🟢بیانات در دیدار دانش آموزان
خیلی خوش آمدید عزیزان من، جوانان ما، نوجوانان ما! و حسینیّه را صفا بخشیدید. دلهای پاک شما، جانهای سرشار از شوق شما، هر جایی که باشید، هر محیطی را که در آن حضور پیدا کنید، نورانی میکند و صفا میبخشد. من چند مطلب را که متّصل به هم است و ارتباط به هم دارد، آماده کردهام تا امروز به شما فرزندان عزیزم عرض بکنم.
مطلب اوّل در مورد سیزدهم آبان است. خب زیاد شنیدهاید؛ سیزدهم آبان یک روز تاریخی است؛ هم تاریخی است، هم تجربهآموز است. «تاریخی است» یعنی اینکه در این روز حوادثی اتّفاق افتاده که این حوادث در تاریخ ماندنی است؛ فراموششدنی نیست و نباید هم فراموش بشود. «تجربهآموز است» [یعنی] به خاطر همین حوادث، یک واکنشهایی به وجود آمده است که آن واکنشها برای ما درس است؛ باید برای آیندهی کشور، برای آیندهی عمر خودتان، برای آیندهی ملّتتان از این تجربهها استفاده کنید. آینده مال شماها است دیگر.
خب، این روز برای ما روز مهمّی است امّا آمریکاییها از این روز خیلی عصبی میشوند. این روزی است که بزرگداشت آن، اعصاب آمریکاییها را خُرد میکند. حالا همین جلسهی شما ــ همین جلسه ــ وقتی منعکس بشود، مطمئن باشید گرایش آمریکایی و خود آمریکاییها از این اجتماع، از این سرود، از این همدلیها خشمگین میشوند، اعصابشان خُرد میشود؛ چرا؟ چون این روز، هم تجسّم شرارت آمریکا است، هم تجسّم ضربه خوردن آمریکا و قابل مغلوب شدن آمریکا است؛ یعنی این کسانی که خیال میکنند آمریکا یک قدرت دستنخوردنی است، به حوادث این روز که نگاه کنیم، معلوم میشود نه، کاملاً آسیبپذیر است؛ این یک تجربه برای ما میشود.
خب، سه حادثه در این روز اتّفاق افتاده که بعضی مستقیماً مربوط به آمریکاییها است، بعضی غیر مستقیم مربوط به آمریکاییها است. یک حادثه، تبعید امام است که در روز سیزدهم آبان در سال ۴۳ اتّفاق افتاد. چرا امام تبعید شد؟ چون یک قانونی به دستور شاه ــ به دستور محمّدرضا ــ در مجلس تصویب شد که بر طبق آن قانون، آمریکاییهایی که در ایران بودند مصونیّت پیدا کردند. آن وقت حدود چهل پنجاه هزار آمریکایی در ایران بود، در دستگاههای نظامی، دستگاههای امنیّتی، دستگاههای اقتصادی. اینها اگر چنانچه هر جنایتی در ایران میکردند، طبق این قانون، قابل تعقیب نبود؛ یعنی یک آمریکایی با ماشین راه میرود، مثلاً یکی را زیر بگیرد، یک جنایتی بکند، دستگاه قضائی کشور حق نداشت او را تحت تعقیب قرار بدهد! این، قانونِ مصونیّتِ آمریکاییها بود. امام تحمّل نکرد این را؛ یک سخنرانی مفصّل کردند ــ که صدای ایشان و متن سخنرانی الان موجود است(۱) ــ بعد به خاطر این سخنرانی، ایشان سیزده سال تبعید شد! حالا سیزده سال که میگوییم، چون در پایان این سیزده سال انقلاب اتّفاق افتاد؛ اگر انقلاب اتّفاق نمیافتاد، سی سال هم ممکن بود طول بکشد این تبعید، برای خاطر برخورد با این قانون حامی آمریکا. این یک حادثه که خب تقریباً مستقیماً مربوط به آمریکاییها است.
