eitaa logo
ويژه نامه امام هادی (ع) و عبدالعظیم حسنی
9 دنبال‌کننده
5 عکس
2 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰فهرست مطالب و نحوه تنظيم برنامه ✅نحوه تنظيم برنامه معصومان عليهم السلام https://eitaa.com/nsbsva/6 ✅ بخش ويژه نامه حضرت امام های (ع) https://eitaa.com/nsbsva/22 🔰بخش اصحاب امام هادی https://eitaa.com/nsbsva/22 ❇️عبد العظیم حسنی https://eitaa.com/nsbsva/40 📚والسلام مرتضوی https://eitaa.com/nsbsva
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌸🌸🌸عیدتان مبارک 🌸🌸🌸🌸 🔰بنام خدا خیزید و ببینید تجلی خدا را در بیت ولا مشعل انوار هدا را آن عبد خدا وجهه معبود نما را رخسار علی بن جواد بن رضا را در نیمه ذیحجه ندا داد منادی تبریک که آمد به جهان حضرت هادی
✅ در زمان امام هادی علیه‌السلام شخصی، نامه‌ای نوشت از یکی از شهرهای دور... ✍️ نوشت كه: «آقا! من دور از شما هستم؛ گاهی حاجاتی دارم، مشكلاتی دارم، به هرحال چه كنم؟» حضرت در جواب ايشان نوشتند: «إِنْ كَانَتْ لَكَ حَاجَةٌ فَحَرِّكْ شَفَتَيْكَ فَإِنَّ الْجَوَابَ يَأْتِيكَ.» اگر حاجتی داری لبت را حرکت بده. حرف بزن. بگو. جواب ما به تو خواهد رسید. 📚 بحارالانوار، ج۵۳، ص۳۰۶ 🌸 ولادت مبارک باد ‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻 💠 داستان عجيب شيعه شدن مردی از اهل اصفهان نزد امام هادی (ع) ♦️قطب راوندى (ره) از جماعتى از مردم اصفهان نقل می كند كه گفتند: در اصفهان مردى بود به نام عبد الرّحمن و شيعه شده بود [با اينكه در آن وقت شيعيان در اصفهان، بسيار كم بودند]، به او گفته شد، علّت چيست كه شيعه شده و به امامت حضرت هادى عليه السّلام اعتقاد دارى، و امامت افراد ديگر را قبول ندارى؟». 🔸او گفت: سرگذشتى، با امام هادى عليه السّلام دارم كه موجب شيعه شدن من شده است، و آن اينكه: من فقير بودم، ولى در سخن گفتن و جرئت، قوى بودم، در آن سالى كه جمعى از مردم اصفهان براى دادخواهى نزد متوكّل (دهمين خليفه عبّاسى) عازم شهر سامرّاء شدند، و مرا با خود بردند، سرانجام به در خانه متوكّل رسيديم، روزى در كنار در قلعه متوكّل بوديم، ناگاه شنيدم متوكّل فرمان احضار امام هادى عليه السّلام را داده است، از بعضى از حاضران پرسيدم: «اين شخصى را كه متوكّل، فرمان احضارش را داده كيست؟».او گفت: «اين شخص، مردى از آل على عليه السّلام است، رافضيان به امامت او اعتقاد دارند، سپس گفت: «ممكن است متوكّل او را احضار كرده تا بكشد». 🔹من تصميم گرفتم در آنجا بمانم تا ببينم كار به كجا می کشد، و اين (امام هادى عليه السّلام) كيست؟ ناگاه ديدم امام هادى عليه السّلام سوار بر اسب وارد شد، همه حاضران به احترام او، در جانب راست و چپ او به راه افتادند و آن حضرت در ميان دو صف قرار گرفت، و مردم به تماشاى سيماى او پرداختند، همين كه چشمم به چهره او افتاد، محبّتش در قلبم جاى گرفت، پيش خود دعا مى كردم تا خداوند وجود او را از گزند متوكّل حفظ كند، ☘️ او كم كم در ميان مردم آمد، در حالى كه به يال اسبش نگاه مى كرد، و به طرف راست و چپ نمى نگريست، و من همچنان پيش خود دعا مى كردم، وقتى كه آن بزرگوار به مقابل من رسيد به من رو كرد و فرمود: «خداوند دعاى تو را به استجابت رسانيد، بدان كه عمر تو طولانى می شود و اموال و فرزندانت زياد می گردند». 