سلام مولایمان،مهدی جان
عمری است که مدیون مادرتان هستیم...
اگر از هر ماذنه،نام "علی" به گوش می رسد...
اگر در هر برخاستن و نشستنی،نام "علی" بر لب می بریم...
اگر در هر آب خوردنی،با ذکر حیاتبخش "یا حسین" کربلایی می شویم...
اگر نماز می خوانیم،اگر روزه می گیریم...
اگر در صحن پاک گوهرشاد،زیر سایه ی پرواز آبی کبوترهای حرم،زندگی را در درخشش بی نظیر گنبد زیر تشعشع طلایی آفتاب به نظاره می نشینیم...
اگر هر محرم،رخصت می یابیم که همرنگتان شویم،سینه بزنیم و اشک بریزیم ...
اگر ذره ذره ی وجودمان در آتش فراق شما می سوزد و دل هایمان از شوق دیدارتان لبريز است..
...مدیون مادرتان هستیم و دفاع جانانه اش از حریم سرخ "غدیر"...
و چشم براهیم تا بیایید و آرام کنید لهیب جگر سوز جان هایمان را در مصیبت دیوار و در...
🌷اللهم عجل لولیک فرج🌷
#دلنوشته_های_امام_زمانی😇
#جمعه
❤️https://eitaa.com/mahdiavaran
🎀به نام خداوند بخشنده مهربان🎀
🌷 ستایش خدای را که آغاز هستی
است پیش از آفرینش و حیاتبخشی
🌷 و پایان هستی است پس از
نابودی هر چیز ،
🌷 دانایی که از یاد مبرد آن را که
یادش کند و کم نگذارد از آنکه
شکرش را بهجای آورد
🌷 و ناامید نسازد آن را که خواندش
و قطع نکند امید آنکه
به او امید بست؛
♡ خدایا ... !
🌷 تو را گواه میگیرم و تو برای
گواهی کافی هستی و گواه میگیرم
🌷 همه فرشتگانت و ساکنان
آسمانهایت و نگهبانان عرشت
و رسولان و پیامبرانی که برانگیختی
🌷 و انواع مخلوقات که آفریدی
(همه و همه را گواه میگیرم) بر اینکه
باور دارم که همانا تویی خدا،
🌷 شایسته پرستشی جز تو نیست؛
یگانهای؛ شریکی نداری و بیهمتایی
و تخلف و تبدیلی در گفتارت نیست
🌷 و اینکه محمّد (که خدا بر او و
خاندان او درود فرستد) بنده و
فرستاده توست؛
🌷 رسالتی را که بر عهدهاش نهاده
بودی به بندگانت ادا کرد و در راه
خدا بهحق کوشید
🌷 و به پاداشی که حق است مژده داد
و از عذابی که راست است بیم داد،
♡ خدایا ... !
🌷 تا زندهام مرا بر دین خود ثابت بدار؛
و دلم را پس از آنکه به نور هدایت
روشن نمودی گمراه مکن
🌷 و از نزد خود رحمتی بر من ببخش،
چراکه تنها تو بخشایندهای،
🌷 درود فرست بر محمّد و خاندان
محمّد و مرا از پیروان و شیعیان او
قرار ده و در گروه او محشورم گردان
🌷 و بر انجام واجبات جمعهها و
طاعاتی که در آن بر من لازم نمودی
توفیقم ده
🌷 و عطایی که در رستاخیز برای اهل
جمعه قرار دادهای نصیبم گردان،
🌷 چه همانا تویی قدرتمند حکیم.
📚 مفاتیحالجنان
#دعای_روز_جمعه
#جمعه
❤️https://eitaa.com/mahdiavaran
🌱لفت = 313 صلوات به نیت سلامتی و نعجیل د رفرج مولامون مَهدی 🌱
🌱کپی مطالب بدون لینک ممنوع ⛔️ 🌱
🌱لطفا نظرات ،انتقادات،پیشنهادات خود را با ما در میان بگذارید (@flower_313( 🌱
🌱با تشکر فراوان 🌱
😔مهدی جان ...
در سیر آمد و رفت جمعه ها من خسته هنوز امیدوار چشم به راهت ...
ترسم از این است که از عمرم مهلت جمعه ی دیگر نباشد ....😔
#جمعه
☘️https://eitaa.com/mahdiavaran
« #قصه_دلبری » از دوران دانشجویی همسر شهید در دانشگاه آغاز میشود و پس از آن با ذکر خاطراتی از آغاز زندگی مشترک با شهید محمدخانی، تولد فرزندان و در نهایت شهادت شهید به اتمام میرسد.