حادثهی دوّم کشتار دانشآموزان است؛ بچّههای همسنّ شماها جلوی این دانشگاه تهران قتل عام شدند، کشته شدند. حالا تعدادشان را به طور دقیق نمیشود انسان بگوید، چون آن وقتها چنین آمارهایی وجود نداشت؛ لکن یک تعدادی ــ یک دانه هم زیاد است؛ یک دانه هم زیاد است ــ از بچّههای عزیز ما جلوی این دانشگاه تهران به شهادت رسیدند. این حادثهی دوّم هم در روز سیزدهم آبان بود. این حادثهی دانشآموزان در سال ۵۷ بود.
حادثهی سوّم هم که یک سال بعد از آن حادثه است ــ بعد از پیروزی انقلاب ــ هجوم دانشجویان به سفارت آمریکا است و پیدا کردن اسنادی در آنجا که این اسناد، توطئههای آمریکا علیه ملّت ایران را نشان میداد؛ هفتاد هشتاد جلد شده. شماها که وقت نمیکنید بخوانید این کتابها را، [امّا] من یک وقتی به آموزش و پرورش گفتم مضامین این کتابها را در کتابهای درسی بیاورید، متأسّفانه نکردند. این [اسناد] نشان میدهد که آمریکاییها در این مدّتی که در ایران حضور داشتند ــ یعنی مثلاً از حدود سال ۲۸ و ۲۹ ــ چه کارهایی در ایران کردند، چه توطئههایی و چه خیانتهایی انجام دادند.
خب، یک نکتهای اینجا وجود دارد: این حادثه و این مسئلهی تهاجم به سفارت آمریکا را ــ که گفتند «لانهی جاسوسی» و در واقع همین جور هم بود؛ لانهی جاسوسی بود ــ آمریکاییها در اظهاراتشان، در تبلیغاتشان، در مصاحبههایشان، در مصاحبهای که با خود من کردند در سفر نیویورک در زمان ریاست جمهوری، سرآغاز چالش میان ملّت ایران و آمریکا معرّفی میکنند؛ میگویند علّت اینکه آمریکاییها در مقابل ملّت ایران ایستادند، حرکتی بود که شما در سفارت انجام دادید؛ یعنی حمله کردید به سفارت ما، بین ما اختلاف به وجود آمد، دعوا شد، دشمنی شد. دروغ میگویند؛ مسئله این نیست. آغاز چالش بین ملّت ایران و آمریکا بیستوهشتم مرداد است؛ بیستوهشتم مرداد سال ۳۲. در بیستوهشتم مرداد یک حکومت ملّی سر کار بود. حکومت مصدّق یک حکومت ملّی بود؛ مشکلش هم با غربیها فقط مسئلهی نفت بود؛ نه حجّتالاسلام بود، نه داعیهی(۲) اسلامخواهی داشت؛ فقط مسئلهی نفت بود. نفت دست انگلیسها بود، او گفت نفت دست خودمان باشد؛ جرمش فقط این بود. آمریکاییها کودتا ایجاد کردند، یک کودتای عجیب و غریبی.