🔸از هيبت و شكوه او، لرزه بر اندام شدم و با اين حال به ميان دوستانم رفتم، آنها گفتند: «چه شده، چرا مضطرب هستى؟». گفتم: خير است، و ماجراى خود را به هيچ كس نگفتم، تا به اصفهان بازگشتيم، خداوند در پرتو دعاى آن حضرت، به قدرى ثروت به من داد كه اكنون قيمت اموالى كه در خانه دارم- غير از اموالم در بيرون خانه- معادل هزار هزار درهم است، و داراى ده فرزند شده ام، و اكنون عمرم به هفتاد و چند سال رسيده است، من به امامت او اعتقاد يافتم به دليل آنكه او بر افكار پنهان خاطرم، آگاهى داشت، و دعايش در مورد من به استجابت رسيد. منبع: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم, شیخ عباس قمی , ص433 👇👇👇 🆔 @hadanair 🖥 http://hadana.ir
🏴شهادت امام هادی (ع)به همه دوستداران آن حضرت تسلیت باد. تصرّف و اظهار مافوق بشر مرحوم شيخ مفيد، كلينى ، طبرسى و برخى ديگر از بزرگان در كتاب هاى خود آورده اند: صالح بن سعيد - كه يكى از اصحاب و دوستان امام هادى صلوات اللّه و سلامه عليه - حكايت نمايد: روزى به ملاقات و ديدار حضرت ابوالحسن ، امام علىّ هادى عليه السلام - در آن بازداشتگاهى كه حضرت را زندانى كرده بودند - رفتم و پس از عرض سلام و احوال پرسى گفتم : يابن رسول اللّه ! اى مولا و سرورم ! قربان شما گردم ، دشمنان و مخالفان شما خواسته اند كه نور شما اهل بيت را خاموش و نيروى ولايت و معنويّت را در جامعه تضعيف كنند. پس به همين جهت است كه شما را در اين محلّ - بازداشتگاه ، خان الصّعاليك - قرار داده اند. حضرت فرمود: يابن سعيد! در همين حالتى كه هستى ثابت باش و حركت نكن تا برايت بگويم ؛ و سپس با دست مبارك خود به سمتى اشاره نمود و اظهار داشت : خوب نگاه كن و ببين چه چيزهائى را مشاهده مى كنى ؟ وقتى چشم انداختم و خوب نگاه كردم ، باغى سرسبز و خرّم را ديدم ، كه در آن از انواع درخت هاى ميوه دار و انواع رياحين و گل هاى رنگارنگِ خوش بو وجود داشت . و پيش خدمتان بسيارى در رفت و آمد بودند، همچنين پرندگان مختلف و ديگر حيوانات - مانند آهو و غيره - در آن باغ وجود داشت و نيز نهرهاى آب و چشمه هاى زلال ، مرا چنان شيفته خود قرار داد و مرا مجذوب گردانيد كه ديگر نمى توانستم چشم بردارم . سپس امام هادى عليه السلام فرمود: يابن سعيد! ما در هر حالت و وضعيّتى كه باشيم ، سرنوشتمان اين چنين خواهد بود و بر اين مشكلات و سختى ها طبق دستور الهى صبر خواهيم كرد.(43) __________________________ اصول كافى : ج 1، ص 417، ح 2، اختصاص : ص 324، الخرايج : ج 2، ص 680، ح 10، إ ثبات الهداة : ج 3، ص 360، ح 5، إ علام الورى : ج 2، ص 126 چهل داستان و چهل حدیث از امام هادی (ع )// عبداللّه صالحی (ع) 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 🏴کانال درس اخلاق ✨✨✨✨✨ 🆔 @dars_akhlaq
