eitaa logo
خانواده صبور 🇵🇸🕊
521 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
59 ویدیو
20 فایل
کنج دل اهالی بنت الصابر _محتوا؟! اجماع نفس هایی که باهم سازگار هستند و مهربان خانواده ای که اعضایش همگی اولاد آقای صبور اند _کانال اصلی @bentalsaber تمجید_تعریف مال خودت.. https://daigo.ir/secret/83428328 _نور دوز ما 🌿 https://eitaa.com/Nor_doz
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بنت الصابر🇵🇸
_فی الحال دلم خیلی تنگ شده است، خیلی تنگ... آنقدر تنگ که پلی بسازم به نام دلتنگی و پیش کش کنم به مادر حقیقی ام که این حال و احوال تحفه ای ناچیز از فرزندت
می گفت که باگریه و ناله رفتم دم خانه شان و گفتم مادر مرا برای این رسالت بزرگ آماده کن مرا مادری کن که فرزندش بازوی قوت¹ امامش باشد از من مادری بساز که برای مردش، همسرش نعم العون علی طاعة الله باشد اینهارا باید طلب کرد اینها شوخی بردار نیست خواهر من
*¹ بازوی قوت امام. یک روز مردی رفت خدمت امام و گفت من فرزند دار نمیشم شما برام دعا کنید به دعای شما خدا بهم عنایتی کنه امام دعا کردن که خدا بهت فرزندی بده که بازوی قوت امام باشد.. این حدیث خیلی عمیقه خیـلی یکی از رویاهایم این است که قدرت درک و فهم عمیق و حقیقی و کامل احادیث نصیبم بشود دختر است دیگر از مادرش زیاد می خواهد...
خانواده صبور 🇵🇸🕊
*¹ بازوی قوت امام. یک روز مردی رفت خدمت امام و گفت من فرزند دار نمیشم شما برام دعا کنید به دعای شما
خاطرم نیست دقیق قوت امام بوده یا اینکه بازوی راست و قوت امامش باشد.. دست راست برای آدم بیشتر کار می کند بازوی قوت راستش باشد.. خدایا آدم با احادیث مجنون میشه قشنگ..
خانواده صبور 🇵🇸🕊
می گفت که باگریه و ناله رفتم دم خانه شان و گفتم مادر مرا برای این رسالت بزرگ آماده کن مرا مادری کن
بعد اشاره کرد که بعد ها بدون اینکه حتی یکبار به همسرش بگه در مورد این خواسته ها و ناز ها و اجابت ها همسرش گفته بود بهترین کسی که می تونست یاور و همراه من برای عبادت باشه، شما هستی خانومم
خرجش چند دقیقه زمان گذاشتن اثرش؟ دل شاد کردن ریحانه های خلقت از بابت تبریک روز... از این شاد کردن های کوچیک غافل نشیم یک وقت می بینی همین زنگ ها و احوال پرسیدن ها دست نجاتی میشه در دنیا و عقبا..
_اگر مقدور بود حمد شفایی مرحمت کنید
در وصف این چند روزی که گذشت شاید به اندازه پنج کتاب حرف مگو وجود داشته باشد
فاتحه را هم برای خودش گفتم بخوانید برای چندمین بار به مادرش بخشیدن ••
هدایت شده از بنت الصابر🇵🇸
نفس های آخرش بود ملک الموت را دید ندا آمد، به مادرش ببخشیدش...
ماه سرآمد شهادت های قیامت
سلام بالام جان 🌱 دایگو برام باز نمیشه که جواب بدم نه ندارم متأسفانه
روز طلبه مبارک خوبان ما تا عمر داریم شاگرد بد این مکتب هستیم ...
بهم می گید چرا حرفی نمی زنی میگم حقیقتا می ترسم دهن باز کنم .. عمیقا می ترسم خیلی می ترسم
من بنت الصابر یک سال پیش نیستم حتی بنت الصابر دوازده روز پیش هم نیستم آدمی هستم بین زمین و آسمان معلق نزدیک تر به نار و دور تر به جنت و میان این دو برزخ
تا می آیم بلند شوم محکم تر زمین می خورم تا می آیم دست هایم را به زانو بگیرم و دوباره بلند شوم شدید تر به زمین می خورم
برای امروز تا.. این ها ⬇️
به عذاب شب اول قبر تابه حال فکر کردید ؟ با نکیر و منکر آشنا هستید ؟ می گفت شب اول قبر همه چیز تویی دادگاه تویی قاضی تویی محکوم تویی حکم تویی همه چیز تویی
انسان مواجه میشه با اعمال خودش بعد شرمنده میشه این شرمندگی میشه عذابش که هرچه نقل هست اشاره کرده به اینکه اینقدر این شرمندگی شدید و بدون تحمل و سخت و شدید که انسان با خودش میگه دیگه از این بد تر مجازات نیست !
بعد این خودش هست که حکم میده از شدت پشیمونی که داره خودش حکم به عذاب خودش میده .. خودش حکم به مجازات میده ..
انسان روبه رو میشه با خودش ! بعد از گناه زمان توبه چقدر حس شرمندگی زیاده دقت کردید به شدتش؟ دلت می خواد زمین دهن باز کنه و ببلعه تو رو اینقدر که حس رو سیاهی و شرمندگی داری .. حالا تصور کن شب اول قبر همه اون زمان هایی که اشتباه کردی ،کج رفتی ،بی راهه رفتی و بعدش توبه و جبران نکردی با شدت خیلی خیلی بیشتر قراره به روحت هجوم بیاره .. ای بی نوا روح ای بی چاره روح
بی نوا از این بابت که می خواست جلوت رو بگیره اما زورش به دیو نفس نرسید نماز می خواست جلوش رو بگیره اما از شدت بی جونی (خودمون بی جونش کردیم ذره ذره جونش رو گرفتیم )کم آورد اشک بر اهل بیت می خواست که نزاره چیره بشه اما نفس زورش بیشتر بود .. چه کردیم
ما با این نفس چه کردیم...
ای بی نوا روح چقدر در برابرت سرم کجه روح من چقدر در حقت کوتاهی کردم روح من چقدر بیهوده و سر هیچ و پوچ دنیا و لذت نفس موجب عذابت شدم ای روح طفلکی من ای روح مظلوم من
الان باید در محضر امامت می بودی اما من نذاشتم تو الان باید مرهم دل غصه دار امامت می بودی اما من جلوت رو گرفتم ای روح مظلوم من .. چقدر اسیر من شدی چقدر آزار و اذیتت کردم ..
ای روح طفلکی من تو پاک و طیب بودی از نفس خدا درت دمیده شد اما من چه کردم با تو ؟ حقا که دوزخ من تویی عذاب من تویی جفای من تویی چقدر در حقت نامردی کردم
تو نباید درگیر زمان و مکان می بودی نباید زمانی که عمیقا با عجز در طلب زیارت کربلا بودی می ماندی کمترینش طی الارض بود من چه کردم با تو ؟ چه نامردی در حقت کردم ؟ بعد برای خاموش کردن التماس هایت سرت داد کشیدم هزینه و زمان و هزار هیچ و پوچ را بهت گفتم در حالی که اگر فرمان دست تو بود اگر ناخدا تو بودی این قایق شکسته همین حالا کربلا بود ..
من چه نامرد بودم در برابرت چه ظالمانه در حقت ظلم کردم چه بی رحمانه اشک های محرم و فاطمیه ات را هدر دادم چقدر شکسته شکسته ات کردم هزار پاره ات کرده ام کاری با تو کردم که آدمی به دشمنی نمی کرد من اما با تو ،عزیز خدا دردانه خدا کردم