من یک چیزهای مبهمی [از آن ماجرا] در ذهنم هست؛ بنده آن وقت چهاردهساله بودم، حالا خواهم گفت. فرق بین دورهی چهارده پانزده سالگی ما، با چهارده پانزده سالگی نوجوانِ امروز از زمین تا آسمان است. شماها امروز مسائل را دقیق میفهمید، تحلیل میکنید، [ولی] ما آن روز نه؛ لکن خب در تاریخ، دقیق خواندهایم و جزئیّاتش را مطّلع هستیم. آمریکاییها نشستند علیه مصدّق توطئه کردند، با اینکه مصدّق به آمریکاییها خوشبین بود، نسبت به آنها اعتماد داشت، حتّی علاقه داشت و فکر میکرد دولت آمریکا در مقابل انگلیسها از او حمایت خواهد کرد؛ [امّا] اینها از پشت خنجر زدند؛ اینها مأمور خودشان را ــ که اسم آن مأمور، کیم روزوِلت بود ــ فرستادند ایران، با انگلیسها هماهنگ کردند، او را با یک چمدان پُر از دلار فرستادند ایران؛ رفت سفارت انگلیس ــ سفارت آمریکا هم نرفت ــ با چند نفر نظامیِ خائن هماهنگ کرد، با چند عنصر وابستهی به انگلیس هماهنگ کرد، الوات و اوباش را هم جمع کردند، نظامیها را کشاندند و روز بیستوهشتم مرداد آن کودتای ننگین را به وجود آوردند، و مصدّق و اطرافیانش همه را دستگیر کردند؛ بعضی را بعدها اعدام کردند، بعضی را هم سالهای متمادی زندان کردند.
ختلاف ملّت ایران با آمریکا از روز بیستوهشتم مرداد است. چرا شما کودتا کردید و یک دولت ملّی را که با انتخاب مردم سرِ کار آمده بود سرنگون کردید؟ و نفت را که از چنگ انگلیسها درآورده بود، دادید به یک کُنسِرسیومی،(۳) که در آن انگلیس بود، آمریکا بود، چند دولت دیگر [هم] بودند؛ یعنی از چاله در آمد، افتاد در چاه. شروع دعوای ما با آمریکاییها از آن روز است. پس آمریکاییها حتّی به یک آدم خوشبین به آمریکا و آدم فرنگیمآب هم رحم نکردند ــ مصدّق فرنگیمآب بود ــ برای خاطر منافعشان، که آن روز این منافع، نفت بود.
خب این سرآغاز بود؛ حالا سیاستمداران آمریکا با کمال ریاکاری و بیشرمی میگویند ما طرفدار ملّت ایرانیم! میشنوید دیگر از قول اینها در خبرها و در فضای مجازی و جاهای دیگر؛ میگویند ما طرفدار ملّت ایرانیم؛ خب این ادّعا بشدّت بیشرمانه است. سؤال من از آمریکاییها این است که شما در این چهار دههای که از انقلاب گذشته، چه کار میتوانستید علیه ملّت ایران بکنید که نکردید؟ هر کاری نکردهاند، چون نمیتوانستند، چون برایشان صرفه نداشته؛ اگر میتوانستند، میکردند. اگر برایشان صرفه داشت و از جوانهای ایرانی نمیترسیدند، جنگ مستقیم را هم مثل عراق شروع میکردند؛ امّا ترسیدند.
هر کاری توانستند کردند: در اوّل انقلاب از گروههای تجزیهطلب حمایت کردند؛ از کودتای پایگاه شهید نوژه در همدان(۴) حمایت کردند؛ آمریکاییها از تروریسم کور منافقین که چند هزار نفر را در کوچه و بازار کشور به شهادت رساندند حمایت کردند، پشتیبانی کردند؛ از صدّام وحشی، در جنگ هشتساله همهجوره حمایت کردند؛ تسلیحات دادند، اطّلاعات دادند، کمک کردند، عربها را وادار کردند به پول دادن. اطّلاعاتی وجود دارد ــ که حالا من خیلی به این یقین ندارم امّا ظاهراً اطّلاعات متقنی است ــ که حتّی شروع جنگ با تحریک آمریکاییها بود و آنها صدّام را وادار کردند که جنگ هشتساله را شروع کند. هواپیمای مسافری ما را بر روی آسمان خلیج فارس سرنگون کردند، نزدیک سیصد نفر که داخل این هواپیمای مسافربری [بودند] کشتند، بعد هم اظهار تأسّف نکردند. به آن ژنرال(۵) جنایتکاری که به آن هواپیما شلّیک کرده بود، جایزه دادند، نشان(۶) به او دادند؛ شما با ملّت ایران این کارها را کردید.
