eitaa logo
نوستالژی
40.7هزار دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
8.1هزار ویدیو
1 فایل
عکس ها و مطالب قدیمی برای بچه های دهه ۵۰ و ۶۰ برای تماس با ادمین کانال: @nostalzhi60_admin تعرفه تبلیغات: https://eitaa.com/nostalzhi1402
مشاهده در ایتا
دانلود
روزگارِ سادگی‌ها و دل‌هایِ خوش... کاش می‌دونستیم چه روزای خوبی داشتیم حیف حیف که گذشت و نفهمیدیم چجوری گذشت @nostalzhi60
نسل جدید هیچ‌وقت درک نمیکنه جمعه از خواب بیدار شدن رو بخاطر دیدن فیتیله:) @nostalzhi60
تیغ تیز 😍😍😍😍 @nostalzhi60
نوار کاست رفیق خودکار دهه پنجاه و شصتی @nostalzhi60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نوستالژی یه سکانس خاطره از خوبای نوستالژی... ❤️ @nostalzhi60
‏خدایی کسی تونست اون بزرگه رو ببره؟😂 @nostalzhi60
سکه هایی پر از نوستالژی چیابا ایناخریدی دهه50وشصتیا😁😍 سال ۷۹با ۵ریالی نون میگرفتیم @nostalzhi60
وروجک و آقای نجار نوستالژی خوب کودکی @nostalzhi60
یادش بخیر ترازوی دوران بچگیمون😍😍 @nostalzhi60
چرا پتو ها رو جلد می‌کردن؟؟😂 @nostalzhi60
یادش بخیر سک سک😅 @nostalzhi60
ای قصه قصه قصه نون و پنیر و پسته 😂 @nostalzhi60
اسم ماشین های تو تصویر رو میدونید؟ @nostalzhi60
دلتنگ کودکی ام، یادش بخیر !!! قهر میکردیم تا قیامت... و لحظه ای بعد قیامت می شد... @nostalzhi60
خبر نداره که تو آینده چقدر ممکنه دل تنگ این لحظه بشه... @nostalzhi60
تصویری تاریخی از یک مدرسه دخترانه در سال ۱۳۶۴... @nostalzhi60
چه عشقی داشت خوابیدن تو خونه مادر بزرگ... نبودن هایى هست که هیچ بودنى جبرانشان نمیکند و آدمهایی هستند که هرگز تکرار نمیشوند و تو آنگونه ای مـــــــــــــــادربزرگ💔😢🥺 @nostalzhi60
⏳مرا برگردان به روزهایی که دمپاییِ کهنه ام را با جیک جیکِ نارنجیِ جوجه ای کوچک عوض میکردم و باران تنها آوازِ شادی بود در عروسیِ ها... @nostalzhi60
این پاک کن ها نه تنها پاک نمیکردن بلکه برگه رو هم جر میدادن😂 @nostalzhi60
🌎یادی کنیم از نچسب ترین چسب تاریخ...😁 @nostalzhi60
☺️یادتونه چقدر با خرید یه وسیله جدید ذوق میکردیم؟ @nostalzhi60
☺️شما هم از این سبد خریدا داشتید؟ @nostalzhi60
دو چیز بهترین اند: زیستن از سر شوق و خندیدن از ته دل امیدوارم هر دو مال شما باشد... @nostalzhi60
خلاصه داستان : کارتون نوستالژیک و قدیمی افسانه توشیشان محصول ۱۹۸۱ و به کارگردانی تاکه ایچی سایتو است. توشیشان که در کودکی دزدها مادرش را دزدیده بودند، سال های کودکی اش را با همنشینی با بچه های ولگرد کوچه و خیابان گذرانده و بزرگ شده است. این افسانه چینی از آنجا آغاز می شود که در مکاشفه ای به توشیشان الهام می شود که می تواند سه آرزو کند. اولین آرزوی او ثروت بود. پیرمرد به او می گوید : امشب موقع غروب آفتاب، جایی که سایه سرت افتاد را بکن، با یافتن صندوقچه طلا، او مردی ثروتمند می شود ولی … @nostalzhi60