eitaa logo
کانال نور ولایت
254 دنبال‌کننده
17.8هزار عکس
9.5هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
4⃣ 💠در یک تابستان ، من رفتم منزل ایشان. حدود شاید ۲۰ ، ۳۰ نفر دانشگاهی ها و طلبه ها و ... منزل شان بودند . منزل بزرگی هم نبود ، دو تا اتاق بود ، در تمام اتاق نشسته بودند و پر بود . هم اتفاقاً از تهران آمده بودند . ایشان هم آمدند آنجا و یادم هست بحث مطرح بود و ظاهراً از آن مباحثی بود که تازه در مطرح شده بود . آنجا سوال و جواب پیرامون این قضیه بود و این را بحث می‌کردند که به احترام ، رشته بحث را در اختیار ایشان گذاشتند و گفتند شما پاسخ بدهید . یک جلسه بسیار صمیمی ، زیبا و خوب بود منظور اینکه بالاخره یکی از خصوصیات ایشان ، آن صمیمیت حضرت آقا بود که همین، موجب ، طلبه ها و دانشگاهی ها می شد . این روحیه در دوره رهبری حضرت آقا هم که ما بیشتر توفیق این را پیدا کردیم که خدمت ایشان برسیم کاملاً حفظ شده است ، یعنی انسان در محضر ایشان خیلی راحت است من در جاهای مختلف این را گفته‌ام : با این که حضرت آقا در یک موقعیت برجسته علمی ، فقهی و سیاسی هستند و رهبری انقلاب را بر عهده دارند ، مرجع تقلید هستند و جهات مختلف دارند ، ولی آنقدر و برخورد می کنند که وقتی انسان خدمتشان می‌رسد ، هیچ احساس و و نگرانی ندارد ، بلکه خیلی راحت می‌تواند مطلبش را منتقل کند . من که قبل از انقلاب هم خدمتشان رسیدم و الان هم خدمتشان میرسم از نظر این روحیه و ، حقیقتا نمی بینم . ...
7⃣ 🚨ما منتظر بودیم بالاخره است ، اما ... 💠 یک خاطره دیگر ، همین ایام ماه مبارک بود . برای قضیه ، ما در دفتر مانده بودیم . شب با یکی از دوستانِ دفتر ، به نمازِ رفتیم . بعد از نماز ، آقا فرمودند: چطور شما این موقع ( موقع افطار ) در دفتر هستید؟ گفتیم: برای استهلال مانده‌ایم. فرمودند: خیلی خب ، را برویم منزل ما . ما هم دلمان می خواست که برای افطار منزل آقا برویم ، ولی هم می کردیم. گفتیم : نه آقا ، در دفتر غذا تهیه کردند.فرمودند : بیایید برویم! 🔵 ما هم رفتیم. این آقای که پذیرایی می‌کند ، مقداری و و و آورد. ما مقداری نان و پنیر یک مقدار هم حلوا خوردیم ، ولی بودیم که غذا را بیاورند بالاخره افطار است و با غذایی باید ادامه پیدا کند. چون ما کنار نشسته بودیم ، ایشان چشمشان توی چشم ما نمی افتاد، مقداری آزادتر بودیم. این آقای حاج ناصر که می‌آمد ، من یک جوری علامت دادم که چیزی ادامه دارد یا نه ؟ که اگر ادامه ندارد ما همین را بخوریم و گرسنه نباشیم. اگر ادامه دارد ، خب خودمان را به اینها سیر نکنیم. علامتی دادم و ایشان گفت : نه ادامه ندارد. ما هم همان نان و حلوا و نان و پنیر را خوردیم ، ولی اگر دفتر می‌آمدیم ، قطعاً غذایی که در دفتر درست کرده بودند ، برای همین پرسنلی که شیفت کاری داشتند از غذای حضرت آقا بود. 🔴 بعد که افطار کردیم و حضرت آقا تشریف بردند داخل ، ما به آقای حاج ناصر عرض کردیم که این چه افطاری بود ؟! اگر ما دفتر بودیم یک غذای حسابی به ما می‌دادند. ایشان گفت : که خانواده حضرت آقا مشرف شدند و قبل از رفتن ، یک قابلمه بزرگ از این حلواها درست کردند . به اندازه این سه چهار شب ، افطارمان هرشب حلوا است و با حضرت آقا نان و پنیر و حلوا می خوریم . گفتم چه کار می کنید ؟ ایشان گفت : برای سحر ، ما درست میکنیم و به اندازه ، برای حضرت آقا آبگوشت می‌دهیم و بقیه اش را هم خودمان می خوریم. 🔶 این آقا بود . از این نمونه‌ها تقریباً فراوان است که واقعاً زندگی آقا ، یک زندگی کاملا زاهدانه است . یعنی من می توانم به جرئت عرض بکنم که زندگی ایشان از نظر کیفیت با قبل از انقلاب نکرده است . البته تعداد اولاد بیشتر شده‌اند . ، و و یک مقدار فضای بیشتری لازم است ، اما کیفیت زندگی هیچ فرقی نکرده است ، همان زندگی ، همان خانه ، همان امکاناتی که ایشان در دوره قبل از انقلاب در مشهد داشتند ، ما شاهدیم الان همان وضعیت است . ... 📚 همان ، ص 80 ، 81 ( گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین )