eitaa logo
اولوالالباب
183 دنبال‌کننده
521 عکس
583 ویدیو
83 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 مسئلۀ ما در تفسیر ـ از ◾️به خویش از منظر غدیر بنگریم! و به انسان امروز بیندیشیم که چه تصویر و نقشۀ مفهومی‌ای برای خود از جهان پیرامون دارد که بر این مدار نگاه به نهضت حسین دارد؟ و به تاریخ و فرهنگی خود در افق معاصریت (اکنون جامعه) بیندیشیم و با رویکردی متفکرانه تحلیل کنیم «ما با حسین‌بن علی و جنبش تدبیری او چه نسبتی داریم؟». ◾️اینک و در جهان جدیدْ سه معادلۀ بزرگ برای انسان جدید و به‌طور خاص مسلمان ایرانی اتفاق افتاده است: ۱. معادلۀ وضعیت امروز بحران انسان معاصر در نسبت با جایگاه نهضت حسینی؛ ۲. و معادلۀ گذار در دهه‌های اخیر تحول جهان ایرانی؛ ۳. و معادلۀ ظهور انواع نظریه‌ها و انواع گرایش‌ها در تفسیر این نهضت. ◾️ما باید همت ورزیم که سرمایه‌های بزرگ فرهنگی مثل عاشورا را وارد وجدان و خرد جمعی زمان حال بکنیم. ◾️اگر ما نتوانیم اندیشه‌ای، نظریه‌ای و فرهنگی خود را در افق معاصریت (اکنون جامعه) وارد کنیم، به هیچ وجه نمی‌توانیم در عرصه‌های گوناگون فردی، اجتماعی و تمدنی اثرگذار باشیم، امری که اساساً متفکرانه است و نه تبلیغی؛ یعنی کاری نیست که مداحان و مبلغان به‌عنوان دستگاه‌های سنتی از پس آن بربیایند. بنابراین برای این‌که بتوانیم مثل عاشورا را وارد وجدان جمعی زمان حال بکنیم، به یک الگوی اندیشه‌ای و زبانی خاص نیاز داریم. اینک و در جهان جدید دامنۀ مسئلۀ ‌ما و بر مدار ، به پنج عرصۀ زندگی زیستمانی ـ فردی، زندگی اجتماعی، عرصۀ هنر و نیز عرصۀ تحول تمدنی و در نقطۀ اوج، تجربۀ عرفانی در متن واقعیت پیچیدۀ جهان امروز رسیده است. ‌
badeh-end.pdf
42.41M
📔 «بادهٔ توحید در کربلای عشق» ✍ حضرت آیت‌الله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظه‌الله) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🚩 به مناسبت ایام عزاداری حضرت أباعبدالله الحسین علیه‌السّلام و بهره‌مندی از نفحات نفس قدسیّهٔ آن حضرت، نسخۀ الکترونیکی کتاب شریف «بادهٔ توحید در کربلای عشق» از سلسله مواعظ اخلاقی عرفانی حضرت آیةالله حاج سیّد محمّدصادق حسینی طهرانی مدّظلّه‌العالی منتشر شد. ▪️یکی از طرق مطمئن و نزدیک رسیدن به توحید حضرت حق، توسّل و عرض نیاز به ساحت حضرت سیّدالشّهدا علیه‌السّلام است. ▪️جذبهٔ ملکوتی نفس قدسی آن حضرت، محبّین و موالیان ایشان را خیلی سریع از "طریق الحسین علیه‌السّلام" به وادی عشق و محبّت وارد نموده، و در صورت توجّه و ثبات قدم، از بادهٔ وحدت، سرمست می‌کند. 🔰در این کتاب با بیانی پرمغز و شیرین، حکمت باطنی و درک توحیدی از ابتلائات وقایع روز عاشورا شرح، و برخی از کلمات دُرربار حضرت سیّدالشّهدا علیه‌السّلام و أدعیهٔ منسوب به ایشان، توضیح داده شده است. 🔸 خرید اینترنتی کتاب باده توحید در کربلای عشق ⚪️ موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام
🏴 در دهه‌های اخیر جهان ایرانی ◾️، با نظر به تجربۀ پنج دهۀ انقلاب اسلامی ایران، از ساحت یک امر حماسی ـ فرهنگی و سپس سیاسی در آستانۀ یک فهم تازه‌آمد پارادایمی قرار دارد. تجربۀ زمانی ـ مکانی ـ نیز بر همین منوال در این کوران تازه‌فهمی پارادایمی قرار گرفته است. سه پرسش چیستی، چرایی و چگونگی انقلاب عاشورا ـ کربلا با پرسشی از و تغییر به‌ معرض نظر معاصری قرار گرفته است. این بازخوانی پارادایمی اینک با سرنوشت انقلاب اسلامی ایران نیز گره خورده است. در کانون این دورۀ گذار نیز، پرسش از معرفت پیشرفت و منطق معرفت و نظریه و الگوی پیشرفت، «پرسش مرکزی» است. ◾️بدین ‌سان ـ کربلا در آستانۀ یک بازخوانی عظیمی قرار گرفته‌اند. ➺@markaz_strategic_roshd
🏴 از دین، چه به دين و چه انتظاری از علوی رشد 🖋 به قلم احمد ⚫️ رویکرد به تحلیل ـ از خردورزی فلسفۀ دینی آغاز می‌شود. این‌که «چه نیازی به ـ است؟» وامدار این پرسش است که «چه نیازی به اصل است؟» و این نیز به‌نوبۀ‌خود در زیرمجموعۀ «چه نیازی به دین انبیایی ـ دیانت علوی است؟» طرح و تحلیل می‌شود. ⚫️ اهتمام به پردازش مدلِ مفهومیِ الگوی دین‌شناخت پیشرفت و پیشرفت‌شناخت دین از مبانی فلسفۀ دینی آغاز می‌شود تا در اولین گام به مقولۀ پرداخته شود، به این‌که آیا انتظار مدیریت همه‌جانبۀ رشد ـ توسعه انتظار بایسته‌ای از دین است؟ عیارسنجی چندوچون جنبش معاصر احیای فکر دینی و سطح کوشایی در پردازش اندیشۀ دین‌شناخت پیشرفت (رشد ـ توسعه)، اندیشۀ جمهوری اسلامی و اندیشۀ مدیریت هندسۀ قدرت جهانی، تابع گستره و ژرفای خودآگاه‌شدۀ آن و است. ⚫️ رویکرد به اصل امامت و عینیت‌های رخ‌دادۀ تاریخی آن، چونان عاشورا ـ کربلا، در مساحت تازۀ انسان جدید، جهان اجتماعی جدید و دانش جدید، از خاستگاه آغاز می‌شود و سپس نوبت به پردازش فلسفی، کلامی و آن‌گاه فقهی و سپس حاکمیتی می‌رسد. کانون این تحلیل نیز این نگرش است که جزئی از ساختار تحلیلی انسان‌شناخت رشد، فرانیاز الگوی عینی رشدنگر مدیریت موقعیت‌های گوناگون زندگی است. این خواهانیْ ماهیتی بیرونِ دینی دارد. ادیان و مکاتب گوناگون زیستی در نگاه این عیار نقد و مقایسه می‌شوند. ⚫️ اولین شاخصۀ دینداریْ و اولین شاخصۀ قرآنی بودنْ نیاز به قرآن و اولین شاخصۀ علوی بودنْ نیاز به و اولین شاخصۀ حسینی بودنْ نیاز به امام حسین (ع) و سنت زیستی اوست. ➺@markaz_strategic_roshd
🏴 ای ایستاده در وادی صلاح وادی آدم وادی دعوت حسین من! ای تواناترین مظلوم با توام همراه ای استوار نیک ای چشم‌انداز روشن خدا به‌سوی زندگی، به‌سوی مرگ با تو زنده‌ایم با تو می‌میریم خدای کند چونان تو بزییم خدای کند چونان تو بمیریم 🖋 به قلم احمد @markaz_strategic_roshd
🏴 السّلام علیکَ یا ابا عبدالله الحُسین و علی الأَرواح التّی حلّت بفِنائک و اَناخَت بِرَحلِك 🖋 به قلم احمد ◾️با تو آموزگار خویش با تو حس رضایت از زندگی موج‌به‌موج مرا سرشار می‌سازد. ای آموزگار خوبی! سلام بر تو و سلام بر روح‌هایی که در آستانۀ كبريايی‌ات حلول کردند و به آرامش رسیدند. ➺@markaz_strategic_roshd
