کاش همه ی آدمها
شبیه درخت های خرمالو بودند
مثل خرمالوهای رسیده حیاط مادر بزرگ
مثل عطر چای دارچین های صبح و عصر
مثل باران پاییز، مثل عود
مثل انار دانه دانه با گلپر
مثل موسیقی خش خش برگها
مثل نوشتن آخرین خط مشق های دوران کودکی
چیزهای خوب ساده اند
و تنها شنیدن اسمشان کافیست
تا خوب شود حال دلت ...
امیدوارم حال دلتون همیشه خوب باشه
💯مطالب ناب را در دنیای قدیم مشاهده کنید
@oldaxs
@oldaxs
@oldaxs
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کشتی در طوفان شکست و "غرق شد."
فقط دو مرد توانستند به سوی جزیره ی کوچک بی آب و علفی شنا کنند و "نجات یابند."
دو نجات یافته دیدند هیچ نمی توانند بکنند، با خود گفتند؛
"بهتر است از خدا کمک بخواهیم."
بنابراین دست به "دعا" شدند و برای این که ببینند دعای کدام بهتر "مستجاب" می شود به گوشه ای از جزیره رفتند...
"نخست،" از خدا "غذا" خواستند؛
فردا "مرد اول،" درختی یافت و "میوه ای" بر آن، آن را خورد.
اما "مرد دوم" چیزی برای خوردن نداشت.
هفته بعد، مرد اول از خدا "همسر و همدم" خواست، فردا کشتی دیگری غرق شد، "زنی" نجات یافت و به مرد رسید.
در سمت دیگر، مرد دوم هیچ کس را نداشت.
مرد اول از خدا "خانه، لباس و غذای بیشتری" خواست، فردا، به صورتی "معجزه آسا،" تمام چیزهایی که خواسته بود به او رسید.
مرد دوم هنوز هیچ نداشت.
دست آخر، مرد اول از خدا "کشتی" خواست تا او همسرش را با خود ببرد.
فردا کشتی ای آمد و در سمت او "لنگر" انداخت، مرد خواست به همراه همسرش از "جزیره" برود و مرد دوم را همانجا "رها" کند..!
پیش خود گفت:
مرد دیگر حتما "شایستگی" نعمت های الهی را ندارد، چرا که درخواستهای او پاسخ داده نشد، پس همینجا بماند بهتر است!
زمان حرکت کشتی، ندایی از او پرسید: «چرا همسفر خود را در جزیره رها می کنی؟»
مرد پاسخ داد: «این همه نعمت هایی که به دست آورده ام همه مال خودم است و خودم درخواست کرده ام. درخواست های همسفرم که پذیرفته نشد. پس چه بهتر که همینجا بماند.»
آن ندا گفت:
اشتباه می کنی!
تو مدیون او هستی...
هنگامی که تنها "خواسته او" را اجابت کردم، این "نعمات" به تو رسید...
مرد با تعجب پرسید:
«مگر او چه خواست که من باید مدیونش باشم؟»
و آن ندا پاسخ داد:
«از من خواست که تمام دعاهای تو را مستجاب کنم!!..»
✓نکته:
شاید داشته هایمان را مدیون کسانی باشیم که برای خود هیچ نمی خواستند و فقط برای ما دعا می کردند...
ممکن است همه موفقیت و ثروت و هر چیز دیگر که داریم را...
مدیون آن دو فرشته ای" باشیم که ما را بزرگ کردند... (پدر و مادر)
بدون هیچ توقعی! ♥️
💯مطالب ناب را در دنیای قدیم مشاهده کنید
@oldaxs
@oldaxs
@oldaxs
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قدیما حال دلمون بهتر بود
مهربونتر بودیم
دیرتر می رنجیدیم
زودتر می بخشیدیم
زندگیمون تمومش عشق بود
مادر بزرگ برامون قصه می گفت
پدر بزرگ برامون شعر میخوند
آب دوغ خیار و اشکنه لاکچریترین غذاهای بود که
خاطرات شیرین نون خورد کردن و دور سفره جمع
شدن از اون زمون یادمون مونده
چی شد که بین این همه شلوغی خود واقعیمون رو گم کردیم دیگه چیزی خوشحالمون نمیکنه
راستی!! یادتون میاد آخرین باری که از ته دل
خندیدین کی بوده!!
چیز عجیبی نیست که یادتون نیاد اما تاریخ و ساعت
اخرین باری که از عمق وجودت غصه خوردی و
گریه کردی رو خوب یادته
واقعا چی شد که همه چی اینحوری عوض شد
چی شد که فقط به فکر این هستیم که لاکچری و
خاص به نظر بیایم برای هم کلاس بزاریم و
یادمون بره که بین این همه ی رنگ،
یه رنگی قشنگترین رنگ دنیاست ❤
💯دههپنجاهیا،شصتیاوهفتادیهایایتا
@oldaxs
@oldaxs
@oldaxs
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حکایت_قدیمی
سنگریزه
شخصی در یکی از مناطق کویری زندگی میکرد.
چاهی داشت پر از آب زلال زندگیش به راحتی میگذشت با وجود اینکه در همچین منطقه ای زندگی میکرد.
بقیه اهالی صحرا به علت کمبود آب همیشه دچار مشکل بودند اما او خیالش راحت بود که یک چاه آب خشک نشدنی دارد.
یک روز به صورت اتفاقی سنگ کوچکی از دستش داخل آب افتاد صدای سقوط سنگریزه برایش دلنشین بود، اما میترسید که برای چاه آب مشکلی پیش بیاید.
چند روزی گذشت و دلش برای آن صدا تنگ شد، از روی کنجکاوی اینبار خودش سنگ ریزه ای رو داخل چاه انداخت.
کم کم با صدای چاه انس گرفت و اطمینان داشت با این سنگ ریزه ها چاه به مشکلی بر نمیخورد.
مدتی گذشت و کار هر روزه مرد بازی با چاه بود تا اینکه سنگ ریزه های کوچک روی هم تلمبار شدند و چاه بسته شد.
دیگر نه صدایی از چاه شنیده میشد و نه آبی در کار بود.
مطمئن باشید تکرار اشتباهات کوچک و اصرار بر آنها به شکست بزرگی ختم خواهد شد...
💯خواندنی ترین حکایتهای قدیمی را اینجا بخوانید
@oldaxs
@oldaxs
@oldaxs
هدایت شده از تبلیغات پر بازده💯
🚨درمان پروستات رسید🚨
⁉️میدونستی مردانی که تورم پروستات رو جدی نمیگیرن بزودی دچار سرطان پروستات میشن؟
هزینه اش به کنار
ولی میدونستی تا آخر عمر
#عوارض_جدی و جبران ناپذیرداره؟😱😱
❗️اگه درگیر
پروستات
شدی و واقعا میخوای درمان بشی همین الان اقدام کن👇
لینک کانال صدف :
https://eitaa.com/joinchat/2787902203Cbfd57b1dd7
@sadaf_adminn
09960992596
فرم زیر را جهت درمان پرکنید 👇
https://formafzar.com/form/0bgdu
https://formafzar.com/form/0bgdu