eitaa logo
نُتِ می🎶م
147 دنبال‌کننده
6 عکس
5 ویدیو
0 فایل
اشعار ولائی اهل بیتی از شعرای مختلف ارتباط با مدیر کانال: @mehdi_shabani
مشاهده در ایتا
دانلود
ای همه جا یار رسول ‌خدا مَحرمِ اسرارِ رسول ‌خدا کُفر ز اسلام تو اندر ستوه کفه ی ایمان تو سنگین چو کوه وصل نبی را همه ‌جا طالبی حامی‌اسلام، ابوطالبی حامی‌جان بـر کف پیغمبری جان به فدایت، که اباالحیدری قلب مُحبّان علی، مشهدت پشت نبی گرم شد از أشهَدَت صُلب تو دریا و علی، گوهرش خواجه ی لولاک، ثناگُستَرَش رفتن تو غُربت اسلام شد روز محمّد ز غمت، شام شد داشت پیمبر ز غمت حالِ حُزن سال وفات تو شدی سال حزن روح خدایی بـه تن پاک تو لاله ایمان دمد از خاک تو صدق و خلوص تو قبول خداست زائر قبر تو رسول خداست قلب نبی سوخت بـه یاد غمت اشک علی ریخته در ماتمت سلام مخصوص خداوند تو بر تو و بر همسر و فرزند تو جز تو که بر خدا ولی پَروَرَد؟ جعفر طیار و علی پرورد؟ نسل عقیلت، شُهدای حسین مُسلم ات اولین فدای حسین تا که سحر صبح شود روز شام بر تو و ابناء تو بادا سلام التماس دعا ✔️کانال زبدة الاشعار (مهدی) 🆔 @zobdatolashar
شعر اگر از تو نگوید همه عصیان باشد زنده در گور غزلهای فراوان باشد نظم افلاک سراسیمه به هم خواهد ریخت نکند زلف تو یک وقت پریشان باشد سایه ی ابر پی توست دلش را مشکن مگذار این همه خورشید هراسان باشد مگر اعجاز جز این است که باران بهشت زادگاهش برهوت عربستان باشد چه نیازی ست به اعجاز، نگاهت کافی ست تا مسلمان شود انسان اگر انسان باشد چه کسی جز تو چهل مرتبه تنها مانده از تحیر دهن غار حرا وا مانده عشق تا مرز جنون رفت در این شعر محمد نامت از وزن برون رفت در این شعر محمد شأن نام تو در این شعر و در این دفتر نیست ظرف و مظروف هم اندازه ی یکدیگر نیست از قضا رد شدی و راه قدر را بستی رفتی آنسوتر از اندیشه و در را بستی رفتی آنجا که به آن دست فلک هم نرسید و به گرد قدمت بال ملک هم نرسید عرش از شوق تو جان داده کمی آهسته جبرئیل از نفس افتاده کمی آهسته پشت افلاک به تعظیم شکوهت خم شد چشم تو فاتح اقلیم نمی دانم شد آنچه نادیده کسی دیدی و برگشتی باز سیب از باغ خدا چیدی و برگشتی باز شاعر این سیب حکایات فراوان دارد چتر بردار که این رائحه باران دارد عید مبعث رسول رحمت، بر مسلمانان جهان مبارک باد.🌹 ✅کانال زبدة الاشعار (مهدی) 🆔 @zobdatolashar
داستانی زیبا: (احب الله من احب حسینا) من آن شب خیز بیدارم زجان مشتاق دیدارم به نان او خریدارم حسین را دوست می دارم حسین را دوست می دارم که او پرورده زهراست حسین آزاده سردار کفن پوشان عاشوراست جهان تشنه حسین سقا همه قطره حسین دریا حسین گل من ولی خارم حسین را دوست می دارم حسین را دوست می دارم سرو جانم به قربانش شب میلاد آمد فطرس و بگرفت دامانش خدایش بر حسین بخشید چون بود از محبانش بگفتا نوکر یارم حسین را دوست می دارم حسین را دوست می دارم چو او محبوب جانان شد ورا در سوم شعبان ملک گهواره جنبان شد امین وحی از رویش ببوسید و ثناخوان شد که ای خلاق دادارم حسین را دوست می دارم مشرف گشت سلمان بر حضور حضرت زهرا که ای خیر النسادر دل مرا رازیست