

خواستم بگم بازم وسط این همه گرفتاری شکر‌ روزگار دیگه کله صبح مراسم صبحگاه و مدرسه نمیریم 😂

خاطره بازی با کتاب‌های درسی😍

یکی از قدیمی ترین خانه های ایران با 700 سال قدمت

ماشین عروس‌های لاکچری دهه شصت😌😎 کلی خاطره زنده شداااا #نوستالژی

از خوبای نوستالژی پختن رُب تو خیلی از خونه ها بود بخصوص رُب انار! تُرشششش میشد و ما بچه‌ها مثل لواشک و تمبر هندی میخوردیم😋

یادش بخیر ما هم یه زمانی خونه بابابزرگ مامابزرگمون اینجوری دور هم جمع میشدیم‌... سفره‌های صبح عید، شب یلدا، دور همی‌های بی بهانه... کاش میشد اون روزا تکرار بشن...

میگویند برای کلبه کوچک همسایه‌ات، چراغی آرزو کن، قطعأ حوالی خانه تونیز، روشن خواهد شد. من خورشید را برای خانه دلتان آرزو میکنم تا هم گرم باشد وهم سرشار از روشنایی ...

شیطنت جوونای قدیم و سواری گرفتن یواشکی و مجانی پشت درشکه و کمی بعدتر ماشین ها...

سنجاق قفلی ها را دوست دارم...! از همان کودکی دوستشان داشتم نه اینکه حس نوستالژی باشند ها ! نه ! آنها بانی وصل اند اما خودشان بی وصل میمانند... خم میشوند ؛ ولی خم به ابرو نمیآورند زنگ میزنند ؛ کج میشوند ولی خودشان زنگار به دلت نمیزنند... تیزند ؛ یکرنگ ؛ ساده و بی آلایش ... کاش هیچ وقت سنجاق زندگی گم نشود، همان سنجاقی که تو را به این زندگی وصلت میکند...