🔸 نماز شب پنجم ماه رجب
✨ پیامبر اکرم صل الله علیه واله و سلم فرمودند :
🔰 هر کس در شب پنجم ماه رجب شش رکعت نماز بگذارد (هردو رکعت به یک سلام ) به این ترتیب که در رکعت اول یکبار حمد و 25 مرتبه سوره توحید را بخواند
✨ خداوند پاداش 40 پیامبر و 40 صدیق و 40 شهید را به او عطا می کند و سوار بر اسبی از نور همانند آذرخش درخشان از پل صراط می گذرد .
📖 اقبال الاعمال جلد دوم اعمال ماه رجب
🔹 فضیلت 5 روز روزه داری در ماه رجب
پیامبر (ص) فرمودند :
هر کس 5 روز از ماه رجب روزه بدارد بر خداوند است که در روز قیامت او را خشنود نماید و چنان او را مبعوث گرداند که چهره او همانند شب چهاردهم بدرخشد و به اندازه سنگریزه های شنزار " عالج " برای او عمل نیک می نویسد و بدون حساب وارد بهشت می گردد و به او گفته می شود : هر چه می خواهی از پروردگارت بخواه .
📖 ثواب الاعمال صفحه 79
📖 امالی صدوق صفحه 430
✅ روايت شده كه اگر شخص قادر بر آن نباشد هر روز صد مرتبه اين تسبيحات را بخواندتا ثواب روزه آن را دريابد:
سُبْحانَ الاِْلهِ الْجَليلِ، سُبْحانَ مَنْ لا يَنْبَغِي التَّسْبيحُ اِلاّ لَهُ
سُبْحانَ الاَْعَزِّ الاَْكْرَمِ، سُبْحانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزَّ وَهُوَ لَهُ اَهْلٌ
🔰 با بجا آوردن این فریضه فردای قیامت خود را آباد کنید و با اشتراک گذاشتن بانی عاقبت بخیری دیگران شوید...
#ماه_رجب
💖https://eitaa.com/mahdiavaran
💖🍃💖🍃💖🍃💖🍃💖
💛بسمه تعالی💛
☘🌼اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان، حضرت صاحب الزمان عج و بابالحوائج🌼☘
◾️السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان🌸🍃
🍃🌺اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.🌺🍃
▪️ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
▪️وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن
▪️وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
▪️وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن
▪️السلام علیک یا علی ابن موسی رضا(علیه السلام)
▪️السلام علیک یا اهل بیت النبوه جمیعا" ورحمة الله وبرکاته💐
💚اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجِّل فرجهم و العن اعدائَهم اجمعین💚
✒️📃
📖دعایی که در زمان غیبت بایدهر روز خوانده شود🙏
📿 اللهُمَّ عَرِّفنیِ نَفْسَکَ،
💍 فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی نَفْسَکَ لَمْ اَعرِفْ رَسُولَکَ،
📿 اَللهُمَّ عَرِّفنی رَسُولَکَ،
💍 فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعرِّفْ حُجَّتَکَ،
📿 اللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَْم
💍 تُعَرِّفنی حُجَّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینیِ .
♻️ دعای غریق ♻️
♡🌸 دعای تثبیت ایمان دراخرالزمان 🌸♡
یا اَللَّهُ یا رَحْمن
💠یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ
ثَبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک
🌦 إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً 🌦
🌷 أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج 🌷
#امام_زمان
https://eitaa.com/mahdiavaran
سلام_امام_زمانم❤️
سلام بر مهدی، جوهر دین و نور یقین،
ذخیره الهی و منجی نهائی
سلام برمهدی،کعبه مقصود وقبله موعود،
سر عظیم و اسم اعظم.
سلام بر مهدی، ستاره طالع و نجم ثاقب،
مسیح مسیحها و موعود موعودها
سلام برمهدی،دیده بان خدا ومظهر هدی،
وصی اوصیاء و گزیده اولیاء.
