eitaa logo
#افق_ظهور
490 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
2.6هزار ویدیو
60 فایل
🔅هیئت فرهنگی افق ظهور 🔹️موسسه تحلیلی فرهنگی افق ظهور 🔸️گروه جهادی افق ظهور متشکل از خواهران انقلابی استان لرستان #آتش_به_اختیار #ما_ترکناک_یابن_الحسین
مشاهده در ایتا
دانلود
🚩امشب در کربلا 72ستاره به دور ماه حلقه زده اند ،،، گویی آسمان به زمین هبوط کرده،،، چه رازیست در این مناجات عاشقانه ماه و72ستاره که تا دنیا دنیاست عالمی مبهوت این شب است ،،، و فردا خلاصه ی همه ی خوبیها ،، ماه دوعالم بر نیزه خواهد رفت تا عشق بماند😭... @ofogh_e_zohur
🔹️🔸️ ی بچه های افق: السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام الشهید و علی الارواح التی حلت بفنائک خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت واقعاً نمیدونم چی بگم. واقعاًنمیدونم چی بگم. واقعاًنمیدونم چی بگم. خاص ظهور ی غریب همگی با مادر سادات زهرای مرضیه سلام الله علیها بچه ها دقت کردم هر وقت پیش حضرت آقا نام شهدا و شهادت برده میشه اشک دلتنگی اش شدت می گیرد.😭😭😭 ان شاءالله شهد شهادت روزی همه ی خواهران هیئتی گروه بشه🤲🤲 @ofogh_e_zohur
زائر‌کرب‌وبلاگفت‌خداحافظُ‌رفت دل‌من‌پشت‌سرش‌کاسه‌ی‌آبی‌شدوریخت ...
هدایت شده از #افق_ظهور
🔴 🔴 و خاطره هاتون رو از مراسم امسال هیئت برامون بنویسید و به آیدی زیر ارسال کنید.👇 @Zahrast_madar_e_man 🔹️متن های برتر در کانال به اسم خودتون(یا اسم مستعاری که بخواهید) درج میشه 🎁به دو نفر از خاطرات و متن های برتر جوایز ۳ میلیون ریالی💰 اعطا خواهد شد.🎁 🔹️اسامی برندگان در همین کانال اعلام خواهدشد. 🌱مهلت ارسال آثار : تا بیستم محرم(۵مرداد۱۴۰۳) کانال رسمی هیئت افق ظهور @ofogh_e_zohur
زینب سپه وند(دانشجو) یکی از اعضای کانال🌱
یکی از اعضای کانال🌱
یکی از اعضای کانال🌱
هیئت با تو فاصله‌ام رو کم کرده نوکر‌هات رو باز دور هم جمع کرده خیلی چای روضه‌هاتو دوست دارم این چایی رو مادرِ تو دم کرده نمی‌رسه لذت‌های دنیایی به یک شب از خستگی‌های هیئت شراب طهورای بهشتی هم برای من نیست مثل چای هیئت چایی روضه‌هات مریض‌ها رو شفا میده شور تو هیئتت دلِ منو جلا میده حاجت قلبمو می‌خونه از توی چشام مادر تو به من برات کربلا میده برای هیئت افق ظهور محرم۱۴۰۳ مرجان محمدی پناه(دانشجو)
ترس من از مردن این نیست ڪہ با غربال گناهانم بہ جهنم برم... تمام ترس من از مرگ اینہ ڪ دیگہ نتونم روضه‌هاے "حسین" رو گوش ڪنم...😔💔 پرستو رحمانے نژاد(دانشجو)
"به‌نام‌صاحب‌دلها" از اعماق دریای دلم به گوش شنوای شما. آرام آرام به سمت کمد لباسهایم میروم،چادر مشکی‌ام را برمیدارم و روی سرم میزارم. به هال میروم و مادر را صدا میزنم مادر: دارم میام مامان تو بشین روی مبلها تا من داداشت رو آماده کنم. میروم و روی مبل می نشینم، بار دیگر متنی که برای مجری‌گری نوشته‌ام را مرور میکنم و چشمم روی «آغوش حسین مرهم دردهاست؛ خشک می شود. ناخواسته اشکم میچکد و روی نام حسیــن میریزد. سریع اشکم را پاک میکنم و حفظ ظاهر میکنم. حالا دیگر مادر آماده شده. بلند میشوم و به طرف مادر میروم. دست برادر دوساله ام را میگیرم و همه به سمت ماشین حرکت می کنیم. مقصدمان آشکار است. ما میرویم به نوکری غلامان حسین. افتخاری بود برای هیت افق ظهور که امسال هم مانند سال های گذشته ارادت خود را به سید و سالار شهیدان اثبات کند. من آنچنان هم سعادت نداشتم که نوکری کنم. به نظر مولایم حسین بزرگ تر از آن است که روی گدایی چو مرا زمین بزند. از فکر بیرون میایم و به طرف مسجد حرکت می کنیم. صدای مداحی به گوش میرسد بوی گلاب به مشامم میرسد ورودی مسجد کودکانی را میبینم که نقاشی میکشند و با عشق قلم را روی کاغذ به رقص درمیاورند. با بسم‌الله‌ای وارد میشوم و کفشهایم را درمیاورم. دست برادرم را میگرم و به آغوش دلدادگان حسین میروم. خادمان حسینی با شور و شعور خاصی پذیرای میهمانان هستند. کم‌کم فضا رنگ و بوی دیگری می گیرد و همه گوش هایشان غرق در آرامشی وصف ناشدنی‌ست. قرائت زیارت عاشورا حال همه را دگرگون کرده است. عکاسی که با عشق ثبت میکند این لحظه ها را. *** برق‌ها خاموش شده است. کم کم چادران مشکی به جلو میایند و میپوشانند روی نوکران حسینی را. دل میسپارند به روضه... روضه ای از جنس عشق و دلدادگی قلم من میلرزد در وصف حالشان. صدای کودکان به گوش میرسد. انگار نقاشی آنان هم مانند خون‌های ریخته شده در کربلا تمامی ندارد... به‌قلم:پناه - خادم‌هیئت‌افق‌ظهور(دانش آموز)