پر معنا ندانم از چه بی تاب است آخر این دل شیدا به عشق او گرفتارم حسین را دوست می دارم به سلمان فاطمه فرمود کای سردار ایرانی تو را در دل بود دردی ندارد هیچ درمانی مرا هم اینچنین دردیست در سینه پنهانی خدا می داند اسرارم حسین را دوست می دارم غرض سلمان و زهرا به حضور مرتضی رفتند محبان مشکل خود را برآن مشکل گشا گفتند به جای چاره جویی از علی این نکته بشنفتند منی که فخر ابرارم حسین را دوست می دارم کلید حل این مشکل به دست مصطفی باشد سه عاشق آمدند آنجا که طا ها را سرا باشد رسول الله فرمود عشق من بیش از شما باشد حسین منّی اذکارم حسین را دوست می دارم چو حل این معما بر پیمبر نیز مشکل شد به لب نیکو پیامی جبرئیل از عرش نازل شد بشارت یا رسول الله حدیث عشق کامل شد قسم بر چرخ دوارم حسین را دوست می دارم پیشاپیش میلاد مسعود اباعبدالله الحسین علیه السلام مبارک باد.🌺🌹 ✅کانال زبدة الاشعار (مهدی) 🆔 @zobdatolashar
روزی شعر من امشب دو برابر شده است چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است چون که بانوی کلابیه پسر آورده چشم وا کن ، پدر خاک قمر آورده هر که از قافله ی فطرسیان جا مانده نظرش خیره به گهواره ی سقا مانده زور بازوی تو بی حد و عدد خواهد شد بعد از این ام بنین ، ام اسد خواهد شد با وجود تو زمین حیدر دیگر دارد کعبه جا دارد اگر باز ترک بردارد از در خانه ی او پا نکشیدم هرگز چون حسینی تر از عباس ندیدم هرگز ماه ذی‌ الحجه که عباس به حج عازم شد همه بر کعبه ولی کعبه بر او محرم شد در طوافش سخن از عقل فراتر می گفت در حقیقت "لک لبیک برادر" می گفت ! این اباالفضل که از قبله فراتر می رفت مرتضی بود که بر دوش پیمبر می رفت علی اکبر به ثنا گویی او می آید : چقدر منبر کعبه به عمو می آید خطبه خواند و همه را محو صدای خود کرد در حقیقت همه را قبله نمای خود کرد گفت این خانه که حق آمد و ایجادش کرد مسجدی بود که بابای من آبادش کرد  از در خانه ی او پای نکشیدم هرگز چون حسینی تر از عباس ندیدم هرگز  "کاشف الکرب" تویی ؛ خنده ارباب تویی "پدر خاک" علی و "پدر آب" تویی ! روی چشم تو بود جای حسن جای حسین هست مابین دو ابروی تو بین الحرمین پیش خورشید و قمر سایه ی تو سنگین است و فقط محضر زینب سر تو پایین است ساقی ما چه شرابی چه سبویی دارد بنویسید رقیه چه عمویی دارد صحبت از مردی تو کار بنی هاشم بود نام تو در دل میدان رجز قاسم بود زور بازوی علی ریخته در بازویت ذوالفقاری نبود تیز تر از ابرویت تیغ چرخانده ای و پیش تو طوفان هیچ است لشگری پیشت اگر آمده میدان ، هیچ است وسط جنگ زمین را به زمان دوخته ای فن شمشیر زنی را ز که آموخته ای ؟! ای جوان ! پیر رهت کیست از آن شاه بگو ؟ "أشهد أن علیاً ولی الله" بگو او علمدار حسین است ببخشید مرا مدح او کار حسین است ببخشید مرا ولادت حضرت ابالفضل العباس علیه السلام بر عاشقان او مبارک باد🌹 www.kheyme.net 🌹کانال زبدة الاشعار (مهدی) 🆔 @zobdatolashar
ماه مدح.m4a
زمان: حجم: 10.63M
🎧نریشن "ماه مدح" 🖋شعر: 🎙صدا: ضبط شده در سال ۹۸. ویژه ولادت حضرت ابالفضل العباس علیه السلام. 🌹 شعبان، ماه مدح ماه است.
بسته است همه ی پنجره ها رو به نگاهم چندی است که گم گشته ی در نیمه ی راهم حس میکنم آیینه ی من تیره و تار است بر روی مفاتیح دلم گرد وغبار است از بس که مناجات سحر را نسرودم سجاده ی بارانی خود را نگشودم پای سخن عشق دلم را ننشاندم یعنی چه سحرها که ابو حمزه نخواندم ای کاش کمی کم کنم این فاصله ها را با خمسه عشر طی کنم این مرحله ها را بر آن شده ام تا که صدایت کنم امشب تا با غزلی عرض ارادت کنم امشب ای زینت تسبیح و دعا زمزمه هایت در حیرتم آخر بنویسم چه برایت اعجاز کلام تو مزامیر صحیفه است جوشیده زبور از دل قرآن به دعایت در پرده عشاق تو یک گوشه نشسته است صد حنجره داوود در آغوش صدایت از بس که ملک دور وبرت پر زده گشته است "پیراهن افلاک پر از عطر عبایت" تنها نه فقط آینه در وصف تو حیران باشد حجرالاسود الکن به ثنایت من کمتر از آنم که به پای تو بیفتم عالم شده سجاده و افتاده به پایت میلاد سید الساجدین، زین العابدین حضرت امام سجاد علیه السلام مبارک باد🌹 🌺کانال زبدة الاشعار (مهدی) 🆔 @zobdatolashar
برآمد باد صبح و بوي نوروز به کام دوستان و بخت پيروز مبارک بادت اين سال و همه سال همايون بادت اين روز و همه روز چو آتش در درخت افکند گلنار دگر منقل منه آتش ميفروز چو نرگس چشم بخت از خواب برخاست حسدگو دشمنان را ديده بردوز بهاري خرمست اي گل کجايي که بيني بلبلان را ناله و سوز جهان بي ما بسي بودست و باشد برادر جز نکونامي ميندوز نکويي کن که دولت بيني از بخت مبر فرمان بدگوي بدآموز دريغا عيش اگر مرگش نبودي دريغ آهو اگر بگذاشتي يوز فرا رسیدن سال نو و بهار طبیعت که جلوه‌ای از بهار جان‌هاست، بر طالبان طراوت و زندگی مبارک باد.🌺🌺🌹🌹 به امید سالی مزین به قدوم یگانه منجی عالم بشریت، حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه. یا مهدی ادرکنا. 🌺کانال زبدة الاشعار (مهدی) 🆔 @zobdatolashar
ای بخوبی از همه خوبان عالم خوب تر شیوه حسن و جمالت هر یک از هم خوب تر آدمی، گر یوسف مصرست، مانند تو نیست ای تو از مجموع فرزندان عالم خوب تر رنگت از می حالتی دارد، که از گل خوشترست و آن عرق بر عارض پاکت ز شبنم خوب تر خوب تر شد روی گلگونت، بدور خط سبز آری، آری، باغ باشد سبز و خرم خوب تر ملک جان، تسلیم سلطان خیالش شد، که هست کشور ما بر چنین شاهی مسلم خوب تر کاسه کاسه با سگانت می خورم خون جگر زآنکه می خوبست و با یاران همدم خوب تر تشنه لب بوسد هلالی خاک آن در، ز آنکه هست خاک پای پاک آن کو ز آب زمزم خوب تر طلوع خورشید پشت پرده غیبت ان شاء الله نزدیک است. 🌺کانال زبدة الاشعار (مهدی) 🆔 @zobdatolashar
🌺🌺 نیمه شعبان بر عاشقان مهدی مبارک باد. ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی جهان و هر چه در او هست صورتند و تو جانی به پای خویشتن آیند عاشقان به کمندت که هر که را تو بگیری ز خویشتن برهانی مرا مپرس که چونی به هر صفت که تو خواهی مرا مگو که چه نامی به هر لقب که تو خوانی چنان به نظره اول ز شخص می‌ببری دل که باز می‌نتواند گرفت نظره ثانی تو پرده پیش گرفتی و ز اشتیاق جمالت ز پرده‌ها به درافتاد رازهای نهانی بر آتش تو نشستیم و دود شوق برآمد تو ساعتی ننشستی که آتشی بنشانی چو پیش خاطرم آید خیال صورت خوبت ندانمت که چه گویم ز اختلاف معانی من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم تو می‌روی به سلامت سلام من برسانی سر از کمند تو سعدی به هیچ روی نتابد اسیر خویش گرفتی بکش چنان که تو دانی طلوع خورشید پشت پرده غیبت ان شاء الله نزدیک است. 🌹کانال زبدة الاشعار (مهدی) 🆔 @zobdatolashar