سلام برمهدی،علم منصوب وعلم مصبوب،
پرچم برافراشته و دانش انباشته
❣ امام زمان
شوقِ دیدارِ تو سر رفت زِ پیمانه ما
کِی قدم مینهی ای شاه به ویرانه ما
ما هنوز ای نفست گرم، پر از تاب و تبیم
سر و سامان بده بر این دلِ دیوانه ما
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🙏🏻🌹♥️🌹 #امام_زمان https://eitaa.com/mahdiavaran
🪴🎀🪴🎀🪴🎀🪴🎀🪴
🍃━✨🌹✨🌸✨━🍃
سلام بر انسان های بزرگ😊
دوست بزرگوار من.
بزرگى را گفتند
كه انسانيت چيست🤔
فرمود:
*تواضع در وقت رفعت☺️*
*عفو به هنگام قدرت😍*
*سخاوت هنگام تنگدستی😊*
*و بخشش بدون منت😇🥰*
#متن_زیبا
#امام_زمان
https://eitaa.com/mahdiavaran
🍃━✨🌹✨🌸✨━🍃
❇️ رویدادهای مهم ماه رجب
✍️ حوادث تاریخی و مذهبی بسیاری در ماه رجب روی داده است که به مهمترین آنها، در ذیل اشاره میشود:
1. اولین شب جمعه: ليلة الرغائب
2. روز اول: ولادت حضرت امام محمد باقر علیه السلام در سال 57 هـ.ق.
3. روز سوم: شهادت امام علی النقی (هادی) علیه السلام.
4. روز دهم: ولادت امام محمد تقی (جواد الائمه) علیه السلام.
5. روز سیزدهم: میلاد امیرالمؤمنین علی (ع) در کعبه.
6. روز هجدهم: وفات ابراهیم فرزند پیامبر اکرم (ص).
7. روز بیست و پنجم: شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام.
8. روز بیست و هفتم: مبعث پیامبر گرامی اسلام (ص).
✅ امیدوارم خداوند متعال به همه ما توفیق درک این ماهِ پر از خیر و برکت را عنایت فرماید.
#ماه_رجب
https://eitaa.com/mahdiavaran
#قصه_دلبری
#پارت_چهل_و_پنج
#رمان
فقط آقایان را راه می دادند و می گفت روضه خواص است. عده ای محدود، آن هم بچه هیئتی ها خبر داشتند که ظهرها اینجا روضه برپاست. اگر می خواستند به روضه برسند، باید نماز شکسته ظهر و عصرشان را با نماز حرم می خواندند، این طوری شاید جا می شدند. از وقتی در باز می شد تا حاج محمود، خادم آنجا، در را می بست، شاید سه چهار دقیقه بیشتر طول نمی کشید. خیلی ها پشت در می ماندند، کیپِ کیپ می شد و بنده خدا به زور در را می بست. چند دفعه کمی دورتر، اشتیاق این جماعت را نظاره می کردم که چطور دوان دوان خودشان را می رساندند. بهش گفتم: " چرا فقط مردا رو راه می دن؟ منم می خوام بیام!"
ظاهراً با حاج محمود سر و سرّی داشت. رفت و با او صحبت کرد. نمی دانم چطور راضی اش کرده بود. می گفتند تا آن موقع پای هیچ زنی به آنجا باز نشده. قرار شد زودتر از آقایان تا کسی متوجه نشده بود بروم داخل. فردا ظهر طبق قرار رفتین و وارد شدم. اتاق روح داشت، می خواستی همان کسط بنشینی و زار زار گریه کنی. برای چه، نمی دانم! معنویت موج می زد. می گفتند چندین سال، ظهر تا ظهر در چوبی این اتاق باز می شود، تعدادی می آیند روضه می خوانند و اشکی می ریزند و می روند. در قفل شد تا فردا. حتی حاج محمود، مستمعان را زود بیرون می کرد که فرصتی برای شوخی و شاید غیبت و تهمت و گناه پیش نیاید.
انتهای اتاق دری باز می شد که آنجا را آشپزخانه کرده بود. به زور دو نفر می ایستادند پای سماور و بعد از روضه چایی می دادند. به نظرم همه کاره ی آنجا همان حاج محمود بود.