از اوایل انقلاب ملّت ایران را تحریم کردند؛ این اواخر و در این چند سال اخیر شدیدترین تحریمها را که خودشان گفتند هرگز در طول تاریخ هیچ ملّتی این جور تحریم نشده، علیه ایران اِعمال کردید؛ در فتنهی سال ۸۸ صریحاً از فتنهگرها حمایت کردید؛ قبل از آن اوباما(۷) به من نامه نوشته بود که بیایید با هم همکاری کنیم، ما با شما دوستیم، به تعبیر ما قسم و آیه که ما قصد سرنگون کردن شما را نداریم، امّا تا فتنهی ۸۸ شروع شد، شروع کردند حمایت کردن به امید اینکه شاید این فتنه بتواند به نتیجه برسد، ملّت ایران را به زانو در بیاورد، بساط جمهوری اسلامی را جمع کند؛ شما با ملّت ایران این جوری عمل کردید.
شما آمریکاییها صریحاً اعلام کردید که سردار رشید ما، شهید سلیمانی را کشتید؛ کشتید و به آن افتخار کردید؛ [خودتان] گفتید دستور دادهاید. شهید سلیمانی صرفاً قهرمان ملّی نبود، قهرمان منطقه بود؛ حالا جای بحثش نیست که من بگویم نقش شهید سلیمانی در رفع مشکلات چند کشور در منطقه، چه نقش عظیم و بیهمتایی بود؛ شما این مرد بزرگ را و همراهانش را به شهادت رساندید؛ شهید ابومهدی مهندس و دیگران را. شما از قاتلان دانشمندان هستهای ما حمایت کردید؛ عوامل صهیونیستها دانشمندان ما را یکییکی به شهادت رساندند و شما از آنها حمایت کردید؛ محکوم که نکردید هیچ، از آنها حمایت کردید.
شما میلیاردها دلار از اموال این ملّت را در کشورهای مختلف حبس کردید که اگر این پولها در اختیار دولت خدومی مثل دولت کنونی قرار داشت، خیلی کارهای خوب میتوانست با آنها انجام بدهد؛ [امّا] اینها را حبس کردند، نگه داشتند، غیر از آن مقداری که از اوّل انقلاب در خود آمریکا حبس شد.(۸) در بیشتر حوادث ضدّ ایرانی جای پای آمریکا را میشود دید؛ آن وقت اینها ادّعا میکنند که ما دلسوز ملّت ایرانیم! باز دیروز مجدّداً همین را گفتند که بله ما دلسوز ملّت ایرانیم؛ دروغ محض [میگویند] با وقاحت تمام. البتّه اینها خیلی دشمنی کردند امّا به کوری چشم آنها ملّت ایران بسیاری از این دشمنیها را خنثی کرد. بعضی از این حوادث هم هنوز بین ما باقی است، و فراموش نکردهایم. ما هرگز شهادت شهید سلیمانی را فراموش نخواهیم کرد؛ این را بدانند. حرفی زدیم در این مورد، پای آن حرف ایستادهایم.(۹) در وقت خودش، سر جای خودش انشاءالله انجام خواهد گرفت.
خب آمریکای امروز همان آمریکای دیروز است. آمریکای امروز همان آمریکای بیستوهشتم مرداد است، همان آمریکای کمککنندهی به صدّام است، همان آمریکای طول سالهای گذشته است، با یکی دو فرق مهم؛ یکی دو تفاوت کرده که ما باید توجّه به این تفاوتها داشته باشیم: یکی این است که روشهای دشمنی پیچیدهتر شده؛ ما به این باید توجّه کنیم. دشمنیها همان دشمنیها است، منتها شیوهی اِعمال دشمنیها فرق کرده، پیچیده شده، باز کردن گرهها بهآسانی نیست؛ باید دقّت کرد، باید هوشیار بود. البتّه ما به بچّههای خودمان، جوانهای خودمان، دستاندرکاران خودمان اعتماد داریم، و میدانیم میتوانند [گرهها را] باز کنند ولی بالاخره پیچیده است. این یک تفاوت.