🏴 در آستانۀ عاشورا ـ کربلا ◾️در رویکرد آغازین به و به مکتب ـ حسینی، سه سؤال اصلی داريم: ۱. چه ، چه و چه انتظاری از می‌توان داشت؟ و به تعبیری، نیاز خودآگاه به دین پس نیاز خودآگاه به امامت علوی در میان می‌آید؟ ۲. چه و چه داریم که به تعبیری، نیاز خودآگاه به امامت پس نیاز به عاشورا ـ کربلا را در میان می‌آورد؟ ۳. پس انتظار برای عاشورا كدام است؟ از اهل مسلک عاشورایی، در آستانۀ آن آموزه‌ها چه انتظاری می‌رود؟ ◾️کوتاه این‌که مکتب و عاشورا ـ کربلای حسینی کجای زندگی ما حاضر است؟ چه انتظاری از آن می‌توان داشت و چه نیازی به آن داریم؟ و درمقابل نیز، اگر این انتظار برآوردنی است، چه انتظاری از خویش دربرابر و برای این انتظار بایستی داشته باشیم؟ 🖋 به قلم احمد @markaz_strategic_roshd
زیارت عاشورا را آگاهانه‌تر بخوانیم در زیارت عاشورا حدود هجده دعا داریم و متناسب با آن، هجده مقام از خدا می‌خواهیم بعضی از این مقام ها به‌قدری بالاست که اگر زیارت عاشورا وجود نداشت، نمی‌توانستیم باور کنیم که کسی جرأت درخواست آنها را از خدا داشته باشد و اما آن مقام‌ها: ✅مقام خونخواهی امام حسین علیه‌السلام ان یرزقنی طلب ثارک اینکه کسی بخواهد خونخواهی امام حسین را بکند، مقام خیلی بالایی است، چون خونخواهِ اصلی ابی‌عبدالله، امام زمان است ✅مقام وجاهت عندالله (آبرومندی نزد خدا) اللهم اجعلنی عندک وجیها ✅مقام معِیَّت و همراهی با معصوم ان یجعلنی معکم فی الدنیا و الآخرة مع امام منصور این درخواست، بسیار ویژه است، چون تمام انبیا و اولیا آرزویش را داشته‌اند ✅مقامی حیات طیبه اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد ✅مقام شهادت و مماتی ممات محمد و آل محمد چون مرگ همه معصومین از پیامبر تا امام حسن عسکری علیهم‌السلام، با شهادت بوده ✅مقام محمود ان یُبِلِّغنی المقام المحمود در قرآن آیه‌ای داریم که به پیامبر می‌گوید: نماز شب بخوان تا به مقام محمود برسی مقام محمود از نگاه بیشتر مفسران، یعنی مقام  شفاعت خود شفاعت شدن، یک مقامی است که به هر کسی نمی‌رسد (لا یملکون الشفاعة؛ شفاعت به هر کس نمی‌رسد) حالا یک مقامی هست که از شفاعت‌شدن بالاتر است و آن هم مقام شفاعت‌کردن است و ما در این فراز، این را از خدا می‌خواهیم ✅مقام مشارکت در مصیبت ولیّ معصوم لقد عظمت الرّزِیّة… بک علینا… و اسئل الله بحقکم… ان یعطینی بمصابی بکم (یعنی مصیبت شما را، مصیبت خودم می‌دانم) الحمد لله علی عظیم رزِیّتی (دقیقاً در اینجاست که انسان مصیبت را برای خودش می‌داند) این مقام، خیلی عظیم است و خیلی باید درباره‌اش بحث کرد حکایت زیارت عاشورا، حکایت یکی‌شدن با اهل‌بیت علیهم‌السلام است، قرار است از این طریق، به شجره حیات متصل شویم ✅مقام برائت (برای دوری و تبرّی‌جستن از بعضی جریان‌ها و افراد و نیز بعضی خصوصیت‌ها) و بالبرائة من اعدائکم ✅مقام لعن این مقام، آن‌قدر مهم است که در زیارت عاشورا بر سلام اولویت دارد اول صدتا لعن می‌دهیم و بعد صد سلام (جاروب کن خانه را، سپس میهمان طلب) که اگر خانه دل جارو نکرده باشی در حقیقت لعن روزانه به خود می‌فرستی اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد نکته: چهره اصلی برائت و لعن، بعد از ظهور دیده می‌شود، چون ما مردم اصلاً تا قبل از ظهوراطلاع نداریم کسانی که باعث و بانی ماجرای کربلا بوده‌اند، ما را از چه نعمات زیاد و برکات بزرگی محروم کرده‌اند ما الآن از دنیای بعد از ظهور چیزی نمی‌دانیم و درک نمی‌کنیم اصل برائت در آن زمان اتفاق می‌افتد ✅مقام سِلم انی سلم لمن سالمکم و ولیّ لمن والاکم این مقام، عبارت است از مقام دوستی با دوستان و دوستداران اهل‌بیت، برای تشکیل یک شبکه متحد در راه تحقق منویّات این خاندان ✅مقام حَرب حرب لمن حاربکم این مقام، یعنی مقام دشمنی با دشمنان اهل‌بیت، برای پالایش آن شبکه متحد و همچنین مبارزه با موانع رشد بشر ✅مقام ایثار ما در زیارت عاشورا این مقام را درخواست می‌کنیم و لااقل ادای آن را درمی‌آوریم ایثار یعنی بذل بهترین‌ها، و ما در زیارت عاشورا بهترین داشته‌های خود را فدای امام می‌کنیم بابی انت و امی ✅مقام قربة الی‌الله باید گفت: مقام قرب و نزدیکی به خدا، بالاترین مقام ممکن است، منتها مراتب بالای آن فقط به کمک و دستگیری ولیّ‌خدا که در این مسیر پیشتاز است، ممکن می‌شود اللهم انی اتقرب الیک ✅مقام دوستی و نزدیکی به اهل‌بیت انی اتقرب الی الله و الی رسوله این مقام نیز، امتداد مقام قربة الی‌الله است ✅مقام معرفت اهل‌بیت اکرمنی بمعرفتکم و معرفة اولیائکم مقام ثبات قدم و اهل تزلزل نبودن و هر لحظه رنگ عوض نکردن ان یثبّت لی عندکم قدم صدق ثبّت لی قدم صدق عندک مع‌الحسین ✅مقام رجعت که هرکسی قادر نیست به این مقام برسد رجعت فقط برای برخی مؤمنین و برخی کفار اتفاق می‌افتد و ان یرزقنی طلب ثارکم مع امام منصور طلب خونخواهی با امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف فقط در صورت رجعت برای ما مقدور خواهد بود ✅مقام درود و صلوات خدا اللهم اجعلنی فی مقامی هذا ممن تناله منک صلوات و رحمة و مغفرة فی هذا الیوم و فی موقفی هذا و ایام حیاتی درخواست خود را محدود به یک زمان و مکان خاص نمی‌کنیم (یعنی الآن و اینجا و همه روزهای عمرم) و لا جعله الله آخر العهد منی (یعنی الی‌الابد باشد و محدود به حال) لبیک یا حسین اللهم عجل لولیک‌الفرج https://eitaa.com/joinchat/1580400899C975a8e3a52 🌿💐🌸🌹🌺🌷🌿
📌خاطره‌ی دکتر عبدالحسین زرین کوب از عاشورا 📝 روز عاشورا بود و در مراسمی به همین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم ، مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی، نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و تصویرم را روی آن زده بودند انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه ای نشستم ، دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی خودم می گشتم ، موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند ، برای همین نمیخواستم فعلا کسی متوجه حضورم بشود ، هر چه بیشتر فکر می کردم کمتر به نتیجه می رسیدم ، ذهنم واقعا مغشوش شده بود ، پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته ی افکار را پاره کرد : ببخشید شما استاد زرین کوب هستید ؟ گفتم : استاد که چه عرض کنم ولی زرین کوب هستم . خیلی خوشحال شد مثل کسی که به آرزوی خود رسیده باشد و شروع کرد به شرح اینکه چقدر دوست داشته بنده را از نزدیک ببیند . همین طور که صحبت می کرد ، دقیق نگاهش می کردم ، این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد ؟ چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد ؟ پیرمردی روستایی با چهره ای چین خورده و آفتاب سوخته ، متین ، سنگین و باوقار . می گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده و در اوقات بیکاری یا قرآن می خواند یا غزل حافظ و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه و چه زیبا غزل حافظ را می خواند . پرسیدم : حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید ؟ گفت : سؤالی داشتم گفتم : بفرما پرسید : شما به فال حافظ اعتقاد دارید؟ گفتم : خب بله ، صددرصد گفت : ولی من اعتقاد ندارم پرسیدم : من چه کاری میتونم انجام بدم ؟ از من چه خدمتی بر میاد؟( عاشق مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می بردم ) گفت : خیلی دوست دارم معتقد شوم ، یک زحمتی برای من می کشید ؟ گفتم : اگر از دستم بر بیاد ، حتما ، چرا که نه؟ گفت : یک فال برام بگیرید گفتم ولی من دیوان حافظ پیشم ندارم بلافاصله دیوانی جیبی از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت : بفرما مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم ، نیت کنید فاتحه ای زیر لب خواند و گفت : برای خودم نمی خوام ، می خوام ببینم حافظ در مورد امروز ( روز عاشورا ) چی می گه؟ برای لحظه ای کپ کردم و مردد در گرفتن فال . حافظ ، عاشورا ، اگه جواب نداد چی ؟ عشق و علاقه ی این مرد به حافظ چی میشه ؟ با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم ، غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوع پرداخته باشد . متوجه تردیدم شد ، گفت : چی شد استاد؟ گفتم : هیچی ، الان ، در خدمتتان هستم . چشمانم را بستم و فاتحه ای قرائت کردم و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه ای را باز کردم : زان یار دلنوازم شکریست با شکایت گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی جانا روا نباشد خونریز را حمایت در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت این راه را نهایت صورت کجا توان بست کش صد هزار منزل بیش است در بدایت هر چند بردی آبم روی از درت نتابم جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت خدای من این غزل اگر موضوعش امام حسین و وقایع روز و شب یازدهم نباشد ، پس چه می تواند باشد ، سالها خود را حافظ پژوه می دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل ، از این زاویه نگاه نکرده بودم ، این غزل ، ویژه برای همین مناسبت سروده شده بیت اولش را خواندم از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه کردن با من کرد و از حفظ با من همخوانی می کرد و گریه می کرد طوری که چهار ستون بدنش می لرزید ، انگار داشتم