eitaa logo
omatanvasata امةوسطا
376 دنبال‌کننده
519 عکس
0 ویدیو
1 فایل
پایگاه مطالعات جریان های جهان اسلام امةوسطا آدرس وب سایت : https://omatanvasata.com/ ارتباط با مدیر کانال: @Seyedabdollah11
مشاهده در ایتا
دانلود
💠تفویض معنی و تاویل یا تفویض کیف 🔸 توضیحات 👇 🌐 وب سایت و کانال های ارتباطی : ✔️ وب سایت : omatanvasata.com ✔️ تلگرام : https://t.me/omatanvasata ✔️ایتا : https://eitaa.com/omatanvasata
نویسنده: سید مصطفی عبدالله زاده[۱] مقدمه یکی از گروهای تکفیری که خودشان را به مذهب سلف نسبت می دهند وهابیت تکفیری است. خوانش وهابیت در توحید و شرک، اسماء و صفات، غیر از خوانش سلف می باشد. سلف معمولا اهل تفویض معنا و تاویل بودند یعنی درباره صفات خبری قائل بودند که صفات خبری معنایی دارد ولی این معنا را ما نمی دانیم و علم به آن معنا را واگذار به خداوند متعال می کردند یا آن را تاویل می بردند بر خلاف وهابیت که قائل هستند صفات خبری جزو محکمات و دارای معنای معلوم و مشخص است و حتی آن صفات دارای کیف است ولی کیفیت آن صفات برای ما مجهول است. در فتاوی لجنه وهابیت آمده است: «فيجب الإيمان بها على الحقيقة، مع التفويض في كيفيتها»[۲]؛ ایمان به صفت ید بر معنای حقیقی آن واجب است و کیفیت آن تفویض می شود. محمد بن ابراهیم آل شیخ وهابی در رد بر ابن قدامه مقدسی می نویسد: «إذ لا يخفى ان مذهب أَهل السنة والجماعة هو الايمان بما ثبت في الكتاب والسنة من أَسماء الله وصفاته لفظًا ومعنى، واعتقاد أَن هذه الأَسماءَ والصفات على الحقيقة لا على المجاز … أما كنه الصفة وكيفيتها فلا يعلمه إلا الله سبحانه»[۳]؛ زیرا مخفی نیست که مذهب اهل سنت و جماعت (وهابیت) ایمان به لفظ و معنای اسماء و صفاتی که در قران و سنت آمده است و اعتقاد این که این اسماء و صفات بر معنای حقیقی نه معنای مجازی است … اما کنه و کیفیت این صفات را فقط خداوند متعال می داند. بن باز در رد بر ابن حجر عسقلانی می نویسد: «نصوص الصفات ومنها آيات الاستواء من النصوص المحكمة المعلومة المعنى والمعقولة المراد، وإنما يُفوض إلى الله تعالى كيفياتها وحقائقها التي هي عليه، كما هو مذهب سلف الأمة رحمهم الله… فالاستواء معلوم المعنى وهو العلو والاستقرار. هذا وليس المتشابه من القرآن ما لا يعلم معناه إلا الله، كما يقوله أهل التفويض من النفاة»[۴]؛ نصوص صفات و از جمله آن آیات استواء از نصوص محکم و معنایش معلوم و و مرادش معقول است و همانا کیفیت و حقیقت آنها به خداوند متعال واگذار می شود چنانچه مذهب سلف امت هم همين بود … پس معنای استوا معلوم است و به معناي علو و استقرار است و استوا از متشابهات قران نیست که معنایش را فقط خداوند بداند چنانچه اهل تفویض از نافیان صفات می گویند. بن باز در جای دیگر هم می نویسد: «فالواجب تفويض علم الكيفية لا علم المعاني وليس التفويض مذهب السلف بل هو مذهب مبتدع مخالف لما عليه السلف الصالح»؛ واجب این است که علم کیفیت صفات تفویض شود نه علم معانی و تفویض معنا مذهب سلف نیست بلکه مذهب مبتدع و مخالف آنچه که سلف صالح بر آن هستند، است. بن عثیمین و دیگران هم، این نکته را بیان کردند که معنا مشخص است و صفات خبری جزو متشابهات نیست بلکه جزو محکمات است[۵]. تفویض معنا و تاویل نزد سلف در مقابل وهابیت وقتی به مذهب سلف رجوع می شود، مشاهده می گردد سلف اهل تفویض معنا بودند یعنی صفات خبری معنایی دارد ولی معنای آن صفات مشخص نیست و علمش را واگذار به خداوند متعال می کردند یا آن صفات را تاویل می بردند. از باب نمونه چند مورد ذکر می شود که سلف اهل تفویض معنا بودند: ابن قدامه مقدسی در کتب متعدد خودش که درباره عقیده و صفات خبری نوشته است می نویسد: «وَمذهب السّلف رَحْمَة الله عَلَيْهِم الْإِيمَان بِصِفَات الله تَعَالَى وأسمائه الَّتِي وصف بهَا نَفسه فِي آيَاته وتنزيله أَو على لِسَان رَسُوله من غير زِيَادَة عَلَيْهَا وَلَا نقص مِنْهَا وَلَا تجَاوز لَهَا وَلَا تَفْسِير وَلَا تَأْوِيل لَهَا بِمَا يُخَالف ظَاهرهَا وَلَا تَشْبِيه بِصِفَات المخلوقين وَلَا سمات الْمُحدثين بل أمروها كَمَا جَاءَت وردوا علمهَا إِلَى قَائِلهَا وَمَعْنَاهَا إِلَى الْمُتَكَلّم بهَا»[۶]؛ مذهب سلف این گونه بوده که به اسماء و صفات خداوند که خودش را در آیات و قرانش یا بر زبان پیامبر (صلی الله علیه وآله) توصیف کرده، ایمان داشته، وکم و زیاد نکرده و از محدوده اش هم زیاده روی نمی کنند و هیچ تفسیر و تاویلی که مخالف ظاهرش بوده را انجام نمی دهند و به صفات مخلوقات تشبیه نمی کنند بلکه همانطور که روایت شده می خوانند و علم و معنای آن را به گوینده اش واگذار می کنند. ابن قدامه در ادامه می نویسد:«وَعَلمُوا أَن الْمُتَكَلّم بهَا صَادِق لَا شكّ فِي صدقه فصدقوه وَلم يعلمُوا حَقِيقَة مَعْنَاهَا فَسَكَتُوا عَمَّا لم يعلموه»[۷]؛ و سلف می دانند که گوینده اش در سخنشان صادق بوده و شکی در راستگویشان نیست و آنان هم حقیقت معنای آن صفات را ندانسته و در موردش سکوت کرده اند.