دوّم اینکه آن روز ــ روز بیستوهشتم مرداد و امثال اینها ــ و حتّی تا اوایل انقلاب، آمریکا قدرت مسلّط جهان بود، [ولی] امروز نیست؛ این یک فرق مهم است. امروز، آمریکا قدرت مسلّط جهان نیست؛ بسیاری از تحلیلگران سیاسی دنیا معتقدند که آمریکا دارد رو به افول میرود، ذرّهذرّه دارد آب میشود. این را نه اینکه ما بگوییم؛ البتّه عقیدهی ما هم همین است امّا تحلیلگران سیاسی دنیا هم این را دارند میگویند. نشانههایش هم واضح است؛ مشکلات داخلی آمریکا بیسابقه است؛ هم مشکلات اقتصادیشان، هم مشکلات اجتماعیشان، هم مشکلات اخلاقیشان در داخل آمریکا؛ اختلافاتشان، دودستگیهای خونینشان، خطاهای محاسباتیشان در مسائل دنیا.
در همین اغتشاشات اخیر چند هفتهای کشور ما، در اینجا هم آمریکا نقش روشنی داشت. این اطّلاعیّهای که وزارت اطّلاعات و سازمان اطّلاعات سپاه دادند، اطّلاعیّهی مهمّی است؛ طولانی است و بعضیها حوصله نمیکنند بخوانند. اطّلاعاتش و گزارشهایش را ما داشتیم. اینها اطّلاعات بسیار مهمّی است، خیلی مطلب در این زمینه وجود دارد؛ بعد کشفیّات دستگاههای اطّلاعاتی ما در این زمینه خیلی ارزشمند است. برای تهران، برای شهرهای بزرگ، برای شهرهای کوچک نشستهاند نقشه کشیدهاند، برنامهریزی کردهاند. حالا ظاهر قضیّه این است که مثلاً یک مشت جوان یا نوجوان در میدانند. خب این جوان و نوجوان، بچّههای خود ما هستند؛ ما با اینها بحثی نداریم. اینها هیجان است، احساسات است، یک قدری بیدقّتی در فهم مسائل است که این جوری میآید؛ نه، بحث سر آنهایی است که دارند میگردانند قضایا را؛ آنها کسانی هستند که با نقشه وارد میدان شدهاند.
این [چیزی] را که عرض میکنم، باید همه در نظر بگیرند: طرف نقشه دارد؛ هم مسئولین ما باید در نظر بگیرند ــ که خوشبختانه اطّلاعاتیهای ما توجّه دارند؛ مسئولین سیاسیمان، مسئولین اقتصادیمان، مسئولین گوناگونمان باید بدانند که طرف با نقشه وارد میدان شده ــ هم آحاد مردم بدانند، هم شما جوانها بدانید؛ اینها با برنامه وارد میدان شدهاند. برنامه هم این است که بلکه بتوانند ملّت ایران را با خودشان همراه کنند، کاری کنند که ملّت ایران عقیدهاش بشود عقیدهی سران انگلیس و آمریکا و امثال اینها؛ نقشه این است، مقصود این است. البتّه ملّت ایران زد توی دهنشان؛ بعد از این هم توی دهنشان خواهد زد.