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#رمان
💞https://eitaa.com/mahdiavaran
#قصه_دلبری
#پارت_یک
#رمان
حسابی کلافه شده بودم. نمی فهمیدم که جذب چه چیز این آدم شده اند. از طرف خانم ها چند تا خواستگار داشت. مستقیم به او گفته بودند، ان هم وسط دانشگاه. وقتی شنیدم گفتم: چه معنی داره یه دختر بره به یه پسر بگه قصد دارم باهات ازدواج کنم، اونم با چه کسی! اصلاً باورم نمی شد. عجیب تر اینکه بعضی از آن ها مذهبی هم نبودند.
به نظرم که هیچ جذابیتی در وجودش پیدا نمی شد. برایش حرف و حدیث درست کرده بودند. مسئول بسیج خواهران تاکید کرد: " وقتی زنگ زد، کسی حق نداره جواب تلفن رو بده!"
برایم اتفاق افتاده بود که زنگ بزند و جواب بدهم. باورم نمی شد این صدا صدای او باشد. برخلاف ظاهر خشک و خشنش، با آرامش و طمانینه حرف می زد. تُن صدایش زنگ و موج خاصی داشت.
از تیپش خوشم نمی اومد. دانشگاه را با خط مقدم جبهه اشتباه گرفته بود. شلوار شش جیب پلنگی گشاد می پوشید با پیراهن بلند یقه گرد سه دکمه و آستین بدون مچ که می انداخت روی شلوار. در فصل سرما با اورکت سپاهی اش تابلو بود. یک کیف برزنتی کوله مانند یک وری می انداخت روی شانه اش، شبیه موقع اعزام رزمنده های زمان جنگ. وقتی راه می رفن، کفش هایش را روی زمین می کشید. ابایی هم نداشت در دانشگاه سرش را با چفیه ببندد.
از وقتی پایم به بسیج دانشگاه باز شد، بیشتر می دیدمش. به دوستانم....
💞https://eitaa.com/mahdiavaran
#قصه_دلبری
#پارت_دو
#رمان
می گفتم: " این یارو انگار با ماشین زمان رفته وسط دهه شصت پیاده شده و همون جا مونده!"
به خودش هم گفتم. آمد اتاق بسیج خواهران و پشت به ما و رو به دیوار نشست. آن دفعه را خودخوری کردم. دفعه بعد رفت کنار میز که نگاهش به ما نیفتد. نتوانستم جلوی خودم را بگیرم. بلند بلند اعتراضم را به بچه ها گفتم. به در گفتم تا دیوار بشنود. زور می زد جلوی خنده اش را بگیرد.
معراج شهدای دانشگاه که انگار ارث پدرش بود. هر موقع می رفتیم، با دوستانش آنجا می پلکیدند. زیر زیرکی می خندیدم و می گفتم: " بچه ها، بازم دار و دسته محمدخانی! "
بعضی از بچه های بسیج با سبک و سیاق و کار و کردارش موافق بودند، بعضی هم مخالف. بین مخالف ها معروف بود به تندروی کردن و متحجر بودن. اما همه از او حساب می بردند، برای همین ازش بدم می آمد. فکر می کردم از این آدم های خشک مقدسِ از ان طرف بام افتاده است.
اما طرفدار زیاد داشت. خیلی ها می گفتند: " مداحی می کنه، هیئتیه، می ره تفحص شهدا، خیلی شبیه شهداست!"
توی چشم من اصلاً این طور نبود. با نگاه عاقل اندر سفیهی به آن ها می خندیدم که این قدرها هم آش دهن سوزی نیست.
کنار معراج شهدای گمنام دانشگاه، دعای عرفه برگزار می شد. دیدم فقط چند تا تکه موکت پهن کرده اند. به مسئول خواهران اعتراض کردم: " دانشگاه به این بزرگی و این چند تا تکه موکت! در جواب حرفم گفت: " همینا هم بعیده پر بشه!"
____________________________________________
💞https://eitaa.com/mahdiavaran
#هر_روز_یک_صفحه_از_ایه_نورانی
#صفحه_12 #سوره_بقره
🎀الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🎀
https://eitaa.com/mahdiavaran
Ali Fani - Be Vaghte To.mp3
8.29M
به وقت تو _علی فانی
#به_وقت_آهنگ
💕https://eitaa.com/mahdiavaran
💜هزار و اندی ساله ،313 نفر یار نداری !!!!
