1⃣
دوست دارم آسمان همین الان روی سرم آوار شود
دیشب تا خود صبح چرت زدم و درس خواندم؛
اما چه فایده؟ 😕
چه فایده که امروز جای نمره بیست یک هفده خوش آب و رنگ نصیبم شد
آخه هفده هم شد نمره؟
خدا با من لج افتاده وگرنه هیچ دلیلی ندارد که نمره ام کم شود😒
میترا سری برای خانم عارفی تکان می دهد و لبخندزنان میآید سمت من🙂 از لبخندش حالم بد میشود😤
باید هم لبخند بزند؛ باید هم در دلش عروسی بگیرد.
امروز بهترین نمره کلاس را گرفته
است.
-ریحانه نمی خوای جمع کنی بریم؟
کتاب ها را میاندازم داخل کوله؛
نگاهم را از چشمان خندانش میگیرم؛ چادرم را روی سر مرتب میکنم و میگویم بریم».
#داستان_ریحانه
#قسمت_اول
یازهرا یاعلی🦋💓 💞🌤
https://eitaa.com/joinchat/3715891372C2a2a66c592
2⃣
از در مدرسه پایمان را بیرون نگذاشته ایم که ماشین بابا را میبینم🚖؛
از دود اگزوزش لجم میگیرد؛😤
میخواهم زودتر میترا را راهی کنم؛ نمیخواهم ماشین پت پتی مان را ببیند و در خلوت به ریشمان بخندد؛
اما صدای بابا اجازه نمی دهد
🥸 سلام بر دختران باهوش کلاس سوم متوسطه مدرسه شهید باهنر».
میترا ریسه میرود از خنده و من به سختی لبخند میزنم🥲
بابا نگاهی میکند و میگوید
قندو عسل بابا حالش چطوره؟
قندو عسل بابا حالش خوب نیست هیچ خوب نیست
#داستان_ریحانه
#قسمت_دوم
یازهرا یاعلی🦋💓 💞🌤
https://eitaa.com/joinchat/3715891372C2a2a66c592