اگه قرار باشه به گذشته زنگ بزنید دوست دارین توی این تماس صدای چه کسی رو بشنوید ...؟ @nostalzhi60

گاهی دلت میخواد خاطراتت رو از لا به لای عکسهای قدیمیِ رنگ و رو رفتهِ آلبوم قدیمی بیرون بکشی و گذشته ات رو مرور کنی ... با تک تک عکسها خاطراتِ همون روز و همون لحظه که با لبخندی به لنز دوربین نگاه کردی و برای همیشه ثبت شد رو به یاد بیاری ، سه ،دو، یک آماده ؟ بگید سیییب » عکس دسته جمعی خانوادگی... عکس جوانیِ پدر و مادرت عکس یادگاری آخرین روز مدرسه با همکلاسی‌ها و معلم... زیارت مشهد و عکسِ دست به سینه تو عکاسخونهٔ نزدیک حرم... عکس نوزادی که زیاد واضح نیست عکس جشن تولد کودکی عکسهای حنا بندون و عروسی فامیل و خودت عکسهای تار و نیمه سوخته ،عکسهای سیاه و سفید و رنگی سه در چهار و شش در چهار ... انتظار ظاهر شدن عکسهای بیست و چهار تایی و سی و شش تایی که چندتایی سوخته بود... ذوقِ گرفتنِ عکسها از عکاسی و دیدنِ چندین باره شون با شوقِ فراوون... عکس پدربزرگ ،مادربزرگ ،و کسانی که نیستند و خاطراتشون در میان عکسها به جا مونده ، ،عکسهای یهویی عکسهایی که با هر ژستی ،خنده دار ،شکلک ،شوخی چشمای بسته ،نصفه نیمه چاپ شدند و هنوز هم بعد از سالها دیدنشون لبخند به لبمون میارن... چهره های واقعی و بدون نقاب... @nostalzhi60

آهای کسانیکه ازینامیکشیدین ازدواج کردین یانه هنوز😁😅 @nostalzhi60

نوستالژی یه سکانس خاطره از خوبای نوستالژی... ❤️ @nostalzhi60

یادش بخیر😁😁😁 @nostalzhi60

آهنگ وتیتراژهای خاطره انگیز🥺 @nostalzhi60

همینکه از یه همچین چیزی رسیدیم به خونه های آپارتمانی، نشون میده که دیگه امید چندانی به زندگی نیست @nostalzhi60

دو چیز بهترین اند: زیستن از سر شوق و خندیدن از ته دل امیدوارم هر دو مال شما باشد... @nostalzhi60

اینارو قدیما کادو میدادن تو تولد به بچه ها!! کله قندم میدادن بعضیا :)) یعنی میخوام بگم ما همچین نسل قانع و کم توقعی بودیم😊 @nostalzhi60

گاهی وقتها دلمون تنگ میشه برا قدیما🥺😍 @nostalzhi60

دهه50و60نگاه کنید تجدید خاطره 😊😉😍 @nostalzhi60

آخ از این پرگارها 😒 چه غصه ای روی دلم میزاشت همیشه نامیزوون بود تا حرف هم میزدی، میگفتن: همین خوبه!!! زیادت هم هست😭😭 فکر کنم منو این پرگار رو از سر کوچه پیدا کرده بودند😂😂😂 @nostalzhi60

پروین نشسته بود به صداهایی که تو باغ میشنید، گوش میداد و مطلب می‌نوشت... یادتون اومد؟! @nostalzhi60

🌱 قلبت را آرام کن... یک وقتهایی بنشین و خلوت کن با تمام سکوت هایت… نگاه کن به اطرافت… به خوشبختى هایت… به کسانی که میدانی دوستت دارند… به وجود آدم هایی که برایت اهمیت دارند… و به خدایی که تنهایت نخواهد گذاشت… گاهی یک جای دنج انتخاب کن… گاهی یک جای شلوغ… آرامش را در هر دو پیدا کن… هم درکنار شلوغی آدم ها… هم درکنار پنجره ای چوبی و تنها… دلمشغولی ها را گاهی ساده تر حس کن… باران را بی چتر بشناس… خوشحالی را فریاد بزن… و بدان که تو" بهترینى" @nostalzhi60

