میرزا کوچک خان، در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۲۸۷ش (۲۵رجب ۱۳۲۶ ق ) یعنی دو ماه پس از به توپ بسته شدن مجلس ، هنگامی که به تفلیس عزیمت کرده بود نامه ای را خطاب به مجاهدین گیلانی می نویسد که خواندن آن خالی از لطف نیست : « آن که بر هم زن جمعیت ما شد یا رب تو پریشان تر از آن زلف پریشانش کن » به توسط آقایان میرزا محمد مهدی انشایی، آقامیر شمس الدين وقار السلطنه و آقای میرزاهادی لاکانی به حوزه حریت طلبان و مشروطه خواهان واقعی خصوصاً اعضای پریشان انجمن روحانی اکنون که آفتاب اقبال ما ایرانیان مخصوصاً گیلانیان از مطلع وفاق و اتحاد به باختر نفاق و استبداد سر فروکرد و ماه طالع فرخ فال به محاق مذلت رسید و هم علت این همه بیچارگی و سیه روزگاری از آن بود که از روز اول نخواستیم نه از جانان دست برداشته، بلکه میل داشتیم هر دو را دارا باشیم سزاوار است با این حال بعد الایام چون مردان پشت خمیده و زنان سالخورده در دلهای شب از خواب غفلت بیدار شده، دست کوتاه به دامن صاحبان حضرت رب الارباب دراز و از آنها بخواهیم که پریشانی های ما را رفع کنند یا خود گروه مرده و جزو آنان باشیم. اگر بخواهید معنی گروه مرده را صحیحاً مسبوق باشید، چند یوم دیگر رجوع به جریده فریده یگان وطن پرست ،فرزانه ملانصرالدین ملقب به آقا عمو، فرمایید. در آنجا آقای میرزا حسین خان کسمایی داد دانش داده و گروه مرده را به خوبی تشریح کرده است. خاقانی آن کسان که طریق تو میروند زاغند و زاغ را روش کبک آرزوست باری از مطلب دور نرویم و مقصود فوت نگردد تا مردم ما را گروه مرده ندانند، تا جوانان با فتوت تبریز نگویند ما گیلانیان بسیار بی همت بودیم تا عندلیبان باغ و بوستان اروپا در هر راغ و چمن و در هر بوم و برزن نسرایند که ایرانیان بی علم قیمت این در پربها را ندانسته عاقبت اقتدا به «الناس علی دین ملوکهم کرده، یعنی پادشاه ایران تمام مملکت را به همسایگان فروخت و ایرانی ها هم این حدیق حریت و آزادی را در بازار نفاق و شقاق بـه دراهم معدوده به بیع در آورند. پس محض رفع التباس چشمان خود را درست باز کرده، ببینیم غیر از دعا کردن علاجی داریم یا هنوز باید نشسته و دعا کنیم. ظاهراً از قدم دریغ نکرده و نمی کنیم، از قلم کوتاهی نداشته و نداریم از حرف زدن و نصیحت کردن به مردم مضایقه نمی ورزیم، از پول خرج کردن تعلل روا نداشته و از جان فدا کردن تسامح و تکامل را جایز نمی شماریم ولی حقیقتاً ترس بلوای اخیر با چند من نمک آن هم با انگشت آغا باجی هنوز ما را حال نیاورده است. بلی وقتی مردم را با اغراض فاسد آلوده میکنیم؛ متوقع رشوه هستیم و چون] نمی دهند، عداوت ذاتی داریم؛ دشمن قلمداد میکنیم تا مجبور به دشمنی ما گردند؛ با وقتی میگوییم می زنیم نمی زنیم میکشیم نمیکشیم شکم پاره میکنیم نمی کنیم؛ البته مال کار بهتر از این نمی شود پس با این وضع غیر از دعا کردن چاره نداریم چه غم دیوار امت را که دارد چون تو پشتیبان باری باز هم نباید مأیوس شد؛ وصال چون به سرآمد فراق هم به سرآید . کاری که جمعیت یک مملکت بکند حتماً موفق میگردد انگلیسی ها و فرانسوی ها چه کردند؟ همین تازگی ها ملت عثمانی چطور به زور شمشیر از پادشاه خود آزادی را گرفت؟ اگر باور ندارید، جراید عالم را مطالعه فرمایید، معلوم است. جهان را صاحبی باشد خدا نام کز او شوریده دل ها گردد آرام آخر ما ودایع خداییم؛ سالکان کعبه حضرت واهب العطايا و نونهالان بوستان الله به ما فرمود از همه به شما نزدیک ترم و از هرکس مهربان تر مدت هاست طفل حریت و مشروطیت را پرورش میدهیم سالهاست به پرستاری و تیمار او مشغول هستیم. کار فلکی یکسره بر منهج عدل است هشدار که ظالم نبرد راه به منزل يرِيدُونَ أَنْ يَطْفِئُوا نُورَ اللهِ : ولی نمیتوانند حالا آقا سید عبدالله بهبهانی و آقا سید محمد طباطبایی را توقیف بکنند، سید جمال واعظ اصفهانی را در همدان بکشند، بچه های نادان معلم خان محمدی را از دم تیغ و توپ بگذرانند، حاجی میرزا ابراهیم آقا زنجانی] و [آقامیرزا نصر الله ملک المتکلمین و میرزا جهانگیر خان صور اسرافیل را به دار بیاویزند. اندیشه نباید کرد؛ برای آن که هر ضحاکی را کاوه است و هر سلطان ظلمی را بخت النصری در عقب هر معتصمی [را] چنگیزی در خور است و هر متوکلی را مردان صالحی در دنبال باش تا شام نکبتش بدمد وجود منتقم حقیقی و «الدنيا دار المكافات را کراراً مردان با تجربه امتحان کرده اند. منتهی چند روزی صبر لازم است. عصر دیروز قدم زنان به طرف باغ تفلیس میرفتم کثرت خیالات و شدت آلام درونی مرا دچار خولیای عجیبی نمود. با خود میگفتم تو را چه با را که با ملک الملوک ایران بکاوی؟ مگر از جنرالهای دربار نمیترسی؟ از سردار ایران، یعنی امیر بهادر جنگ نمی هراسی؟ از فیلسوفان سلطنتی و سران بی سپاه دولتی اندیشناک نیستی؟ پا به اندازه گلیمت دراز نما

در این فکر بودم که ناگهان مادر مصیبت دیده وطن را مشاهده کردم که با زبان دل می گفت: هان ای فرزندان ناخلف حق خود را در روز رستاخیز در محکم احکم الحاکمین از شما مطالبه خواهیم نمود. اطفال عزیز مرا در تبریز از دم تیغ گذراندند همه را هدف گلوله کردند [و] شما در خانه های خود با کمال فراغت به عیش و عشرت مشغول شدید بروید ای پسران بی شرف میدانم عاقبت خاک نیاکان شما خشت خام کلیساها و میخانه های یهود و نصارا خواهد شد. قفقازیه را گرفتند، دیدید [و] عبرت نگرفتید؛ بلوچستان را بردند، اعتنا نکردید؛ ماکو و ارومیه را می برند، می بینید [و] غیرت نمی کنید. شما مستحق این جور و مظالم بلکه مظالمی بدتر و شدیدتر از این هستید. عاقبت شب را نیز دچار همین خولیا بودم چه شب سختی بود و چه ساعات مهیب و هولناکی! باری اخبار قابل عرض این که چند روز است آقای سید عبدالرحیم خلخالی وارد شده اند و به حمدالله سلامت هستند. تقریباً دو ماه است پرنس ملکم خان دار فانی را وداع گفته در شهر تفلیس حکومت نظامی است [و] هر روز آزادی خواهان را می گیرند. در یک مجلس ۹۸۰ زن و دختر را به جرم آزادی حبس کرده اند. از سایر حبس خانه ها اطلاعی ندارم. » تاریخ انقلاب جنگل ، محمد علی گیلک ۱۰ـ۱۳ حسین بهمنش | اوخان @okhan_hb

