🟢#داستان
🔹اهمیت #عزاداری برای حضرت #امام_حسین علیه السلام
نقل شده که مُقبل (شاعر اصفهانی) در جوانی در نهایت ظرافت و لطافت بود، در ایام محرم به جمعی رسید که به سینه زنی در عزای سیدالشهداء علیهالسلام مشغول بودند، از روی مسخره چیزی خواند که عزاداران ناراحت شدند.
پس از چندی به مرض جذام مبتلا شد، به طوری که مردم از او متنفر شده و در آتش خانه حمام قرار گرفت.
سال دیگر روزی در کنار خرابه با دلی شکسته نشسته بود،جمعی از سینه زنان میخواندند:
چه کربلاست امروز چه پر بلاست امروز
سر حسین مظلوم از تن جداست امروز
آتش در نهاد مقبل افتاد و به نظر حسرت به ایشان نگریست و گفت:
روز عزاست امروز جان در بلاست امروز
فغان و شور محشر در کربلاست امروز
همان شب پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله را در خواب دید، وی را نواز ش کرده، از تقصیرش گذشتند. گویند نام او «محمد شیخا» بود و آن جناب او را «مقبل» لقب دادند.
لذا شروع به سرودن قضایای سیدالشهداء علیهالسلام نمود.
گویند: چون واقعه شهادت را تمام نمودم شب جمعه بود، چندان خواندم و گریستم تا آنکه در بستر به خواب رفتم، در عالم خواب خود را در حرم منور فرزند علی(علیهماالسلام) دیدم که منبری گذارده، و جناب پیغمبر صلی الله علیه و آله تشریف داشتن و در آن اثناء محتشم را حاضر کردند.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: امشب شب جمعه است بر منبر برو و در مصیبت فرزندم چیزی بخوان. محتشم به امر آن حضرت بر منبر رفت، خواست در پله اول بنشیند حضرت فرمود: بالا برو،چون به پله دوم رفت، فرمود: بالا برو. و همچنین تا بر پله آخر منبر نشست و خواند:
بر حربگاه چون ره آن کاروان فتاد
شور و نشور واهمه در کمان فتاد
هم بانگ نوحه غلغله در شش جهت فکند
هم گریه بر ملایک هفت آسمان فتاد
هر جا که بود آهوئی از دشت پا کشید
هر جا که بود طائری از آشیان فتاد
شد وحشتی که شور قیامت زیاد رفت
چون چشم اهل بیت بر آن کشتگان فتاد
ناگاه چشم دختر زهرا در آن میان
بر پیکر شریف امام زمان فتاد
بیاختیار نعره هذا حسین از او
سر زد چنانکه آتش او در جهان فتاد
پس با زبان پر گله آن بضعه بتول
رو بر مدینه کرد که یا ایها الرسول
این کشته فتاده به هامون حسین تست
وین صید دست و پا زده در خون حسین تست
این ماهی فتاده به دریای خون که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون حسین تست
این شاه کم سپاه که با خیل اشک و آه
خرگاه از این جهان زده بیرون حسین تست
این خشک لب فتاده و ممنوع از فرات
کز خون او زمین شده جیحون حسین تست
وین نخل تو کز آتش جانسوز تشنگی
دود از زمین رسانده بگردون حسین تست
این قالب طپان که چنین مانده بر زمین شاه
شهید ناشده مدفون حسین تست
مقبل گوید: پس از فراغ از تعزیه داری و سوگواری، جناب پیامبر صلی الله علیه و آله خلعتی به محتشم عطا فرمودند.
من با خودگفتم: البته اشعار من مورد قبول آن حضرت قرار نگرفته، زیرا به من دستور خواندن ندادند.
ناگاه حوریهای خدمت آن حضرت عرض کرد: جناب فاطمه زهرا(سلام الله علیها) میگویند: دستور فرمایید مقبل واقعهای در مرثیه سیدالشهداء علیهالسلام بخواند:
پس حضرت مرا امر فرمودند بر منبر رفتم و بر پله اول ایستادم و خواندم:
روایت است که چون تنگ شد بر او میدان
فتاد از حرکت ذوالجناح وز جَوَلان
نه سیدالشهدا ، بر جدال طاقت داشت
نه ذوالجناح دیگر تاب استقامت داشت
کشید پا ز رکاب آن خلاصه ایجاد
برنگ پرتو خورشید بر زمین افتاد
هوا ز جور مخالف چون قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
ناگاه کسی اشاره نمود که فرود آی، دختر سید دو سرا بیهوش گشته، پس من فرود آمدم و منتظر عطایای البرایا بودم که دیدم ضریح منور سبط خیر البشر باز شد، و شخص جلیل القدری بر آمد. اما زخم سینهاش از ستاره افزون، و جراحات بدنش از شماره بیرون، خلعت فاخری به من عطا نمود.
عرض کردم: فدایت گردم تو کیستی؟ فرمود: من حسینم.
وقایع الایام: ص 58.
#محرم
الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج
@omabiha00
📣 اعمال روز عاشورا
🔸شهادت سید و سالار شهیدان حضرت امام حسین(ع) و همراهانش در کربلا بر شیعیان و عاشقان و دلدادگان تسلیت و تعزیت باد.
#امام_حسین #محرم #عاشورا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ حاج محمد حسین بزاز تهرانی نخونده امضا کرد...
#محرم
#امام_حسین
#سخنان_ناب
#هِیئَتِ_دِلسُوختِگانِ_حَضّرَتِ_رُقَیهِ_س
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میخواهند نور خدا را با زخم زبانهایشان خاموش کنند ولی خدا نور خود را نمایان میکند، اگرچه بیدینها خوششان نیاید
#محرم
#امام_حسین
🍃فرمانده مهربان
اجازه بده باز هم به حرّ فکر کنم، به این که از وقتی به لشکر حسین آمد تا وقتی که به آسمان پر کشید، ساعتی بیش نگذشت و خدا به همین اندازه از عمرش به قدری برکت داد که روزگارها آمده و رفته و عالمی پای درس همین لحظههای کوتاه عمر حرّ نشستهاند.
به حرّ که فکر میکنم، دلم پر از امید میشود و با خودم میگویم اگر حسین، حرّ را قبول نمیکرد، تا قیامت چگونه کسی چون او میتوانست سوسوی امیدش را روشن نگه دارد که روزی اگر توبهکنان به سوی سپاه تو آمد، او را میپذیری؟
آقا! ما به حرّ مدیونیم که نگذاشت آرزوی شهادت در رکاب تو برایمان دست نایافتنی شود و مدیونتریم به جد غریبت حسین که توبۀ حرّ را قبول کرد و ما را امیدوار نگه داشت و چشم امیدمان به کرم توست که ما را اگر توبه کنیم، از سپاهت نمیرانی.
شبت بخیر فرمانده مهربان!
#محرم
#محسن_عباسی_ولدی