__________________
💞https://eitaa.com/mahdiavaran
Mohammad Alizadeh - Hesse Aramesh (128).mp3
2.94M
حس آرامش _محمد علیزاده
خدایا صدای تو از جنس آرامشه ....
#به_وقت_آهنگ
🌷https://eitaa.com/mahdiavaran
#قصه_دلبری
#پارت_چهل_و_شش
#رمان
از من قول گرفت به هیچ کس نگویم که آمده ام اینجا. در آن آشپزخانه پله هایی آهنی بود که می رفت روی سقف اتاق. شرط دیگری هم گذاشت: " نباید صدات بیرون بیاد! خواستی گریه کنی، یه چیزی بگیر جلوی دهنت!"
بعد از روضه باید صبر می کردم همه بروند و خوب که آبها از آسیاب افتاد، بیایم پایین. اول تا آخر روضه آنجا نشستم و طبق قولی که داده بودم، چادرم را گرفتم جلوی دهانم تا صدای گریه ام بیرون نرود. آن پایین غوغا بود. یک نفر روضه را شروع کرد. باء بسم الله را که گفت، صدای ناله بلند شد. همین طور این روضه دست به دست می چرخید. یکی گوشه ای از روضه قبلی را می گرفت و ادامه می داد. گاهی روضه در روضه می شد. تا ان موقع مجلسی به این شکل ندیده بودم. حتی حاج محمود در آشپزخانه همان طور که چای می ریخت، با جمع هم ناله بود.
نمی دانم به خاطر نفس روضه خوان هایش بود یا روح آن اتاق، هیچ کجا چنین حالی را تجربه نکرده بودم. توصیف نشدنی بود، فقط می دانم صدای گریه آقایان تا آخر قطع نشد، گریه ای شبیه مادر جوان از دست رفته. چند دقیقه یک بار روضه به اوج خود می رسید و صدای سیلی هایی که به صورتشان می زدند، به گوشم می خورد.
پایین که آمدم به حاج محمود گفتم: " حالا که این قدر ساکت بودم، اجازه بدین فردام بیام! " بنده ی خدا سرش پایین بود، مکثی کرد و گفت: " من هنوز خانم خودم رو نیاوردم اینجا! ولی چه کنم!" باورم نمی شد قبول کند...
________________________
💞https://eitaa.com/mahdiavaran
#جزء_دوم
#هر_روز_یک_صفحه_از_ایه_نورانی
#صفحه_31 #سوره_بقره
🎀الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🎀
❤️https://eitaa.com/mahdiavaran
#دقایقی_با_نهج_البلاغه
#نامه
#پارت_اول
شرح نامه:
#پارت_دوم
«سنام» گرچه در اصل به معناى کوهان شتر است، ولى سپس بر چیز برجسته و هر شخص بلندپایه اطلاق شده است.
آن گاه امام(علیه السلام) چنین مى فرماید: «اما بعد (پس از حمد و ثناى الهى) من از جریان کار «عثمان» شما را آگاه مى سازم، آن چنان که شنیدن آن همچون دیدنش باشد»; (أَمَّا بَعْدُ، فَإِنِّی أُخْبِرُکُمْ عَنْ أَمْرِ عُثْمَانَ حَتَّى یَکُونَ سَمْعُهُ کَعِیَانِهِ).
چرا امام(علیه السلام) در این نامه قبل از هر چیز به سراغ ریشه هاى حادثه قتل عثمان مى رود؟ براى اینکه این نامه در آستانه جنگ جمل براى مردم کوفه نوشته شد و مى دانیم بهانه شورشیان جمل (طلحه، زبیر، عایشه و پیروانشان) مسأله خون خواهى عثمان بود و هرگاه امام(علیه السلام) این مسأله را کاملاً روشن مى ساخت، مردم کوفه با درایت بیشترى به امام(علیه السلام) مى پیوستند.
سپس افزود: «مردم بر او عیبها گرفتند و طعنه زدند»; (إِنَّ النَّاسَ طَعَنُوا عَلَیْهِ).
