هادی و هدی نوستالژی دهه شصتی ها @nostalzhi60

نوستالژی های زمان ما...🥺❤️ + فقط اون قیفایی که درست میکردن تووش تخمه میریختن... @nostalzhi60

سرمای زمستونای قدیم و شلغم پختن اونم روی علاءالدین 😍 . @nostalzhi60

نوستالژی دهه 60 دفترهای خاطرات با نقاشیهای غمگین @nostalzhi60

بچه که بودیم ثانیه به ثانیه لحظه ها رو واقعا زندگی می کردیم😍❤️ @nostalzhi60

برشی زیبا از برنامه سمندون @nostalzhi60

قدیما حال دلمون بهتربود مهربونتر بودیم دیرتر می رنجیدیم زودتر می بخشیدیم زندگیمون تمامش عشق بود🥺 @nostalzhi60

اون قدیما یادش بخیر 😍 @nostalzhi60

این شاعر شهرضایی وضعیت دوره زمونه‌ی قدیم رو با الان، به صورت شعر، خیلی خیلی خوب واستون تعریف میکنه! واقعا ارزش چندین بار دیدن و شنیدن رو داره👌 @nostalzhi60

اینا لاکچری های نسل ما بود رنگ رنگ از همه رنگ خیلی قشنگ نه پاره میشد نه کهنه میشد چقدر دعا دعا میکردیم زود خراب بشه از دستش راحت بشیم الامصب مرگ نداشت که ... یادش بخیر کفشامون لاستیکی بود اما دلامون خوش بود ... @nostalzhi60

مشق شب بود و تكاليف مدرسه و جريمه هاى دیکته @nostalzhi60

خاطِراتم هَنوز نفس میکشد... هَمانجا، کوچهِ باغ قدیمی.. سرخی انار و بویِ کاهگل.. جایی که مادرم اولین قدم هایَم را شُمارش میکَرد... @nostalzhi60

☺️با دست‌های لرزانش برایم چای می‌ریخت ... چه عطر و مزه‌ی دل انگیزی داشت ، چای دست مادربزرگ😍 @nostalzhi60

☺️با دست‌های لرزانش برایم چای می‌ریخت ... چه عطر و مزه‌ی دل انگیزی داشت ، چای دست مادربزرگ😍 @nostalzhi60

نوستالژی @nostalzhi60

زندگی پر از زیبایی هست فقط کافیه کمی متفاوت تر به اطراف نگاه کنیم @nostalzhi60

بخش بزرگی از خاطرات ما اینطوری ساخته شد @nostalzhi60

مادربزرگ سلام... این روزها همه چیز فرق کرده دیگر کسی غذا را بر روی چراغ نفتی بار نمی‌گذارد، و دغدغه‌ای هم برای خاموش شدن بخاری نفتی سر صبح بعد از تمام شدن نفت ندارد، دیگر هیچ چیز مثل قبل نیست... دیگر خبری از آن دور همی‌های گرم و شاد و صمیمی نیست، راستی دلم خیلی برای عطر غذا‌یت تنگ شده است... @nostalzhi60

وقتی مامان بزرگ غذا میپخت چون عطرش همه جا میپیچید. چند تا بشقاب میکشید میگفت ببر خونه همسایه ها میگفت بوش میاد یه وقت دلشون میخواد 😊😍 @nostalzhi60

اونایی که نوشمکامون رو باهاشون نصف میکردیم الان کجان؟ @nostalzhi60

تعدادی ویژه نامه های نوستالژی @nostalzhi60

قدیما اینطوری برای بچه هاشون لباس عید می خریدن تا بعدا اندازه بشه @nostalzhi60

هرکی بگه من اینکارو نکردم حاضرم قسم بخورم دروغ میگه😂😂😂 @nostalzhi60

بعضی وقتها هم بادکنک رو می مالیدیم به کله هم الکتریسیته ساکن پیدا می کرد @nostalzhi60

با کدومش خاطراتت زنده شد ❤️ کیا دوست دارن برگردن به قدیما @nostalzhi60

⌛️روزگارِ سادگی‌ها و دل‌هایِ خوش... کاش می‌دونستیم چه روزای خوبی داشتیم حیف حیف که گذشت و نفهمیدیم چجوری گذشت... @nostalzhi60