♦️«جنگ چهره زنانه دارد»
🧕احیای «نقش زنان» در جنگ، لابلای صفحات کتاب
❇️شاید اگه در زمان جنگِ ما، کتابایی درباره زنانی که تجربههایی دربارهٔ جنگ داشتن نوشته میشد، چند پله در مستندسازی، نویسندگی و فیلمسازی برای نسلهای بعد جلوتر بودیم.
💯جامعه در زمانهای مختلف، نقشهای متفاوتی رو به آدما میده.
این که ممکنه در یه زمانی نقش یک زن نقش مادری باشه
و این که خونه و خانواده را سامان بده؛
اما اگه یه دفعه جنگ بشه، این نقشها ممکنه تغییر کنه.
👌 یعنی انتظاراتی که جامعه از یه فرد داره،
ممکن اون رو در یه لباس دیگهای بخواد.
📚 کتابای بالا منتخبی از بهترین کتابهایی هستن که در اون به ما نشون میده که زنها در جنگ بهصورت مستقیم و غیرمستقیم اثرگذار بودن.
این کتابها رو میتونید هم بهصورت حضوری و هم مجازی تهیه کنید.
🌐مجازی:
manvaketab.com
کد تخفیف: ۲۴
🛒حضوری: قم خیابان معلم مجتمع ناشران طبقه همکف پلاک ۳۶ فروشگاه نشر شهید کاظمی
📌 انتشارات شهیدکاظمی
🆔 @nashreshahidkazemi
🏴دلتنگ که می شوم پناه می برم به روضه... فرقی نمی کند در کدام شهر... کدام محله... فامیل يا آشنا... خانه یا تکیه... اما روضه ی امروز کمی فرق داشت.. چون توی خانه ی #اُم_علاء برپا شد. همان خانه ی قدیمی در خیابان سمیه. که سالها پیش سید علاء الدین (فرزند اول ام علاء) زمانی که ام علاء از نجف به قم آمد، برای مادر خریده بود.
خانم هدایتی(صاحب خانه فعلی ) هرسال ایام فاطمیه روضه برپا می کند. از همان سال اول نوشتن کتاب.. ام علاء را به او معرفی کردم و گفتم قدر این خانه را بدانید، اینجا از در و دیوارش روضه می بارد و اشک می ریزد. وجب به وجب این خانه عطر قرآن میدهد و نور از درز و شکافهایش می زند بیرون.
امروز که روضه خوان روضه ی عربی را شروع کرد، اُم علای عزیزم را با تمام وجود حس کردم، آه چه طعمی داشت این روضه!!! چقدر چای روضه چسبید!! همه چیز برایم آشنا بود..حتی درخت بزرگ توت... حتی موزاییکهای توی حیاط که روز آخر ام علاء را در آغوش گرفتند...
#ام_علاء
#بانوی_تراز
@omalaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿 نگران فردایت نباش،
ما اولین بار است که بندگی می کنیم
ولی او قرن هاست خدایی می کند
@omalaa
https://www.jamejamdaily.ir/?nid=6911&pid=3&type=4
روایت بانوی صبر و مقاومت
سپاس از خانم #منصوره_جاسبی
#روزنامه_نگار
@omalaa
بسمالله...
| قسمت اول |
وقتی در مسیر مادری قرار میگیری، به در و دیوار میزنی تا بهترین باشی برای فرزندانت، از بهترین کتابها، سخنرانیها، تجربهی مادران اطرافت و همه و همه کمک میگیری تا فرزندانت نور چشمانت در دنیا و آخرت شوند.
میدانی که صحنهگردانِ این میدان شاید در ظاهر تو باشی، ولی در واقع هیچ چیز دست تو نیست. اما این را هم میدانی که " لیس الانسان الّا ما سعی" ، حرکت از تو و برکت به دستان خدا ...
امّ علاء، قبل از هرچیز مادر است. مادر هجده فرزند. چهار پسرش را در راه اسلام تقدیم کرده و همسر و برادر و دامادش را هم.
خواندن لحظات پر فراز و فرود زندگیاش، را با این دو خط توصیفی که در مورد ایشان شنیدم، شروع کردم.
ماجرای نوشتن کتاب برای خواندن ادامه کتاب ترغیبم کرد و دیگر نتوانستم کتاب را زمین بگذارم.
کتاب را جرعه جرعه نوشیدم و تمام نکات مادرانهی امّ علاء به فرزندان و اطرافیانش را در دفترم یادداشت کردم.