بلشویک ها حدود یک ماه بعد از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ ( ۱۵ آبان ۱۲۹۶ شمسی ) دکتر « جعفر محمداوف » که مستقر در قفقاز بود را به عنوان نماینده خود جهت مذاکره با سران جنگل به «چومثقال » صومعه سرا اعزام کردند، او در مذاکره با میرزاکوچک خان و حاج احمد کسمایی اظهار داشت : در روسیه بلشویک ها با مرام کمونیستی و نیت آزادی خواهانه بر سر کار آمده اند و حاضرند از هر جهت به شما کمک کنند و قشونی را که در ایران دارند در اختیار شما بگذارند؛ مشروط به این که شما هم اعلام بلشویکی بکنید» حاجی احمد کسمایی شرح پاسخ به او را چنین می نویسد ، مفاد این پاسخ بسیار جالب توجه و حاکی از دقت نظر بالای جنگلی ها و فهم بالای مسائل کشور و جهان دارد . لازم به ذکر است که بلشوییک ها حدود سه سال بعد در اردیبهشت ۱۳۹۹ به زور وارد گیلان می شوند : « اولاً موضوع بدین آسانی ها حل نمی شود و کمونیست شدن چیزی نیست که فقط با اعلام کردن از طرف ما خاتمه یابد و مردم یا اقلاً آنهایی که تحت رهبری ما هستند، فوراً آن را بپذیرند. ثانیاً مملکت ما اسلامی است و ما هم ناممان هیئت اتحاد اسلام است و به طور قطع گسترس نفوذمان در میان مردم به جهت اسلامی بودن است و اعلام بلشویکی از سوی ما با تمام اصولی که به عنوان اعتقادات عنوان کرده ایم، منافات دارد و از سوی دیگر، ما خودمان چگونه میتوانیم از اعتقادات مان دست برداشته و به مرام بلشویکی بگردیم و بالاخره اگر چنین اشتباهی مرتکب شویم چه سودی برای شما خواهد داشت؟ از نظر ما چون کمیته جنگل برای هر کاری احتیاج به توده و طبقات مردم دارد، اگر کمونیزم را برگزینیم، همان مردمی که به ما ایمان دارند از ما روی گردانده و حتی خواهند کوشید تا ما را از بین ببرند. اگر ما در جنگل موفق شده ایم دلیلش این است که تفاهم فکری و اسلامی مشترک میان ما با همه مردم ایران وجود دارد و افکار آنها برای پذیرفتن هر اقدام و نبت ما آماده است و اصولاً در کشوری که افکار عامه گرایش مذهبی دارد، پذیرفتن این گونه افکار و تحولات برای توده مردم با صدور یک بیانیه یا ایراد سخنرانی و اعلام کتبی ممکن نیست. از سوی دیگر، شما رقیب بزرگی مانند انگلستان در منطقه دارید که از هر جهت در کمین شما و دوستان شماست و اگر هم قبول پیشنهاد شما برای ما ممکن بود در نخستین روزها رقبای شما ما را به دست خودمان نابود میکردند. گذشته از این به جز جنبه انقلابی و آزادی خواهی هیچ گونه فصل مشترکی میان ما و شما وجود ندارد. » کتاب یادداشت های حاج احمد کسمایی ، ص ۷۳-۷۴ حسین بهمنش | اوخان @okhan_hb

🎥 مروری کوتاه بر ششمین نشست از سلسله نشست های فاندر ♨️ موضوع: هویت رشت به چیست ؟ جهت تماشای فیلم کامل، به لینک زیر مراجعه کنید: 🆔 https://www.aparat.com/v/fqnp27x 💡با فاندر همراه باشید؛ اینجا رصدگاه فرهنگی استان گیلان https://eitaa.com/fander_gil

