خانواده داماد میخوان برای عروسشون کادو عید قربان و غدیر بگیرن ❤️😍
..
.
.
.
دارییییم 👇👇
.
👇👇
کادویی مناسب
#گوشواره هما البرنادو
چقدر گوگولی هستند 😍
فقط ۳ تا مونده 😱
.
با افق، زیبا بدرخشید✨
استعلام قیمت و ثبت سفارش:
@Ofogh_adsell
#حسن_نجاری | عضو شوید👇:
@Ofogh_gold
ویترین آنلاین
به حق چیزهای ندیده و نشنیده 😳
.
.
.
مشتری اومده میگه آقا پلاک آش دندون دارید؟؟😱
.
.
اگه همچین چیزی داریم یکی تو پی وی بگه بینم چیه؟؟🧐🧐
#گوشواره پروفیل دورنگ
.
با افق، زیبا بدرخشید✨
استعلام قیمت و ثبت سفارش:
@Ofogh_adsell
#حسن_نجاری | عضو شوید👇:
@Ofogh_gold
✨#اندر_حکایات_دُکّان_زرگری
این قسمت ؛ خرج زینت💅
آورده اند روزی یکی از مشتریهای شیخ نالان و گریان بر حجره زرگرباشی آمد و با خشم گفت یا شیخ خیلی بی انصافی !!😡
شیخ گفت عجبا ! 😳چه شده است تو را؟؟ چه بی انصافی از من سر زده؟؟🧐
مشتری گفت چندی پیش مقداری زر از شما ستاندم همان که خیلی زیبا بود و گفتی اعلی است 😍
خب مگر چه شده؟🤔
امروز بردم بازار بفروشم زرگری گفت ۵۰ درهم ضرر میکنی 😩
شیخ که همان دم ، مطلب را گرفته بود گفت؛ چند وقت است آن را از من خریده ای؟🥸
گفت حدود ۴ ماه 😕
گفت با آن چه کردی؟🧐
گفت هیچ! فقط آویختم بر گردن و گوش و مهمانی ها و مجالس رفتم و کار دگری نکردم که خراب شوند 🤷♀
شیخ گفت: وقتی نزد آرایشگر میروی💇♀ 💅دِرهم میدهی و خوش تیپ میشوی و مجالس و مهمانی ها سیر میکنی و پُز میدهی و به این و آن زینت خود نشان میدهی. بعد از چهار ماه چه اثری از آن زیبایی میماند؟ 🧔♀
گفت: خب هیچ 🤦♀
پس برو نزد آرایشگر و وی را عتاب زن که بی انصاف است😤 !
جان دل! تو بابت زینت خود خرج کردی. زر هم نوعی زینت است دیگر. اوکی؟🤓
اوکی 😔
پس آن ۵۰ درهم خرج زینت تو بوده حال آنکه اصل زر برایت باقی مانده است 😌
مشتری که از این حسن جواب شیخ قانع گشته بود در آینه حجره نگاهی به خود کرد و از شیخ پوزش طلبید و رفت به سراغ آرایشگر 🤣
#حسن_نجاری | عضو شوید👇:
@Ofogh_gold
#دستبند
.
با افق، زیبا بدرخشید✨
استعلام قیمت و ثبت سفارش:
@Ofogh_adsell
#حسن_نجاری | عضو شوید👇:
@Ofogh_gold
ویترین آنلاین
#گوشواره امگا قلبی
.
با افق، زیبا بدرخشید✨
استعلام قیمت و ثبت سفارش:
@Ofogh_adsell
#حسن_نجاری | عضو شوید👇:
@Ofogh_gold
ویترین آنلاین
✨#اندر_حکایات_دُکّان_زرگری
این قسمت ؛نه گفتن🚫
آورده اند روزی مردی درشت اندام و قل چماق، کلاه لبه داری به سر، در معیت زوجه خویش بر حجره شیخ زرگرباشی شدند.🤠
مرد در حالی که سبیل میتابید، لبه کلاه را فراخ بنمود، ابرویی بالا انداخت و نیم رخ گونه نگاهی به تابلو مظنه نمود و به طریق جاهل جماعت، از شیخ پرسید :زر میخری؟😒
شیخ که اندکی خوف نمودی، لرزان مرد را گفت ؛ اگر آرنجِ دست مبارک، از پیشخوان بردارید😩 خدمتتان عرض خواهم کرد.🙏
مرد با همان هیبت، گردن چرخاند و نگاهی به پایین انداخت و دریافت که انگشت شیخ زیر آرنجش مانده، دست، بلند کرد و دوباره سبیلش تاب داد.😤
شیخ در حالی که انگشت میمالید و آه میکشید گفت؛ خیر قربان نمیخریم😰
قلچماق گفت؛ حیف دستی که برداشتم.☹️ زَت زیاد(عزت زیاد)✋
شیخ نفس راحتی کشید 😮💨و با خود گفت؛
گر نخواهی رنج بردن از کسی
یک کلامش "نه" بگو و والسلام
#حسن_نجاری | عضو شوید👇:
@Ofogh_gold
✨اندر حکایات دُکّان زرگری
این قسمت ؛جدّی میفرمایید؟؟😉
آوردهاند روزی شیخ زرگرباشی دکان گشوده و بر چیدن ویترین اهتمام کردی که ناگاه ...😳
عابری بر حجره شد و شیخ را گفت؛ دلِ خوشی داری. در این محله و دوره زمانه که مردم را دِرهمی برای خرید نان نیست تو در انتظار فروش زری؟؟🤨
شیخ گفت؛ جدی میفرمایید؟؟😏 پس این زرها که ما مدام شارژ میکنیم چه کسی میخرد؟؟؟ آن هم در همین محله خزانیه 😉
#حسن_نجاری | عضو شوید👇:
@Ofogh_gold