eitaa logo
پاتوق
316 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
2.5هزار ویدیو
43 فایل
پاتوق استادی_دانشجویی دانشگاه راه ارتباطی با ادمین کانال @Smotahar
مشاهده در ایتا
دانلود
بیشتر از دو ساعت‌ست دارم حرف‌های تکراری می‌شنوم. گوینده اخبار مدام از صعب‌العبور بودن منطقه می‌گوید و مردم را به تماشای چند قطعه فیلم تکراری دعوت می‌کند. توی همین دو ساعت اما قصه‌ها دارند تندتند توی سرم خلق می‌شوند. از جرقه اولیه تا ایده و طرح و پایان‌بندی، فاصله زیادی نیست. بین همه یکیش را بیشتر پسندیدم. نشسته‌ای کنج خانه‌ای جنگلی. مچاله شده‌ای کنار بخاری نفتی و نمی‌دانی گیجی سرت از بوی غلیظ نفت است یا شدت ضربات «فرود سخت»! نوک دماغت سرخ شده و تیغه‌اش تیر می‌کشد. عینک که نداری خستگی چشم‌هات بیشتر پیداست و حالا هولِ ولوله‌ای که می‌دانی افتاده توی مملکت هم ریخته پشت نگاهت. داری آستین قبای پاره‌ات را وارسی می‌کنی که پیرمرد کتری به دست می‌آید توی اتاق. نمی‌تواند فارسی حرف بزند. به ترکی جمله‌ای می‌گوید و کتری آب‌جوش را می‌گذارد روی بخاری. دوتا لیوان لنگه به لنگه از لبه طاقچه برمی‌دارد و می‌نشیند کنارت. بخار چایی که دارد برایت می‌ریزد مثل رنگش غلیظ است. یکی از لیوان‌های بدون دسته را با سینی ملامین هُل می‌دهد جلوی زانوهات و بهت لبخند می‌زند. پیرمرد توی خواب هم نمی‌دید زیر سقف تَرک‌دار خانه‌اش با رییس‌جمهور چای بخورد. کاش آخر قصه‌ها همیشه خوش باشد. @npatogh یعنی میشه؟؟؟ 😔😔🙏🙏