سعدالله خان درویش از یاران میرزاکوچک خان و رئیس مدرسه نظام گوراب زرمخ شرح ورود بلشوییک ها در ۲۸ اردیبهشت ۱۲۹۹ ش به گیلان را اینگونه بیان می کند : « یکی از شبها که به اشکلن رفته بودیم کاغذی از پتروسک رسید که روس ها خیال دارند قشون به ایران بفرستند و از میرزا خواستند که به چه طریق قشون روانه کنند. در همان اشکلن فوراً تصمیم گرفته میشود که برای جلوگیری از ورود قشون، این جانب به سمت نمایندگی به روسیه بروم و از ورود قشون جلوگیری نمایم و بگویم در عوض آمدن قشون به ما مهمات بفروشید [و] در مقابل اگر پول خواستید خواهیم داد و اگر جنس خواستید جنس - یعنی برنج که اساس آن بود میدهیم چون در آن وقت در روسیه قحطی بود، به جنس بیشتر مایل بودند. میرزا برای خرجی من یکصد تومان پول سفید داده بودند. در ضمن برای این که تنها نباشم حاجی محمد جعفر کنگاوری را با من فرستادند و مدتی سواره با ما آمدند و سفارشاتی کردند... از همان اشکلن با لباس مبدل حرکت کردم. تمام شب را در حرکت بودیم ... صبح روز بعد روز سوم ابراهیم خان اسالمی یک بلد همراه ما کرد که به طرف آستارا روانه شویم و ما را به جاده طرف آستارا هدایت کرد به آستارا نرسیده، شنیده شد عده ای از قشون روس از کناره از جاده ای که به طرف آستارا می رفت، چندین کیلومتر به طرف انزلی میروند از قرار عده ای از ساحل میروند و عده ای دیگر در کشتی مقابل می روند. چون حاجی محمد جعفر کنگاوری در پیاده روی خیلی خوب می رفت، فوراً او را روانه کردم که عده ای را که از ساحل می روند متوقف کند تا من برسم. ... این عده به محض این که شنیدند نماینده کوچک خان میرسد در همان محل متوقف شده و منتظر رسیدن من بودند. در چند کیلومتر دورتر از منزل کدخدا , روسها منتظر ورود من بودند. در ایوان بسیار وسیعی منتظر بودند به محض رسیدن من حاجی محمد جعفر کنگاوری مرا نشان داد که ایشان اند نماینده میرزا کوچک خان به محض دیدن من روس ها عموماً هو را کشیدند و از ایوان به پایین برای استقبال من آمدند.... بالاخره با همان لباس مبدل سوار بر اسب کدخدا به اتفاق روسها روانه انزلی شدیم و اظهار داشته بودند که فرماندۀ ما، سرهنگ کاژانوف، بـا عده ای با کشتی می روند.» کتاب خاطرات سعدالله درویش ؛ ۱۱۵ـ۱۱۷ حسین بهمنش | اوخان @okhan_hb

میرزا کوچک خان طی نامه مفصل هشت صفحه ای در پاسخ به بودو مدیوانی ( رییس کمیته انقلابی قشون سرخ شوروی مقیم گیلان ) در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۲۹۹ ش اینگونه می نویسد : «... بی شرف می دانم آن کسی را که حقوق حاکمیت و استقلال ملت خود را با دست خود فدای شغل و مقام بیهوده کرده ، [خون] پاک ملت را اسیر چهار نفر خودخواه افراطی که در افراط خود غیر از ریاست چیز دیگر نمی خواهند قرار دهد... من استقلال ایران را خواهانم، بقای اعتبارات ایران را طالبم و من راحت ایرانی و همه ابنای بشر را بی تفاوت دین و مذهب شايقم. من بيانات لنین و تروتسکی و براوین و تمام زمامداران عاقل شما را که می گویند هر ملتی باید مقدرات خود را خود عهده کند عمل کرده و میخواهم همین حرف به موقع اجرا درآید. کسی که در امور ما مداخله کند ما او را مثل انگلیس، نیکلا و درباریان مرتجع ایران متعدی می دانیم. من آلت دست قوی تر از شما نشدم چه رسد به شماها. ماها به شرافت زیست کرده ایم، به شرافت راه انقلاب را پیموده ایم [و] با همین عقیده می میریم و راضی نمی شویم با دست ماها به اسم کمونیست یا حمایت از رنجبر، رنجبران را محو کنند و آنها را از گرسنگی بکشند و نام مقدس سوسیالیستی را لکه دار سازند. چند نفر از خارج پیدا کرده به ایران آوردید و آنها را به اسم ایرانی مشغول به کار کردند. مگر فقط ایرانی همین چند نفر هستند؟ مگر کرورها ایرانی زیر بار این ها خواهند رفت؟ نگر این که بکشید و کشته شوید و قبرستانی در ایران تشکیل دهید و بعد بفهمید که خطا کرد و نتیجه ای نبرده اید. مداخلات رفقای شما در کارها عیناً همین رویه قشون نزاری و مداخلات عمال نیکلایی است؛ منتها آنها به اسم امپراطوری و این آقایان به نام کمونیستی آن را انجام میدهند ... ... گمان کردید که من مایلم با شما کار کنم که می نویسید با رفقای خود مشورت کرد شما را می پذیریم؟ یقین بدانید ممکن نیست بتوانیم با شما کار کنیم؛ زیرا عقاید و عملیان شما از زهر قاتل مهلک تر است با آن وجدان کشی که کردید و به ما نسبت حمایت به انگلیس ها و دولت مستبده ایران را دادید محال است به شما اعتماد و اطمینان کنیم ما می مانیم و منتظر جریان حوادث می شویم تا حق و حقیقت آشکار شود.» کتاب شوروی و جنبش جنگل اثر گریگور یقیکیان ، ۲۱۵-۲۲۲ حسین بهمنش | اوخان @okhan_hb

بیست و دومین نشست تخصصی از سرگذشت تا سرنوشت برگزار می گردد "کتاب اتحاد مسلمین گیلان" با حضور نویسنده اثر: جناب مهندس مرتضی شگفت و با ارائه: جناب امیرحجت مرادی پژوهشگر تاریخ گیلان پنجشنبه ۲۷ دیماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۰ صبح رشت، فلکه گاز، خیابان نامجو، بن بست دانشگاه، سالن اجتماعات حضرت آیت الله سید محمود ضیابری سازمان اسناد و کتابخانه ملی استان گیلان @nlai_guilan ایتا @gilan_nlai بله

« روزی [ بهار 1300 ] میرزا دستور داد که فردا تمام شاگردان مدرسه [نظامی کما] را به خارج شهر حرکت بدهید، من هم می آیم فردای آن روز حرکت کردیم. احمد علی خان فرمانده به میرزا خبر داد، آمد. از عمارت دور شدیم دیدم دست میرزا یک کاغذی است [دارد] بنا کرد به ما فرمان دادن و گفت: یک سرود نوشتیم باید خوب یاد بگیرید و موقع رفتن مشق با صدای بلند بخوانید و آهنگ پای چپ داشته باشد. شروع کرد به خواندن سرود. چون آواز من و غلام حسین خان دیلمی مثل زنگ صدا می کرد، به ما یاد داد و همیشه سر صف بودیم و میخواندیم یکی دو روزی خود میرزا بالا سر ما ایستاد، سرود را خواند تا توانستیم به لهجه [ریتم] او بخوانیم با آهنگ پای خودمان در موقع مشق به این ترتیب میخوندیم. اول: ایران ایران با عزت و فر کن جامه خوشبختی تو به بر -برویم برویم یا کشته شویم یا فتح و ظفر گیریم به برـ ایران ایران موروث ساسانی - ایران! تو بیشه شیرانی - ای مهد تمدن عهد قدیم - تو مفخر جمله شاهانی - برویم برویم یا کشته شویم یا فتح و ظفر گیریم به بر ایران ایران ای مام عزیز این جان در تن گشته لبریز یا سر بدهیم اندر ره تو یا محو کنیم دشمن به ستیز - برویم برویم یا کشته شویم یا فتح و ظفر گیریم بـه بـر - بنگر روزت گردیده سیاه - به خدا به خدا آییم همه یا سر بدهیم اندر ره تو یا محو کنیم دشمن به ستیز". √شعر دیگر به لهجه دیگر ملت ایران همه از من دورند - ما همه جوانان توایم ای وطن - غم مخور به قربان توایم ای وطن - جامه نپوشیم به غیر از کفن - ما همه جوانان توایم ای وطن - غم نخور به قربان نوایم ای وطن - بهر ایران کوشش کن - زنده شود نام ما - نادر ما رفته به هند - هند کجا و نادر ما زنده شود نام - بارالها تویی قادر جهان - کن نگهداری میرزاکوچک خان ما همه جوانان توایم ای وطن - غم مخور به قربان توایم ای وطن - ای ملت همتی کن - رفته ایران از کف ما - بهر ایران کوششی کن - نادر ما رفته به هند ـ هند کجا و نادر ما زنده شود نام ."