اولین چیزی که بعد گرفتن این عکسا به ذهنم رسید، این بود که کاش یه روز رستورانی که تو ذهنم همیشه بهش فکر میکنم همین شکلی باشه، پر از گلای شمعدونی و گلای رنگی با گلدونای سفالی ظرفاش هم دقیقا همین مدلی باشند. اصلا دلم نمیخواد پای ظرفای مدرن بیان وسط همه چی باید مثل خونه مادربزرگ باشه @nostalzhi60

از مد .نیوفتادن رو باید از کوفته یاد گرفت. همیشه جایگاه خودش رو داره بزرگوار 😂👌 @nostalzhi60

. بوی کتلت های مامان پززز بوی عطر نون لواش تازه که بابا گرفته گوجه های ریز شده تو بشقاب بوی عطر سبزی خوردن های حیاط وما در انتظار سفره ای که خوشمزه ترین غذای دنیا رو تو خودش جا میده.... اصلا کتلت همه چیزش خاطره است از درست کردنش تا خوردنش😊 @nostalzhi60

کارتون خاطره انگیز 《 قاصدک 》 ■کارتون قاصدک چکمه پوش یکی از قدیمی‌ترین کارتون‌های پخش شده در دهه شصت میباشد که از تلویزیون ایران پخش می‌شد. این کارتون محصول سال ۱۹۸۴ لهستان است که قسمت‌هایی حدودا ۱۰ دقیقه‌ای داشت. @nostalzhi60

یکی از خوشی‌های لذت بخش دوران مدرسه، تهیه روزنامه دیواری به مناسبت‌های مختلف بود، وقتی با چند نفر از همکلاسیا زنگ آخر کلاس یا زنگ ورزش و پرورشی اجازه می‌گرفتیم و جمع می‌شدیم تو راهرو و به قول ناظم و معلم:(کُریدور مدرسه) روی میز پینگ پنگ یا همون تنیس، همه لوازم روزنامه دیواری رو میچیدیم و آماده میکردیم، مقوا و مداد رنگی و چسب و بریدهٔ روزنامه و کارت پستال، کاغذ رنگی، و هر کدوم یه گوشه مقوا مشغول نوشتن و نقاشی می‌شدیم، چه حس بزرگی و یه کاره بودن بهمون دست می‌داد، مخصوصا که کلاس پنجمی هم بودیم و ارشد مدرسه، یه جورایی حسابمون جدا بود از بچه های سال پایینی، همه کارهٔ مدرسه، تزئین کلاس و راهرو، آماده کردن صف و آروم کردن بچه های کلاس اول و دوم ، میکروفون رو با غرور امتحان کردن و دست ناظم و معلم دادن، قرآن خوندن شروع مراسم هم که با خودم بود☺️، هماهنگی و نوشتن لیست اجرای برنامه، بعد از تلاوت قرآن هم ، اجرای دکلمه روز معلم، بعد سرود به مناسبت روز معلم، اجرای تئاتر، صحبت معلم‌ها، بعدش اهدای لوح ...... @nostalzhi60

یاد اون روزا بخیر که خونه‌ها خونه بود اون روزا که زندگیا انقدر سخت نبود روزایی که دلامون خوش بود کاش میشد برگردیم به قدیم @nostalzhi60

یادش بخیر سادگی‌های قدیم رو... بوی عطر چای خونه‌یِ مادربزرگ! نعلبکی‌های گل دارِ شیک... کاش زمان نمیگذشت @nostalzhi60

مرا دوباره به آن روز هایِ خوب ببر... سپس رَها كن و برگرد؛ من نمى آيم! @nostalzhi60

#پت_و_مت #قسمت_اول

#پت_و_مت #قسمت_دوم

نام اثر: وقتی تو مدرسه خودکار نداشتیم و معلم نگامون میکرد😁 @nostalzhi60

تیپ اونموقع رضا عطاران شده تیپ ترند امروز @nostalzhi60

به قولِ سهراب سپهری : " زندگی یعنی سبزترین آیه در اندیشه ی برگ ..." 🌿 ‌‎‌‌‌‎‌ @nostalzhi60

🏡 کاش میشد از بوها از صداها از جای خالی آدم ها برای روزهای دلتنگی عکس گرفت @nostalzhi60