روضه می خواندم و او هم پای روضه ی من بود . متوجه شدم عده ای دارند ما را تماشا می کنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فراخواند و عذرخواهی که متوجه حضورم نشده ، حالا دیگه می دونستم سخنرانی خود را چگونه شروع کنم . بلند شدم ، دستم را گرفت میخواست ببوسد که مانع شدم ، خم شدم ، دستش را به نشانه ی ادب بوسیدم . گفت معتقد شدم استاد ، معتقد بووودم استاد ، ایمان پیدا کردم استاد ، گریه امانش نمی داد ، آنروز من روضه خوان امام شهید شدم و کسانی پای روضه ی من گریه کردند که پای هیچ روضه ای به قول خودشان گریه نکرده بودند. *************
▪️فرق بشکسته‌ی زینب،سرِ خونین حسین که جدا شد ز قفا، منتظر توست بیا... ▪️بر سَرِ نی، سرِ جدّت به عقب برگشته طفلِ افتاده ز پا، منتظر توست بیا... ▪️آن یتیمی که سر پاک پدر را بوسید ناله زد "یا ابتا"، منتظر توست بیا... ‌‌ ♥️ اَلسّلامُ عَلی الحُسَین وَ عَلی علی اِبن الحُسَین وَ عَلی اَولاد الحُسَین وَ عَلی اَصحاب الحُسَین
🏴 مکتب ـ ◾️« ـ » بیان آزموده‌شدۀ زمانی ـ مکانی تدبیر همه‌جانبۀ زندگی فردی و اجتماعی، یعنی یک «گفتمان در » است؛ موقعیتی به تجربه گذاشته‌شده از انتخاب میان دو شیوۀ زیست و دو الگوی زندگی پیش‌روی انتخاب آدمیان که در حافظۀ تاریخْ میراثی است تا امروز، تا فردا: شیوۀ سپیدی دربرابر شیوۀ سیاهی، مکتب الهیاتی و مصطفایی و علوی دربرابر مکتب کفری و نفاقی! ◾️مکتب « ـ » نوعی اندیشه، نظریه، الگو، سنت و گفتمان دربارۀ شیوۀ زیست انسانی است که در متن عینیت فصلی از تاریخ حیات بشریْ دو امتداد زمانی (در وقتی خاص) ـ ‌مکانی (در مکانی معین) گرفته‌ و تبدیل به یک «» شده است. ◾️« ـ » یک «» یا « برای تدبیر تغییر رو به آرمان رشد دربرابر حادثه‌های مهاجم زندگی» و اصولاً هرگونه موقعیت راهبردی است که البته الگوی راهبری راهبردیِ معینی می‌‌طلبد. 🖋 به قلم احمد @markaz_strategic_roshd
🏴 دوگانۀ امن و اضطراب نمونه‌ای از آموزگاری ـ کربلایی ◾️بسیاری از ما در داشتن‌ها «» داریم و در نداشتن‌ها «مضطرب» و در دلهره‌ و هراسیم. ریشه‌های آن را تحلیل کنید که چرا؟ و اینکه اصحاب عاشورا در این موقعیت‌ها چگونه بوده‌اند؟ ◾️برای اصحاب عاشورا، از دست دادن عزیزترین نعمت‌ها و بهره‌های بلند زندگی یکی ازجمله بازیگری‌های آنان در عرصۀ این سلوک نمادین تاریخی است. حسین(ع) مثلِ «علی‌اکبر» یا ‌«ابوالفضل العباس» را دارد و آنان را از دست می‌دهد، کمرش می‌شکند، اما تزلزل و عقب‌نشینی و ابتذال و بیهودگی ندارد. ◾️داشتن‌ها و نداشتن‌ها نباید مایۀ امن و اضطراب باشند. چه که دربرابر داشتن‌ها اشتغال و خوف و رجا جا دارد، نه امن غرور و دربرابر نداشتن‌ها هم نه اضطراب، که باز اشتغال و خوف و رجا که علی‌(ع) ‌فرمود: «شُغِلَ مَنِ الجَنَّهُ و النّارُ اَمامَهُ» کسی که بهشت و جهنم را پیش پای خودش می‌بیند و سرمایۀ نعمت‌های مقدر را می‌بیند و قضا و دستور حق را هم می‌شنود، دیگر امن احمقانه و اضطراب خام ندارد که کار می‌کند و اقدام می‌نماید. 🖋 به قلم احمد @markaz_strategic_roshd