ما » نكته قابل تأمل در این سرودها مکنونات قلبی میرزا کوچک خان درباره ایران است؛ آن هم در زمانی که از سوی مخالفانش ناجوانمردانه و خلاف واقع متهم به تجزیه طلبی بود. کتاب خاطرات امان الله زندش ، ۱۷۵ حسین بهمنش | اوخان @okhan_hb

@nlai_guilan کتاب گیلان از مشروطیت تا زمان ما(چاپ اول/انتشارات گیلان و انتشارات تالش-۱۳۷۷)

@nlai_guilan کتاب گیلان از آغاز تا انقلاب مشروطیت(چاپ دوم/انتشارات هدایت-بهار ۱۳۶۹)

اجتماع بزرگ دانشگاهیان استان گیلان به میزبانی دانشگاه گیلان جهت گرامیداشت «روز غزه» با حضور اساتید وکارکنان دانشگاه های استان سخنرانان: دکتر مهدی هدایتی شهیدانی (عضو هیأت علمی دانشگاه گیلان) و دکتر حسین بهمنش (مدرس دانشگاه گیلان) زمان: روز شنبه 29 دیماه 1403 ساعت 10:30 صبح مکان: تالار حکمت دانشگاه گیلان همراه با اعطای گواهی حضور به اساتید و کارمندان حاظر در جلسه 📌کانال اطلاع رسانی معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه گیلان @fguilan

⚡️ متن توافق حماس با رژیم صهیونیستی این توافق شامل سه مرحله است؛ 1⃣ مرحله نخست این توافقنامه شامل یک مرحله 42 روزه به شرح ذیل است: 1- توقف موقت عملیات نظامی متقابل از جانب طرفین و عقب‌نشینی نیروهای اسرائیلی به مناطق شرقی و دور از مناطق پرجمعیت تا مناطقی در نزدیکی مرز در تمام مناطق نوار غزه، از جمله وادی غزه شامل (محور نتساریم و منطقه موسوم به میدان کویت) 2- توقف موقت فعالیت هوایی (اعم از اینکه با اهداف نظامی یا شناسایی باشد) در نوار غزه به مدت 10 ساعت در روز و 12 ساعت در روزهایی که تبادل ربوده‌شدگان و اسرا انجام می‌شود. 3- بازگشت آوارگان به مناطق مسکونی‌ خود و عقب‌نشینی از وادی غزه (شامل محور نتساریم و میدان کویت): الف- در روز هفتم ( پس از آزادی 7 گروگان)، نیروهای اسرائیلی از خیابان الرشید به سمت شرق تا خیابان صلاح‌الدین به‌طور کامل عقب‌نشینی می‌کنند و پایگاه‌ها و تأسیسات نظامی خود را در این منطقه به‌طور کامل برخواهند چید و پس از آن آوارگان به مناطق مسکونی‌شان بازمی‌گردند (البته بدون حمل سلاح هنگام بازگشت) و حرکت آزادانه برای ساکنان در تمام مناطق نوار غزه امکانپذیر خواهد شد و کمک‌های انسانی نیز بدون مانع وارد خیابان الرشید می‌شوند. ب ـ در روز 22 ، نیروهای اسرائیلی از مرکز نوار غزه (به‌ویژه محور نتساریم و میدان کویت) عقب‌نشینی می‌کنند و پایگاه‌ها و تأسیسات نظامی خود را به‌طور کامل برمی‌چینند و بازگشت آوارگان به محل سکونت و منازلشان بدون اینکه سلاح همراه داشته باشند، در شمال غزه آغاز خواهد شد همچنانکه آزادی رفت و آمد برای ساکنان در تمامی مناطق نوار غزه امکانپذیر خواهد بود. ج- از روز اول، مقادیر فشرده و کافی کمک