┈┄┅═✾🍃🌺🍃✾═┅┄┈
شبکه های اجتماعی:
https://eitaa.com/mahdiavaran
Mahdiavaran.ir
T.me/mahdiavaran
Instagram.com/mahdiavaran
🍃🌹🌸🌻🧿🌹🌸🌻🍃
هرگز نگو خسته ام..!
زیرا اثبات میکنی ضعیفی؛ بگو..نیاز به استراحت دارم.
هرگز نگو نمی توانم..!
زیرا توانت را انکار میکنی؛ بگو....سعی ام را میکنم.
هرگز نگو خدایا پس کی؟!
زیرا برای خداوند، تعیین تکلیف میکنی؛ بگو..خدایا بر صبوریم بیفزا.
هرگز نگو شانس ندارم..!
زیرا به محبوبیتت در عالم، بی حرمتی میکنی؛ بگو..حق من محفوظ است!
با بیان کلمات درست مسیر زندگیت را عوض کن!
#متن_زیبا
#امام_زمان
#مثبت_اندیشی
https://eitaa.com/mahdiavaran
🍃🌹🌸🌻🧿🌹🌸🌻🍃
🌷مهدی شناسی ۱۳🌷
◀️بیاییم فتیله ی چراغ هایمان را درست کنیم!
◀️ﮔﻨﺎﻩ،ﭼﺮﮎ ﺍﺳﺖ.ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺷﻤﺎ ﭼﺮﮎ ﺭﺍ ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﯾﺎ ﺩﻭﺩ ﺭﺍ؟ﭼﺮﮎ ﺭﺍ.ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ،ﻫﺮ ﺩﻭ ﻣﺎﻧﻊ ﻫﺴﺘﻨﺪ.ﯾﮑﯽ "ﺩَﻧﺲ" ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ "ﺭِﺟﺲ" .
◀️ﯾﮑﯽ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺩﻭﺩ ﻣﺎﻧﻊ ﺍﺳﺖ ﻭ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﭼﺮﮎ.ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﭼﺮﮎ ﻫﺎﯼ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺷﺴﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ،ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﭼﺮﺍﻍ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺩﻭﺩ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺳﺖ.
ﺍﻭﻝ ﺍﯼ ﺟﺎﻥ ﺩﻓﻊ ﺷﺮّ ﻣﻮﺵ ﮐﻦ
ﻭﺍﻧﮕﻬﯽ ﺩﺭ ﺟﻤﻊ ﮔﻨﺪﻡ ﮐﻮﺵ ﮐﻦ
◀️ﺇﻥ ﺷﺎﺀ ﺍلله ﮐﻪ ﭼﺮﮎ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻣﺠﺎﻫﺪﻩ ﻭ ﺗﻼﺵ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﯾﻢ؛ﺍﻣّﺎ ﭼﺮﺍ ﻣﻮﻻﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﯿﻢ؟ﭼﻮﻥ ﺩﻭﺩ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﺎﺳﺖ.ﺧﻮﺩ ﺍﯾﻦ،ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﭼﺸﻢ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ،ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ،ﻣﺎ ﺩﺧﺎﻧﯽ(دودی) ﻫﺴﺘﯿﻢ؛ﭼﺮﺍﻏﻤﺎﻥ ﺩﻭﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
◀️ﻣﮕﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﻣﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ؟ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﻣﺎ ﺑﻪ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﯼ ﺣﻀﺮﺕ،ﺑﻪ ﮐﻤﺎﻝ ﺑﺮﺳﯿﻢ.ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ ﺑﯿﻦ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﺑﯿﻨﺶ ﭼﻪ ﻗﺪﺭ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻫﺴﺖ؟ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺑﯿﻦ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﻢ،ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﯼ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻪ ﮐﻤﺎﻝ ﺑﺮﺳﻢ.