ابن قدامه در جای دیگر می نویسد: «وجب إثباته لفظا، وترك التعرض لمعناه ونرد علمه إلى قائله، ونجعل عهدته على ناقله اتباعا لطريق الراسخين في العلم الذين أثنى الله عليهم في كتابه المبين»[۸]؛ واجب صفات خبری از لحاظ لفظ اثبات شود و تعرض برای معنایش ترک شود و علم آن صفات را به سوی قائلش برمی گردانیم و عهده این صفات را بر ناقلش قرار می دهیم بخاطر تبعیت از راه راسخون در علمی که خداوند متعال در کتاب مبینش آنها را ستود. در ادامه از احمد می آورد: «نؤمن بها، ونصدق بها بلا كيف، ولا معنى، ولا نرد شيئا منها»[۹]؛ به این صفات خداوند ایمان داریم و آن را بدون کیفیت و معنا تصدیق و باور داریم و چیزی از آن را رد نمی کنیم. جالب این که ابن قدامه صفات خبری را بر خلاف وهابیت جزو متشابهات می گیرد چنانچه می نویسد: «والصحيح: أن المتشابه: ما ورد في صفات الله»[۱۰]؛ صحیح این است که متشابه آن چیزی است که درباره صفات خداوند وارد شده است. صابونی که عقیده سلف و اصحاب حدیث را نوشته می آورد: «من غير زيادة عليه ولا إضافة إليه، ولا تكييف له ولا تشبيه، ولا تحريف ولا تبديل ولا تغيير، ولا إزالة للفظ الخبر عما تعرفه العرب، وتضعه عليه بتأويل منكر، ويجرونه على الظاهر، ويكلون علمه إلى الله تعالى، ويقرون بأن تأويله لا يعلمه إلا الله، كما أخبر الله عن الراسخين في العلم»[۱۱]؛ صفات خداوند را بدون کم و زیاد و چگونگی و تشبیه و تحریف و تبدیل و تغییر قبول می کنند و الفاظش را هم از آنچه که در بین عرب مشهور بوده تغییر نمی دهند و بر ظاهرش جاری می کنند و علم آن را به خداوند موکول کرده و اقرار می نمایند که تاویلی دارد که جز خداوند نمی داند چنانچه خداوند از راسخون در علم خبر داده است. قرطبی می نویسد: «أن مذهب السلف ترك التعرض لتأويلها مع قطعهم باستحالة ظواهرها، فيقولون أمروها كما جاءت»[۱۲]؛ مذهب سلف در مورد صفات خداوند بر این بوده، که از تأویل آنها خودداری می کردند؛ اما در عین حال، معنی ظاهری آنها را هم قطعاً از خداوند نفی نموده (چون ظاره این صفات بر خداوند محال است) و می گفتند: همانطور که نازل شده شما هم بخوانید و عبور کنید. [۱]– پژوهشگر مرکز پژوهشی مصباح. [۲]– الدويش، أحمد بن عبد الرزاق، فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء، ناشر: الرئاسة العامة للبحوث العلمية والإفتاء، ج ۲۸، ص ۳۶۰. [۳]– آل شیخ، محمد بن إبراهيم، فتاوى ورسائل، جمع وترتيب وتحقيق: محمد بن عبد الرحمن بن قاسم، ناشر: مطبعة الحكومة بمكة المكرمة، چاپ اول، ۱۳۹۹ق. ج ۱، ص ۲۰۳. [۴]– علي بن عبد العزيز بن علي الشبل، التنبيه على المخالفات العقدية في فتح الباري، ص ۱۱ و ۱۲. [۵]– «آيات الصفات وأحاديثها ليست من المتشابه، نعم إن أراد القائل بقوله: من المتشابه، يعني: من الذي يشتبه علينا إدراك كيفيته وحقيقته فهذا صحيح، نحن لا نعلم كيفية ما وصف الله به نفسه وكنهه، لكن معناه واضح»؛ العثیمین، محمد بن صالح، فتاوى نور على الدرب، ناشر (مصدر الكتاب): مؤسسة الشيخ محمد بن صالح بن عثيمين الخيرية، چاپ اول، ۱۴۲۷ق. ج ۷، ص ۱۸- «قلت: وليس في هذه الآثار ونحوها ما يشعر بأن أسماء الله تعالى وصفاته من المتشابه، وما قال النفاة من أنها من المتشابه دعوى بلا برهان»؛ عبد الرحمن بن حسن بن محمد بن عبد الوهاب، فتح المجيد شرح كتاب التوحيد، محقق: محمد حامد الفقي، ناشر: مطبعة السنة المحمدية، القاهرة، مصر، چاپ هفتم، ۱۳۷۷هـ/۱۹۵۷م. ص ۴۰۷. [۶]– ابن قدامه مقدسي، عبد الله بن أحمد، ذم التأويل، محقق: بدر بن عبد الله البدر، ناشر: الدار السلفية – الكويت، چاپ اول، ۱۴۰۶ق. ص ۱۱. [۷]– همان. [۸]– ابن قدامه مقدسي، عبد الله بن أحمد، لمعة الاعتقاد، ناشر: وزارة الشؤون الإسلامية والأوقاف والدعوة والإرشاد – المملكة العربية السعودية، چاپ دوم، ۱۴۲۰هـ – ۲۰۰۰م. ص ۵ الي ۷. [۹]– همان. [۱۰]– ابن قدامه مقدسي، عبد الله بن أحمد، روضة الناظر وجنة المناظر في أصول الفقه على مذهب الإمام أحمد بن حنبل، ناشر: مؤسسة الريّان للطباعة والنشر والتوزيع، چاپ دوم، ۱۴۲۳هـ-۲۰۰۲م. ج ۱، ص ۲۱۳. [۱۱]– صابونی، إسماعيل بن عبد الرحمن، عقيدة السلف أصحاب الحديث، ص۴. [۱۲]– قرطبي، محمّد، الجامع لأحكام القرآن، تحقيق: أحمد البردوني وإبراهيم أطفيش، دار الكتب المصرية، القاهرة، چاپ دوّم، ۱۳۸۴ق. ج ۴، ص ۱۴. 📌 ادامه مطلب... 🌐 وب سایت و کانال های ارتباطی : ✔️ وب سایت : omatanvasata.com ✔️ تلگرام : https://t.me/omatanvasata ✔️ایتا : https://eitaa.com/omatanvasata
💠ابن غنام و مشرک و گمراه دانستن اکثر مسلمانان تا قبل از ظهور محمد بن عبد الوهاب 🔷نویسنده کتاب «تاریخ نجد» حسین بن غنام از مدافعان جدی محمد بن عبدالوهاب به شمار می آید. وی کتاب خود را به دستور محمد بن عبدالوهاب و با مشورت او نگاشته و هدفش، انتشار وهابیت در سراسر جهان بوده است . وی در ابتدای کتاب قبل از پرداختن به زندگانی محمد بن عبد الوهاب، در ذیل عنوان «حال المسلمین قبیل قيام الشیخ محمد بن عبد الوهاب بالدعوة»، اکثر مسلمانان در قرن دوازدهم هجری قبل از ظهور محمد بن عبد الوهاب را مشرک و گمراه دانسته و گوید: 👈«كان أكثر المسلمين في مطلع القرن الثاني عشر الهجري قد ارتكسوا في الشرك، وارتدوا إلى الجاهلية، وانطفأ في نفوسهم نور الهدى، لغلبة الجهل عليهم، واستعلاء ذوي الأهوء والضلال. فنبذوا كتاب الله تعالى وراء ظهورهم، واتبعو ما وجدوا عليه آباءهم من الضلالة، وقد ظنوا أن آباءهم أدرى بالحق، وأعلم بطريق الصواب» 👉؛ بيشتر مسلمانان در قرن دوازدهم هجری به دام مشرک افتادند و به سوی جاهلیت بازگشته¬اند و نور هدایت در وجودشان به دليل غلبة جهل و هوا و هوس و گمراهی خاموش شده و کتاب خدا را رها كرده¬اند و پیرو پدرانشان در گمراهی شده¬اند و گمان کردند که پدارنشان بر حق بوده و به راه حق آگاه بودند!. 📚ابن غنام، حسین، تاریخ نجد، ص8و13 📌 اصل سند 🌐 وب سایت و کانال های ارتباطی : ✔️ وب سایت : omatanvasata.com ✔️ تلگرام : https://t.me/omatanvasata ✔️ایتا : https://eitaa.com/omatanvasata