بود در شهر شام از حسین دختری آسیه فطرتی فاطمه منظری تالی مریمی ثانی هاجری عفت کردگار عصمت اکبری لب چو لعل بدخش رخ عقیق یمن او سه ساله بدو عقل چهل ساله داشت با چهل ساله عقل روی چون لاله داشت لاله روی او همچو مه هاله داشت هاله پرده ز رخ چو گل ژاله داشت ژاله آری نکوست بر گل و نسترن شد رقیه ز باب نام دلجوی او نار طور کلیم آتش روی او همچو خیرالنسا خصلت و خوی او کس ندیده است چون چشم جاودی او نرگسی درخطا آهویی در ختن گرچه اندر نظر طفل بود و صغیر گرچه می‌آمدی از لبش بوی شیر لیک چون وی ندید چشم گردون پیر دختری با کمال اختری بی‌نظیر شوخ و شیرین کلام خوب و نیکو سخن از تخوم زمین تا نجوم سما دیده در حجر او تربیت ماسوا قره العین شاه نور چشم هدا هم ز امرش روان هم به حکمش بپا عزم گردون پیر نظم دیر کهن برعموها مدام زینت دوش بود عمه‌ها را تمام زیب آغوش بود خواهران را لبش چشمه نوش بود خردیش را خرد حلقه در گوش بود از ظهور ذکاء از وفور فطن بس که نشو و نما با پدر کرده ود روی دامان او نازپرورده بود بابش اندر سفر همره آورده بود پیش گفتار وی بنده پرورده بود از ازل شیخ و شاب تا ابد مرد و زن خنده‌اش دلربا گریه‌اش جانگداز شاه اقلیم قرب ماه برج حجاز چون برادر بزرگ چون پدر سرفراز نزد باب عزیز آن مه دلنواز هم جلیس سفر هم انیس وطن دیده در کودکی گرم و سرد جهان خورده بر ماه رخ سیلی ناکسان کشف کرده سنان بر سنان بر سنان رنگ رخسار را از عطش باختان یا چه یعقوب در کنج بیت‌الحزن از یتیمی فلک کار او ساخته رنگ رخسار را از عطش باخته از فراق پدرگشته چون فاخته بانک کو کوی او شورش انداخته در زمین و زمان از بلا و محن داغ تبخاله را پای وی پایدار طوق در گردنش از رسن استوار وز طپانچه بدش ارغوانی عذار گریه طوفان نوح ناله صوت هزار اشک وی جان خراش آه وی دلشکن در صغیری اسیر شد چه بعد از پدر برد با درد و داغ روز و شب را بسر گاه بودی خموش گه شدی نوحه‌گر می‌شدی گه به پا می‌زدی گه بسر نه قرارش به جان نی توانش بَتن در خرابه سکون ساخته در کرب بود «این ابی» کار او روز و شب شامگاهان برنتج روزها در تعب ای عجب ای سپهر از توثم العجب تا کجا دون نو از شرمی از خویشتن قدری انصاف کن آخر ای هرزه گرد عترت مصطفی و اینقدر داغ و درد؟ شد زنانشان اسیر یا که شد کشته مرد آخر این بی‌گناه طفل بی‌کس چه کرد تا که شد مبتلا اینقدر در فتن در خرابه شبی خفته و خواب دید آفتابی به خواب رفت و مهتاب دید آنچه از بهر وی بود نایاب دید یعنی اندر بخواب طلعت باب دید جای در شاخ سرو کرد و برگ سمن شاهزاده بشه مدتی راز داشت با پدر بهر راه جان دمساز داشت از شکایت ز شمر شور و شهناز داشت ناگهانش ز خواب بخت بد باز داشت گتش بیدار و مانند شکوه‌اش در دهن در سراغ پدر کرد آن مستمند باز چون عندلیب آه و افغان بلند عرش را همچو فرش در تزلزل فکند ساخت چون نی بلندناله از بندبند جامه جان ز نو چاک زد در بدن زد در آن شب به شام قرق آهش علم سوخت بر حال خویش جان اهل حرم باز اهل حرم ریخت از غم به هم گشته هر یک ز هم چاره جو بهر غم ام کلثوم زار زینب ممتحن ناله وی رسید چون به گوش یزید کرد بهرش روان راس شاه شهید آن یتیم غریب چون سر باب دید زد بسر دست غم و زز دل آهی کشید همچو (صامت) پرید مرغ روحش ز تن ویژه 🌹کانال زبدة الاشعار (مهدی) 🆔 @zobdatolashar
دوباره باز ، آمدم شرمنده ، از خطا آکنده ، کن قبول از بنده ، توبه اش را گنه تیر ، سمّی غفلت را ، سوی دل افکنده ، کن قبول از بنده ، توبه اش را به لب ذکر و آوای منی ، تو خدای منی توبه ها بشکستم ، غرق خجلت هستم ، بشنو سوز آهم ، روسیاهم خدای من ای خدای من، ای خدای من... مهربانم ** اگر چه از ، معصیت رُسوایم ، غرق این دریایم ، من گدای عشق ، کربلایم خداوندا ، ای علیّ اعلا ، بشنو این آوایم ، من گدای عشق ، کربلایم غمین شاه بی کفنم ، من به سینه زنم با دو چشمان تر ، یاد داغ دلبر ، آن صفای دلها ، سبط طاها خدای من ای خدای من ای خدای من... مهربانم سبک: تو ای عشق و ای تمام امیدم التماس دعا. ✅کانال زبدة الاشعار (مهدی ) 🆔 @zobdatolashar