خب، حالا با شما جوانها من چند کلمه عرض کنم. اوّلاً نوجوانِ امروز، بر خلاف نوجوان قدیم، یک عنصر بالغ و عاقل است، یک عنصر خردمند است. زمان ما این جوری نبود؛ من به شما عرض میکنم. من خودم را میگویم؛ قضیّهی بیستوهشتم مرداد وقتی اتّفاق افتاد، ما به سنّ بعضی از شماها مثلاً فرض کنید چهارده پانزده سالمان بود؛ یک شبحی از قضایا جلوی چشممان بود، [امّا اینکه] دقّت کنیم که چه کسانی هستند، چه عناصری هستند، این طرف چه کسی است، آن طرف چه کسی است، هدف چیست، چرا میکنند، نه، اینها را ملتفت نبودیم. نوجوان امروزی این جوری نیست؛ نوجوان امروزی فکر میکند، تحلیل میکند، تحلیل را درست میفهمد، نکاتی به نظرش میرسد، جوان امروزی اهل تحلیل است؛ این خیلی نکتهی مهمّی است، این خیلی قابل توجّه است. بچّههای ما و جوانهای ما حرف دارند و این خاصیّت انقلاب اسلامی است؛ این را عرض بکنم: این خاصیّت انقلاب اسلامی است. اگر چنانچه انقلاب اسلامی نبود، جوانهای ما ــ حالا نوجوانها و بَر و بچّهها نه؛ حتّی جوانها؛ جوانهای مثلاً بیستساله تا بیستوچندساله ــ این قدر سرگرم بیهودهکاریها و شهوترانیها بودند که اصلاً یادشان نمیآمد به مسائل اساسی کشور فکر کنند؛ آن روز این جوری بود. بنده اینجا میآمدم داخل خیابان، یک نقطهای بود [به نام] کاخ جوانان، پشت پارک شهر آن روز و امروز؛ اوایل شب بود، یک عدّه جوان از آنجا ریخته بودند در خیابان ــ جلسه بوده یا میهمانی بوده ــ مثل من که طلبه بودم و داشتم میرفتم، گیج میشد از دیدن ریخت این جوانها و شکل این جوانها و کارهایی که این جوانها در خیابان میکردند.
خب این جوان، با این خصوصیّات، حال و حوصلهی این را دارد که به مسائل سیاست کشور و آیندهی کشور و تعهّد و مسئولیّت و مانند اینها فکر کند؟ انقلاب اسلامی بود که جوان را بیدار کرد؛ هم در دوران نهضت ــ در آن سال آخر نهضت که جوانها به فرمان امام آمدند در میدان ــ و هم بعد از نهضت تا امروز، روزبهروز جوانهای ما رشد کردهاند، قدرت تحلیل دارند، قدرت فهم حوادث را دارند.
خب، حالا این یک حقیقتی است؛ این حقیقت را همچنان که ما میفهمیم، دشمن هم میفهمد؛ دشمن هم میفهمد که چشم و گوشِ جوانِ امروز باز است، حواسش جمع است، هوشمند است، قابل تحلیل است؛ چه کار میکند؟ دشمن که بیکار نمیماند؛ دشمن برای اینکه این حالت جوان ما را خنثی کند، شروع میکند محتوای ذهنی برای جوان درست کردن؛ این حجم عظیم دروغها در شبکههای مجازی به خاطر این است. این همه دروغ، این همه خلاف واقع، این همه حرفهای انحرافی، این همه تهمت، برای این است که دشمن برای این ذهنِ فعّال محتوا درست کند. اینکه من مدام میگویم «جهاد تبیین، جهاد تبیین» برای این است. محتوا را شما درست کنید؛ به مسئولین دارم میگویم؛ مسئولین رسانهها، مسئولین امور ارتباطات. قبل از اینکه دشمن، محتوای غلط و انحرافی و دروغ درست کند، شما محتوای دارای حقیقت و صحیح را درست کنید، انتقال بدهید به ذهن جوانها؛ دشمن مشغول این کار است
واقعاً انتظار من از شما جوانها این است؛ حالا میگویم، باز هم عرض میکنم. حالا یک قدری هم وقت دارد میگذرد امّا فرصت خوبی است که با شما یک قدری حرف بزنیم. خب پس بنابراین دشمن هم دارد برنامهریزی میکند. گفتم که مسئولین باید احساس مسئولیّت کنند،