🔺▫️داستان خواندنی از امام هادی علیه السلام ✨🔰آنگاه که امام هادی علیه السلام برای مامور متوکل چراغ می آورد و راه را به او نشان می دهد، چطور می توان باور کرد که راه را به شیعیان نشان ندهد؟! ▫️در روایتى آمده است: متوکّل گرفتار دمل و قرحه اى شد به طورى که مشرف به مرگ شد و کسى جرات نمى کرد که بر آن دمل نیش‌تر بزند. مادرش نذر کرد که اگر پسرم از این مرض شفا یابد، پول زیادى را براى امام هادى علیه السلام بفرستد. این در حالى بود که طبیبان و جراحان از درمان متوکّل عاجز و متحیر شده بودند. در این میان فتح بن خاقان که انیس، طبیب، وزیر و مشیر متوکّل بود گفت: اگر از ابوالحسن مى پرسیدید، خوب بود. شاید او دارو و علاجى براى این دمل بفرماید. کسى را نزد امام هادى علیه السلام فرستادند، آن حضرت فرمود: خذوا کسب الغنم و دقّقوه بماء الورد و وضعوه على الخراج، فانّه نافع باذن الله ان شاءالله تعالى. پشکل گوسفند را در گلاب نرم کرده، بر دملش گذارید که نافع است ان شاءالله. چون فرستاده برگشت و آن دوا را گفت: حضار شروع کردند به خندیدن و استهزاء نمودن. فتح بن خاقان گفت: این دستور اگر نفع نداشته باشد، ضرر هم ندارد و باید امتحان کرد، من امیدوارم نافع باشد. پس طبق دستور حضرتش عمل کردند و مرهم را روى دمل قرار دادند، طولى نکشید که فورى درد تسکین یافت و متوکّل خوابید و با فاصله کمى دمل سر باز کرد و زخم خوب شد و متوکّل از مرگ نجات یافت. مادرش خوشحال شد و مبلغ دوهزار دینار در کیسه گذاشت و مهر نموده، خدمت آن حضرت فرستاد. وقتى متوکّل خوب شد و چند روزى از این حادثه گذشت، دشمنان اهل بیت علیهم السلام به قصد سخن چینى به متوکّل گفتند: ابوالحسن علیه السلام مال و سلاح بسیار تدارک دیده و به فکر خروج است. متوکّل باور کرد و به سعید حاجب امر نمود که شبانه و بى خبر، به خانه آن حضرت بروند و هر مال و سلاحى که دیدند بیاورند.. ▫️نصف شب سعید حاجب با جمعى به خانه امام هادى علیه السلام ریختند و چون تاریک بود راه را گم کردند و متحیر بودند که ناگاه آن حضرت صدا زد: اى سعید! صبر کن تا چراغ بیاورم و خود حضرت راهنمایى نمود، سعید دید حضرت لباس پشمى پوشیده و روى حصیرى مشغول نماز است. حضرت فرمود: بگرد و تفحص کن. سعید گشت و در طاقچه کیسه اى دید که به مهر مادر متوکّل مهر شده بود. سعید آن را نزد متوکّل آورد و او در مورد آن کیسه از مادرش سوال کرد. گفت: هنگام بیمارى تو من به حضرت متوسل شده و براى تو نذر کرده بودم. متوکّل نیز کیسه اى اضافه کرد و نزد آن حضرت فرستاد و عذرخواهى کرد ( الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج‏2، ص: 303 ، کشف الغمة، فصول المهمة، حدیقة الشیعة، ص ۶۱۴، منتهى الآمال: ص ۲۵۵ و ۲۵۶.).👇👇👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/542179330C5fb7b8f5d7 🖥 https://hadana.ir
◾️امشب که زمین و آسمان می‌گرید ◾️از بهر غریب سامرا می‌گرید ◾️جا دارد اگر که شیعه خون گریه کند ◾️چون مهدی صاحب‌الزمان می‌گرید 🏴شهادت جانسوز امام هادی(علیه السلام) تسلیت باد @sofrehasemany