های بشردوستانه، مواد امدادی و سوخت (600 کامیون در روز شامل 50 کامیون سوخت شامل 300 کامیون برای شمال نوار غزه ) با احتساب سوخت مورد نیاز برای راه اندازی برق وارد می شود و ایستگاه تجاری و تجهیزات مورد نیاز برای آواربرداری و بازسازی بیمارستان ها، مراکز بهداشتی و نانوایی ها در تمام مناطق نوار غزه وراد خواهد شد و این موضوع در تمام مراحل توافق ادامه پیدا خواهد کرد. 4- مبادله گروگان‌ها و اسیران بین دو طرف: الف- در مرحله اول، حماس 33 زندانی اسرائیلی (اعم از زنده یا مرده)، از جمله زنان ( شامل غیر نظامیان و سربازان)، کودکان (زیر 19 سال غیر از سربازان)، سالمندان (بالای 50 سال) و غیرنظامیان مجروح و بیمار را در مقابل آزادی شماری از اسرای فلسطینی در زندان ها و بازداشتگاه های اسرائیل آزاد خواهد کرد که مراحل آن به شرح ذیل خواهد بود: حماس تمام زندانیان زنده اسرائیلی، از جمله زنان و کودکان غیرنظامی (زیر 19 سال، به غیر از سربازان) را آزاد می کند و در مقابل، اسرائیل نیز به ازای هر زندانی اسرائیلی آزاد شده، 30 کودک و زن را بر اساس فهرست هایی که حماس ارائه کرده است، آزاد خواهد کرد. ب – حماس تمامی اسرای زنده (بالای 50 سال)، بیماران و مجروحان غیرنظامی را آزاد خواهد کرد و در مقابل، اسرائیل نیز 30 زندانی مسن (بالای 50 سال) و بیمار را بر اساس فهرست های ارائه شده توسط طرف اسرائیلی آزاد خواهد کرد. این فرآیند بر اساس فهرستی که حماس از قدیمی ترین اسرا ارائه کرده است، انجام خواهد شد. ج- حماس تمام سربازان زن اسرائیلی را که زنده هستند ٰآزاد می‌کند و در مقابل، اسرائیل نیز به ازای هر سرباز زن این رِژیم که آزاد می‌شود، 50 اسیر را از زندان های خود آزاد خواهد کرد (از این 50 نفر 30 نفر افراد محکوم به حبس ابد و 20 نفر دیگر اسرایی هستند که بیش از 15 سال از مدت محکومیت آنها باقی نمانده باشد و این فرآیند بر اساس لیست های ارائه شده توسط حماس صورت می گیرد). در همین حال به استثنای تعداد زندانیان مورد توافق (حداقل 100 زندانی)، پرونده شمار دیگری نیز در مرحله دوم توافق مورد بحث قرار خواهد گرفت. در همین چارچوب (حداقل 50) زندانی که حبس ابد را در خارج یا در غزه می گذرانند، آزاد خواهند شد. به‌جز تعداد توافق‌شده‌ای از زندانیان (حداقل ۱۰۰ زندانی) که وضعیت آن‌ها در مرحله دوم توافق‌نامه مورد بحث قرار خواهد گرفت؛ تعداد توافق‌شده‌ای (حداقل ۵۰ نفر) از زندانیانی که در خارج یا غزه در حال گذراندن محکومیت حبس ابد هستند، آزاد خواهند شد. 5- برنامه ریزی مبادله بازداشت شدگان و زندانیان بین دو طرف در مرحله اول: در روز اول توافق، حماس 3 گروگان اسرائیلی (غیر نظامی) را آزاد خواهد کرد. در هفتمین روز توافق، حماس چهار اسرائیلی (غیر نظامی) دیگر را آزاد خواهد کرد. پس از آن، حماس هر هفت روز سه ربوده دیگر اسرائیلی را آزاد می‌کند که بر این اساس زنان (غیر نظامی و سرباز) در اولویت خواهند بود و آنگاه همه ربوده‌شدگانی که زنده هستند، قبل از بازگرداندن اجساد آزاد می‌شوند. 💥 مسْلِمْنا (کانال علمی‌تخصصی مسائل جهان اسلام) در تلگرام، ایتا و واتس اپ: ʲᵒᶦⁿ↷ ➣ @Muslimnair