تویی که واسه ما چشم انتظاری ،ابر بهاری ............!
خبر دارم هر هفته پروندمو خوندی و گریه کردی ............
غریبونه بین مردم میگردی ،اسیر دردی 🎶
وفا نکردم ................حتی برای فرجت دعا نکردم 😭
به خاطر تو دنیا رو ...........رهااااااااااااا نکردم 🎶
تو خلوتم از جشم تووووووووووووو حیااااااااااااااااا نکردم 🎵
حیاااااااااااااااااا نککککککککککککردم 😭
🎵🎶🎶🎶🎶🎵🎵🎶
💝اللهُمَعجِلالوَلیِکاَلفرج
┄┄━•❥🌸•❥━┅┄┄
https://eitaa.com/mahdiavaran
#جمعه
#امام_زمان
#قصه_دلبری
#پارت_سه
#رمان
وقتی دیدم توجهی نمی کند، رفتم پیش آقای محمدخانی. صدایش زدم. جواب نداد. چند بار داد زدم تا شنید. سر به زیر آمد که " بفرمایین!" بدون مقدمه گفتم: " این موکتا کمه!" گفت: " قد همینشم نمیان!" بهش توپیدم: " ما مکلف به وظیفه ایم نه نتیجه!" او هم با عصبانیت جواب داد: " این وقت روز دانشجو از کجا میاد؟" بعد رفت دنبال کارش.
همین که دعا شروع شد، روی همه موکت ها کیپ تا کیپ نشستند. همه شان افتادند به تکاپو که حالا از کجا موکت بیاریم.
یک بار از کنار معراج شهدا یکی از جعبه های مهمات را آوردیم اتاق بسیج خواهران به جای قفسه کتابخانه. مقرر کرده بود برای جابه جایی وسایل بسیج، حتماً باید نامه نگاری شود. همه کارها با مقررات و هماهنگی او بود. من که خودم را قاطی این ضابطه ها نمی کردم، هر کاری به نظرم درست بود، همان را انجام می دادم. جلسه داشتیم، آمد اتاق بسیج خواهران. با دیدن قفسه خشکش زد. چند دقیقه زبانش بند آمد و مدام با انگشترهایش ور می رفت. مبهوت مانده بودیم. با دلخوری پرسید: " این اینجا چی کار میکنه؟ " همه بچه ها سرشان را انداختند پایین. زیر چشمی به همه نگاه کردم، دیدم کسی نُطُق نمی زند. سرم را گرفتم بالا و با جسارت گفتم: " گوشه معراج داشت خاک می خورد، آوردیم اینجا برای کتابخونه!" با عصبانیت گفت:" من مسئول تدارکات رو توبیخ کردم! اون وقت شما به این راحتی می گین کارش داشتین! " حرف دلم را گذاشتم کف دستش: " مقصر شمایین که باید همه کارا زیر نظر و با تایید شما انجام بشه! اینکه نشد کار!"
_____________________________________________
💞https://eitaa.com/mahdiavaran
-میگفت :چرا باید حجاب کنم و چادر بپوشم ؟مگه تو فضولی ؟
+باشه فقط یه سئوالی میپرسم پیش خودت جواب بده...
-باشه بپرس...
+ایا روز قیامت این مردم شفاعتت رو میکنن یا حضرت فاطمه (س) ؟
-😔من از این به بعد به خاطر ایشون ......
____________________
#حجاب
#پروفایل
💫https://eitaa.com/mahdiavaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹مجید معظمی _عصر جدید (مرحله ی دوم)
با من غریبگی نکن با من که درگیر تو ام ،چشماتو از من بر ندار ،من مات تصویر تو ام .....🌹
🌹https://eitaa.com/mahdiavaran
بهشگفتم:
سنتوهنوزواسہشهادتزودهجوونے!
گفت:
لذتےروکہعلےاکبر
موقعشهادتچشید...
حبیبابنمظاهرنچشید!(:♥️🍃
شهیدعباس دانشگر
#شهیدانه
❤️https://eitaa.com/mahdiavaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🙃یکی از ویژگی های حکومت امام زمان (عج) چیست؟
استاد رائفی پور
#کیلپ_مهدوی
🧡https://eitaa.com/mahdiavaran