برای اینکه به چشمش بیاد هزارو یک عمل زیبایی و آرایش رو فلان و فلان انجام میداد. یه روزی بهش گفتن کسی که تو رو بخواد همینطوری که هستی میخوادت و تو رو با همممه ی ویژگی ها و عیب هات دوست داره. با جوش صورتت، با شکم گنده ت، با ترک های پوستیت، با لب کوچیکت... با همه ی اینا دوسِت داره.
راست میگفت. تو منو خواستی، منو گردن گرفتی، منِ واقعی رو با همه ی تاریکیاش، بی ادبیاش... هرچی سعی کردم توجهتو جلب کنم و ادای آدم خوبا بشم، انگار خودمو ازت دور کردم.
یه روزی وقتی خودِ خودم بودم، تو منو خواستی و اومدی سمتم.
خودت بغلم کردی و تا بالای آسمونننن بردی نوریه رو. ❤️🩹
بهم تابیدی.✨
وسط سرمای پرسوز وحشی گرمم کردی.🌅
هیچ وقت اون حس گرمیو یادم نمیره.
بغلتو یادم نمیره.
اشکامونو کنار هم یادم نمیره.
کاش خودم بودم و خودم می موندم. نمیدونم چرا هرکار میکنم دوباره خودم بشم، نمیشه...
انگار خودم بودنو یادم رفته.💔☔
نمی دونم دیر شده و از دستت دادم یا هنوز داری بهم فرصت میدی که یادم بیاری نوریه ی واقعی رو... دلم میخواد از این توهمی که از خودم ساختم رها بشم.
آزاد باشم و بدون ترس از هیچی خودِ خود واقعیم بشم و برای #تو باشم و اصلا #تو باشم.🤍
رهگذر
برای اینکه به چشمش بیاد هزارو یک عمل زیبایی و آرایش رو فلان و فلان انجام میداد. یه روزی بهش گفتن کسی
اون خودِ خودِ منو میخواست
و من برای اینکه به چشمش بیام میخواستم چیزی باشم و بشم که نیستم.❤️🩹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داداش نه ساله ی جذاب.
:»
May 11
اینطوری نیست که چیزایی همه که می ذارم ارت باشه
فقط حسامو
میکشم یا می نویسم
همونقدری که میتونم 😶🌫️