زمستان باشد، سردِ سرد
بوی چای تازه دم و چراغ نفتی
بروی زیر پتوی قرمز گل گلی،
گوش بدهی به رادیویی که با خش خش میخواند
نغمههای قمرالملوک وزیری...
@nostalzhi60
یه نخی وسط ده تومنی و بیست تومنی قدیم بود این نخ رو در می آوردیم و میرفتیم با استرس تمام از مغازه جنس میخریدیم
این نهایت اختلاس زمان ما بود:)))
@nostalzhi60
چقدر خوب گفته !
یه جایی بالاخره مجبور میشیم اون چیزی که فکر میکردیم باید اتفاق میوفتاد رو " رها " کنیم و با چیزی که داره اتفاق میوفته زندگی کنیم
@nostalzhi60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکشنبه تابستونیتون بخیر
@nostalzhi60
مهم دل هست که پیر نباشه
سن فقط یه عدده
تا وقتی توی دنیا کاری برای
انجام دادن و چیزی برای
لذت بردن داری زنده ای...
پس لذت ببر و خودتو محصور
در عددی به نام سن نکن
هیچ کاری واست دیر نیست😍
@nostalzhi60
از خوبیهای خونهی مادربزرگ میشه به این اشاره کرد که مثلا در کابینت رو باز میکنی و یه دفعه توی تونل زمان پرت میشی به بیست سی سال قبل ...
@nostalzhi60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم ميخواد به كودكي برگردم ؛
همان زماني كه دست در دستان مادربزرگ به كوچه هاي باريك و شلوغ قدم ميگذاشتيم ، در راه با سودابه خانوم كه در حياط با همسايه ها ي ديگر سبزي پاك ميكرد احوال پرسي ميكرديم ، به بقالي سر كوچه ميرسيديم و از اكبر آقا خريد ميكرديم چادر مادربزرگ را ميكشيدم كه براي من هم بستني بخر و بعد مسير بقالي تا خانه را لي لي كنان طي ميكردم ...
دور از هياهوي جهان ؛ دلم يك كودكي ميخواهد ...
@nostalzhi60
روزی روزگاری، همه دهه شصتی ها یعنی بعیده کسی دهه شصتی باشه و جای همچین عکسی تو آلبومش خالی باشه😄
@nostalzhi60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادربزرگ
گم کردهام در هیاهوی شهر
آن نظر بند سبز را
که در کودکی بسته بودی به بازوی من
در اولین حمله ناگهانی تاتار عشق
خمره دلم .
بر ایوان سنگ و سنگ شکست
دستم به دست دوست ماند
پایم به پای راه رفت
من چشم خوردهام
من چشم خوردهام
من تکه تکه از دست رفتهام
در روز روز زندگانیم
@nostalzhi60
😁فکر کنم ما آخرین نسلی بودیم که مداد رو تا آخر استفاده میکردیم.حتی اون پاککن اضافی رو میجویدیم پول بابامون هدر نره
@nostalzhi60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نوستالژی دهه ۶۰ - سنجاب کوچولو(بنر)
@nostalzhi60
آدم دوست داره ساعت ها داخل این اتاق بشینه و بیرون رو نگاه کنه ...
@nostalzhi60
یخچال یک بقالی قدیمی، یخچالی پر از خاطره....
اون روزا چقدر همه چی خوشمزهتر بود...😍
@nostalzhi60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کارتون زیباوخاطرانگیزگوریل انگوری 😻😻
@nostalzhi60
بند رختی که اینور حیاط رو به اونور حیاط وصل میکرد
اون روزا اگه میدونستیم یه روزی دلمون برای همین بند رخت هم تنگ میشه،شاید پهن کردن لباس رو بیشتر طولش میدادیم...🥲
@nostalzhi60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صندلی داغ رو یادتونه با صدای آقای نوذری
@nostalzhi60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرزو میکنم تا ابد صدای گیر دادن و خندیدن و بوی غذاهای مامانتون تو خونه بپیچه ...
@nostalzhi60