◀️ﺍﮔﺮ ﺳﯿﺮﻩ ﯼ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﮐﻨﯿﻢ،ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﻨﺪﮔﯽ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺑﺎ ﺭﻭﺵ ﻫﺎﯼ ﻭﻫﻢ ﺁﻟﻮﺩ ﻣﺎ ﺟﻮﺭ ﺩﺭ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﺪ.ﺍﻓﺮﺍﻁ ﻭ ﺗﻔﺮﯾﻂ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ ﻭ ﺍﻋﺘﺪﺍﻝ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ...
◀️ﻣﺎ ﯾﮏ ﮔﻮﺷﻪ ﺭﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ،ﺻﺪ ﮔﻮﺷﻪ ﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺭﯾﺰﯾﻢ.ﻧﻪ ﺩﺭ ﺗﺸﺨﯿﺺ ﻭ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺗﻄﺒﯿﻖ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﻢ ﺩﺭﺳﺖ ﻋﻤﻞ ﮐﻨﯿﻢ.
◀️ﻣﺎ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﻋﯿﻦ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺷﻮﯾﻢ،ﻭﻟﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺍﺯ ﻓﻀﺎﯼ ﺭﺣﻤﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ – ﮐﻪ ﺗﺠﻠﯽ ﺭﺣﻤﺔ ﻟﻠﻌﺎﻟﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ – ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﯿﻢ،ﺍﺯ ﻓﯿﻀﺶ ﻣﺪﺩ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ.
◀️ﭘﺲ ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﭼﺮﮎ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺸﻮﯾﯿﻢ،ﺑﺎﯾﺪ ﻓﺘﯿﻠﻪ ﯼ ﭼﺮﺍﻍ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﻨﯿﻢ ﺗﺎ ﺩﻭﺩ ﻧﮑﻨﺪ.
◀️ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﮑﻨﯿﻢ،ﻧﺤﻮﻩ ﺍﯼ ﺳﻨﺨﯿﺖ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ.ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻓﺮﺝ،ﺧﻮﺩ،ﺗﺤﻘﻖ ﻓﺮﺝ ﺍﺳﺖ...
مهدی_شناسی
قسمت_13
#امام_زمان
https://eitaa.com/mahdiavaran
🌹نوش جانش بشود ....
هر که حرم رفت ....
🌹حسین ....🌹
خودمانیم ولی گاه حسادت کردم .....😔
السلام علیک یا ابا عبدالله ....🌹
#متن_زیبا
🌹https://eitaa.com/mahdiavaran
⛱خدا که به همه محرم است، پس چرا در نماز، مردان و زنان باید خود را بپوشانند؟
🔰پاسخ
همیشه پوشیدن لباس به خاطر محرم و نامحرمی نیست، بلکه گاهی پوشیدن لباس جنبه تکریم و ادب دارد. معمولا افراد در خانه خود، لباس ساده می پوشند ولی وقتی مهمان وارد خانه می شود، به احترام، لباس کامل و مناسب می پوشند و اگر قرار باشد در مجلس عروسی شرکت کنند، لباس کاملتری بر تن میکنند. این تغییر لباسها، به خاطر ادب و احترام مهمانان مجالس است.
حضور در محضر خداوند در حال نماز نیز مقتضی پوشیدن لباس مناسب و کامل است.
📚 استاد قرائتی
#متن_زیبا
#حجاب
💓https://eitaa.com/mahdiavaran
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺از پیامبر اکرم (ص)پرسیدند: کسی بر اثر ضعف یا بیماری یا بانویی که نمیتوواند روزه ی ماه رجب بگیرد چه کند تا به ثواب آن دست یابد؟
فرمودند :هر روز یگ گرده نان به مسکین صدقه بدهد
سوگند به کسی که جانم در قبضه قدرت اوست هر گاه کسی این گونه صدقه بدهد ثواب روزه ماه رجب بلکه بیشتر دست میابد
و به گونه ای که اگر همه ی خلق از اسمانیان و زمینیان بدای محاسبه ثوابش گرد هم ایند به محاسبه ی یک دهم فضلیت ها و درجات بهشتی از آن را نمیابد
"آمالی"
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
اما رضا (ع):هر کس هنگام افطار با یک گرده نان نیازمندی را صدقه دهد خدا گناهش را میامرزد و برای او ثواب ازادی برده ای از نسل حضرت ابراهیم(ص)مینویسد
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
نهج البلاغه علی علیه السلام
خشم خود را فرو بر که من جرعه ای شیرین تر از ان ننوشیدم و پایانی گوارا تر از ان نیافتم
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#احادیث_ائمه
#ماه_رجب
🌸https://eitaa.com/mahdiavaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😂روزای هفته فقط اینجوری .....
