🔰#حضرت عبدالعظیم حسنی
👈عبدالعظیم بن عبدالله حسنی معروف به شاه عبدالعظیم حسنی، از جمله اصحاب خاص امام رضا (ع)، امام جواد (ع) و امام هادی (ع) بودند. مزار مطهر ایشان در شهر ری است.
در شأن و منزلت ایشان همین بس که امام هادی (ع) ثواب زیارت ایشان را اینگونه توصیف کردند:
«أَیْنَ کُنْتَ قُلْتُ زُرْتُ الْحُسَیْنَ (ع) قَالَ أَمَا إِنَّکَ لَوْ زُرْتَ قَبْرَ عَبْدِ الْعَظِیمِ عِنْدَکُمْ لَکُنْتَ کَمَنْ زَارَ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ (ع)».[۱]
«بدان که اگر قبر عبدالعظیم را در شهر خودتان زیارت کنی، مانند کسی هستی که حسین بن علی (ع) را زیارت کرده باشد».
در روایتی، حضرت عبدالعظیم حسنی، اعتقادات خویش را بر امام زمان خویش عرضه میدارد. وی از توحید شروع میکند و صفات خداوند را بیان میدارد.
سپس اعتقاد خود به پیامبر اسلام را اعلام میدارد و سپس به مسأله امامت و جانشینی رسول خدا (ص) میپردازد؛ چانشینان پیامبر را یک یک بر میشمارد تا به حضرت هادی (ع) میرسد. حضرت هادی (ع) دو امام بعد خویش یعنی امام حسن عسکری (ع) و حضرت حجت (ع) را نیز به او میشناساند و حضرت عبدالعظیم به وجود آنها و امامت ایشان اقرار میکند. آنگاه او به بیان عقاید خویش درباره معاد و قیامت و مسائل مربوط به آن میپردازد و در پایان به جنبههای علمی و احکام عبادی دین اشاره میکند.
امام هادی (ع) بر عقاید وی مهر تأیید میزند و میفرماید:
«ای اباالقاسم! (کنیه ایشان) به خدا قسم! دینی که خداوند آن را میپسندد، همین است که تو بیان کردی. پس بر آن ثابت و پایدار باش که خداوند تو را در دنیا و آخرت با گفتار استوار (یعنی اعتقاد درست و پایدار) پا بر جا و استوار بدارد».
https://eitaa.com/nsbsva
✅فرشته هایی که متوکل عباسی دید!
👈روزى متوكل خود را بر امام على النقى حضرت هادى علیه السلام عرضه داشت و دستور داد هر اسب سوارى توبره اسب خود را پر از خاك نماید.
و در محل معینى بریزند، در اثر انباشته شدن پشته و تل بلندى مانند كوه درست شد كه آن را تل المخالى (پشته توبره اسب ها) نامیدند.
متوكل و حضرت هادى بر فراز آن تل بالا رفتند متوكل گفت میدانید از چه رو شما را خواستم؟ براى اینكه سپاه مرا مشاهده نمائید تمام لشگریان او لباسهاى مخصوص پوشیده؟ غرق در سلاح با بهترین زینتها و تمام آرایش سان مى دادند. این عمل را براى ترسانیدن كسانى كه اراده مخالف با او را داشتند كرده بود و متوكل از حضرت هادى علیه السلام مى ترسید كه مبادا یكى از اهل بیت و بستگان خود را امر بخروج كند. حضرت پس از مشاهده سپاه متوكل فرمودند مى خواهى من هم سپاه خود را بتو نشان دهم گفت دهید تا لشگر شما را به بینم.
دست هاى خود را بدر گاه بى نیاز دراز كرد و دعا نمود در این هنگام متوكل دید از شرق تا غرب تمام آسمان را فرشتگان فرا گرفته اند و مانند ابر فضا را پوشانیده اند از ترس بر زمین افتاد و غش كرد.
پس از آنكه بهوش آمد حضرت فرمودند ما در دنیا اظهار چیره دستى با شما نمى كنیم و مشغول به امر آخرت هستیم نگرانى و ترس نداشته باش از آنچه خیال كرده بودى مرا نسبت به تو در این جهان مزاحمتى نیست.
انوار نعمانيه ص 404
برگرفته از کتاب: داستانها و پندها، ج2 و پند تاريخ ج اول ص55
https://eitaa.com/nsbsva
🔰نمونه امداد الهی به معصومان (ع)
✅فضائل
https://eitaa.com/nsbsva
📚منابع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۳۱۱
۲)بحارالانوار مجلسی، ج۵۰، ص۲۱۱
۳)سفینه البحار محدث قمی، ج۶، ص۴۰۹
۴)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۴۳۵
۵)امالی شیخ صدوق، ص۱۶۸
۶)الخرائج و الجرائح راوندی، ج۲، ص۷۵۳
۷)من لایحضره الفقیه شیخ صدوق، ج۴، ص۴۱۹
۸)امالی شیخ صدوق، ص۱۶۵
۹)اللهوف ابن طاووس، ص۸۳
سید حسن حسینی فاضل
برچسبها: , امالی شیخ صدوق , الارشاد شیخ مفید , کانال تلگرامی اسناد المصائب , سید حسن حسینی فاضل
https://eitaa.com/nsbsva