#سخنرانی 💠 مراسم #سه_شنبه_های_مهدوی 🔺 ویژه #بانوان 🗓 سه شنبه ۲۱ آذرماه ۱۴۰۲ 🎙 #دکتر_سعید_عزیزی 💌نشرحداکثری باذکرصلوات نورُعلی نور 🇮🇷✌️🇵🇸 @nouronalanour14

#سخنرانی 💠 مراسم #سه_شنبه_های_مهدوی 🔺 ویژه #بانوان 🗓 سه شنبه ۲۱ آذرماه ۱۴۰۲ 🎙 #دکتر_سعید_عزیزی 💌نشرحداکثری باذکرصلوات نورُعلی نور 🇮🇷✌️🇵🇸 @nouronalanour14

#سخنرانی 💠 مراسم #سه_شنبه_های_مهدوی 🔺 ویژه #بانوان 🗓 سه شنبه ۱۷ بهمن‌ماه ۱۴۰۲ 🎙 #دکتر_سعید_عزیزی ✅کانال رسمی دکتر سعید عزیزی👇 ╔═🍃🌺🍃══════╗ 🆔@drsaeedazizi ╚══════🍃🌺🍃═╝ 💌نشرحداکثری باذکرصلوات نورُعلی نور 🇮🇷✌️🇵🇸 @nouronalanour14

#سخنرانی 📝 تمسک به قرآن و عترت 🎤حجت الاسلام #استاد_مومنی 📆 ۲ آبان ۱۴۰۳ 🕌حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله 💌نشرحداکثری باذکرصلوات نورُعلی نور 🇮🇷✌️🇱🇧 @nouronalanour14

چرا امیرالمومنین مظلوم شد؟ حجت الاسلام👇 #دارستانی🎙 #سخنرانی🔊 #شهادت_امام_علی(ع)🏴 💌نشرحداکثری باذکرصلوات نورُعلی نور 🇮🇷✌️🇱🇧 🆔 @nouronalanour14

📱🎙📽 #سخنرانی -کوتاه-کم حجم. 📜موضوع: چرا اسرائیل باید از بین برود؟ ✅ 4 نکته کوتاه و مهم در مورد یهود و صهیونیزم. 📻 سخنران:حجة الاسلام محمد رضا هاشمی 💌نشرحداکثری باذکرصلوات نورُعلی نور 🇮🇷✌️🇱🇧 🆔 @nouronalanour14

📱🎙📽 #سخنرانی -کوتاه-کم حجم. 📜موضوع: دینداری کاریکاتوری! 📻 سخنران:حجة الاسلام محمد رضا #هاشمی 💌نشرحداکثری باذکرصلوات نورُعلی نور 🇮🇷✌️🇱🇧 🆔 @nouronalanour14

امام صادق(ع) رو خیلی اذیت کردن حجت الاسلام👇 #عالی🎙 #سخنرانی🔊 #شهادت_امام_جعفر_صادق(ع)🏴 💌نشرحداکثری باذکرصلوات نورُعلی نور 🇮🇷✌️🇱🇧 🆔 @nouronalanour14

#سخنرانی 📝اعمالی که باعث ایجاد معرفت می‌شود 🎤حجت الاسلام #استاد_ماندگاری 📆 ۲۶ خرداد 1403 🕌حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله 🌻|↫‌ #روز_عرفه 💌نشرحداکثری باذکرصلوات نورُعلی نور 🇮🇷✌️🇱🇧 🆔 @nouronalanour14

💚حب امیرالمومنین علی(ع) حجت‌الاسلام👇 #پارسا🎙 #سخنرانی🔊 #عید_غدیر🌺 💌نشرحداکثری باذکرصلوات نورُعلی نور 🇮🇷✌️🇱🇧 🆔 @nouronalanour14

✅خاطره ای زیبا از سیلی خوردن محافظ امام خامنه ای! 🔸در یکی از ملاقات های عمومی حضرت آقا، جمعیت فشرده‌ای توی حسینیه نِشسته بودن و به صحبتای ایشون گوش می‌دادن. من جلوی جمعیت، بین آقا و صف اوّل وایساده بودم. 🔹اون روز، بین #سخنرانی حضرت آقا، بارها نگاهم به پیرمرد لاغراندامی افتاد که شب‌کلاه سبزی به سر داشت و شال سبزی هم به کمرش. 🔸تا سخن‌رانی آقا تموم شد، بلند شد و خیز برداشت طرف من و بلند گفت: «میخوام دست آقا رو ببوسم» امان نداد و خواست به سمت آقا برود که راه اون رو بستم. عصبی شد و تند گفت: «اوهووووی....چیه؟! می‌خوام آقا رو از نزدیک زیارت کنم. مثل این‌که ما از یه جد هستیم» صورت پیرمرد، انگار دریا، پرتلاطم و طوفانی می‌زد. کم‌کم، داشت از کوره در می‌رفت که شنیدم آقا گفتن: «اشکال نداره، بذار سید تشریف بیاره جلو» نفهمیدم تو اون جمعیت آقا چطور متوجه پیرمرد شد. خودم رو کنار کِشیدم. پیرمرد نگاهی به من انداخت و بعد، انگار که پشت حریف قَدَری رو به خاک رسونده باشه، با عجله، راه افتاد به سمت آقا. 🔹پشت سرش با فاصله کمی حرکت کردم. هنوز دو سه قدم برنداشته بود که پاش به پشت گلیم حسینیه گیر کرد و زمین خورد. 🔸اومدم از زمین بلندش کنم که برگشت و جلوی آقا و جمعیت محکم کوبید توی گوشم و گفت: «به من پشت پا می زنی؟» سیلی‌اش، انگار برق 220 ولت خشکم کرد. 🔹توی شوک بودم که آقا رو رو به روی خودم دیدم. به خودم که اومدم، آقا دست گذاشت پشت سرم و جای سیلی پیرمرد رو روی صورتم بوسید و گفت: «سوءتفاهم شده. به خاطر جدّش، فاطمه زهرا، ببخش!» درد سیلی همون‌موقع رفع شد. ✅بعد سال‌ها، هنوز جای بوسه گرم آقا رو روی صورتم حس می‌کنم.»😊 السلام علیک یا فاطمة الزهرا 💚 🖼 نشرحداکثری باذکرصلوات نورُعلی نور 🇮🇷✌️🇵🇸 @nouronalanour14