فقط پنجشنبش ........😂😂😂
#خنده
🌸https://eitaa.com/mahdiavaran
#قصه_دلبری
#پارت_چهل_و_هفت
#رمان
نمی رفت از خدام تقاضای تبرکی کند. می گفت: " آقا خودشون زوار رو می بینن. اگه لازم باشه خدام رو وسیله قرار میدن!" معتقد بود: " همون اب سقاخونه ها و نفسی که توی حرم می کشیم، همه مال خود آقاست!" روزی قبل از روضه داخل رواق، هوس چای کردم. گفتم: " الان اگه چایی بود، چقدر می چسبید!" هنوز صدای روضه می آمد که یکی از خدام دو تا چایی برایمان آورد. خیلی مزه داد.
برنامه ریزی می کرد تا نمازها را در حرم باشیم. تا حال زیارت داشت در حرم می ماند، خسته که می شد یا می فهمید من دیگر کشش ندارم، می گفت: " نشستن بیخودیه!"
خیلی اصرار نداشت دستش را به ضریح برساند. مراسم صحن گردی داشت
راه می افتاد در صحن ها دور حرم می چرخید، درست شبیه طواف. از صحن جامع رضوی راه می افتادیم، می رفتیم صحن کوثر و بعد انقلاب و آزادی و جمهوری تا می رسیدیم باز به صحن جامع رضوی. گاهی هم در صحن قدس یا روبه روی پنجره فولاد داخل غرفه ها می نشست و دعا می خواند و مناجات می کرد..
____________________
💞https://eitaa.com/mahdiavaran
#قصه_دلبری
#پارت_چهل_و_هشت
#رمان
چند بار زنگ زدم اصفهان، جواب نداد. خودش تماس گرفت. وقتی بهش گفتم پدر شدی، بال در آورد. برخلاف من که خیلی یخ برخورد کردم. گیج بودم، نه خوشحال نه ناراحت. پنجشنبه جمعه مرخصی گرفت و زود خودش را رساند یزد. با جعبه کیک وارد شد، زنگ زد به پدر و مارش مژده داد.
اهل بریز و بپاش که بود، چند برابر هم شد. از چیزهایی که خوشحالم می کرد دریغ نمی کرد: از خرید عطر و پاستیل و لواشک گرفته تا موتور سواری. با موتور من را می برد هیئت. حتی در تهران با موتور عمویش از مینی سیتی رفتیم بهشت زهرا " سلام الله علیها" . هر کس می شنید، کلی بد و بیراه بارمان می کرد که " مگه دیوونه شدین؟ می خواین دستی دستی بچه تون رو به کشتن بدین؟ " حتی نقشه کشیدیم بی سر و صدا برویم قم، پدرش بو برد و مخالفت کرد. پشت موتور می خواند و سینه می زد. حال و هوای شیرینی بود، دوست داشتم.
تمام چله هایی را که در کتاب ریحانه بهشتی آمده، پا به پای من انجام می داد. بهش پی گفتم: " این دستورات برای مادر بچه س!" می گفت: " خب منم پدرشم، جای دوری نمی ره که!" خیلی مواظب خوردنم بود، اینکه هر چیزی را از دست هر کسی نخورم. اگر می فهمید مال شبهه ناکی خورده ام، زود می رفت رد مظالم می داد.
گفت: " بیا بریم لبنان!" می خواست هم زیارتی بروم، هم آب و هوایی عوض کنم. آن موقع هنوز داعش و این ها نبود. بار اولم بود می رفتم لبنان. او قبلاً رفته بود و همه جا را می شناخت...
_____________________
💞https://eitaa.com/mahdiavaran