📜 روایت دختر🧕
🔰 از پدرانههای🧔 شهید🌷 طهرانی مقدم:
♻️ آخرین حرفهایی که از پدرم یادم هست، مربوط به همان جمعه آخر است که با هم بیرون بودیم.
♻️ ما کمی دیرتر از پدرم رسیدیم. پدرم با ناراحتی به من گفت: بدون تو به ما خوش نمیگذرد. هرکس دیگری از خانواده هم که بود به او همین را میگفت.
🌸 دوست داشت همیشه وقتی جایی میرویم همه با هم باشیم، همسرم را هم مانند پسر خودش پذیرفته بود.
🌸 دخترها را هیچوقت #مستقیم دعوا نمیکرد. هیچوقت به من نگفت: چادر را اینجوری سر کن، یا، آنطور نماز بخوان. البته مطمئن بود #مادرم همیشه راه را نشان میدهد.
🌸 ما آنقدر شیفته منش پدر بودیم همین که میدانستیم ایشان دوست دارد، آن کار را انجام میدادیم، لزوماً دنبال دلیل و استدلال نبودیم.
💎 معمولاً چیزی را مستقیم تذکر نمیدادند که ما انجام دهیم آن را #عملاً خود انجام میدادند تا ما یاد بگیریم، تنها چیزی که همیشه مستقیم به آن اشاره میکردند بحث #ولایت بود، میگفتند: "حرف آقا را دقیق گوش دهید" .
مردی که بزرگترین هدفش «نابود کردن #اسرائیل» بود. به همین جهت وصیت کرد روی قبرش بنویسند:
اینجا مدفن کسی است که میخواست اسرائیل را #نابود کند.
#شهادت🌷
#شهید_حسن_تهرانی_مقدم🥀
#پدر_موشکی_ایران
#خانواده
✾📚