💠از نگاه مفتیان وهابی اسلام بيشتر مسلمانان در این زمان اسلام اسمی است نه واقعی‼️ 🔷مفتیان وهابی اسلام واقعی مسلمانان را در این زمان زیر سؤال برده و گویند اسلام آنها اسمی است. شیخ محمد بن ابراهیم آل شیخ در این خصوص گوید: 👈«إسلام الأَكثر إسلام إسمي، فإن أَكثر المنتسبين إليه في هذا الوقت يقال لهم المسلمون إسمًا ضد اليهود والنصارى» 👉؛ اسلام بیشتر مسلمانان اسلام اسمی است همانا بیشتر مسلمانان که در این زمان به آنها مسلمان گفته می شود اسلامشان اسمی و ضد یهود و نصاری می باشد (واقعی نیست). 📌 اصل سند 🌐 وب سایت و کانال های ارتباطی : ✔️ وب سایت : omatanvasata.com ✔️ تلگرام : https://t.me/omatanvasata ✔️ایتا : https://eitaa.com/omatanvasata
💠از نگاه وهابیان، امام جماعت شدن اشعریون جایز نیست!!! 🔷در پی سوالی از محمد بن ابراهیم آل شیخ مفتی بزرگ وهابیان، درباره امام جماعت شدن اشعری ها در مسجدی طبق وصیت واقف، وی این کار را جایز نداسته و اشعریان را به اهل بدعت نیز متهم کرده و و در ذیل عنوان« امامة الاشاعرة بالسنين» گوید: 👈«الجواب: لا يجوز تقديم مبتدع إماماً في الصلاة وإن كان نص الواقف وشرطه كما ذكرت»👉[۱]؛ پیش نماز شدن اهل بدعت در نماز جایز نیست هر چند واقف در این خصوص وقف کرده باشد که از اشعریون باشد. 📚فتاوى ورسائل محمد بن إبراهيم بن عبد اللطيف آل الشيخ، ج۲، ص۲۹۸ 📌اصل سند 🌐 وب سایت و کانال های ارتباطی : ✔️ وب سایت : omatanvasata.com ✔️ تلگرام : https://t.me/omatanvasata ✔️ایتا : https://eitaa.com/omatanvasata
امة وسطا، مرجعی مناسب برای پاسخگویی به جدیدترین و مهم ترین شبهات وهابیان تکفیری و گروه های افراطی؛ عضویت در کانال ایتا امه وسطا از طریق آدرس: @omatanvasata عضویت در کانال تلگرامی امه وسطا از طریق آدرس: https://t.me/omatanvasata آدرس وب سایت امه وسطا www.omatanvasata.com
💠آیا مولوی عبدالحمید در این ایام، مطالبات و اعتراضات جدیدی را مطرح می کند؟ 🔸 توضیحات 👇 🌐 وب سایت و کانال های ارتباطی : ✔️ وب سایت : omatanvasata.com ✔️ تلگرام : https://t.me/omatanvasata ✔️ایتا : https://eitaa.com/omatanvasata
محمد باغچیقی[۱] حدودا سه ماهی است که عده ای آشوبگر با حمایت بیگانگان و معاندین، درصدد فتنه اندوزی در ایران اسلامی بوده و خسارات مالی و جانی قابل توجهی را به ملت شریف ایران، وارد کرده اند. در این میان، متاسفانه مشاهده می شود عده ای از افراد دارای تریبون که همواره از امکانات نظام اسلامی بهره جسته اند و اساسا معروفیت و تریبون خود را مدیون روی کار آمدن و بقاء چنین نظامی هستند، نیز با طرح مباحثی تحریک آمیز، بر شعله ورتر شدن آتش فتنه دمیده اند. نگاهی دقیق به سخنان و مطالبات گذشته این اشخاص به وضوح نشان می دهد بسیاری از این افراد، در گذشته نیز چنین مطالب نادرستی را بیان کرده اند هرچند لحن شان در اتفاقات اخیر تغییر کرده و به عبارتی دیگر، آنان در این ایام جری تر شده اند. مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی امام جمعه مسجد مکی زاهدان، از جمله همین افراد است که علیرغم بهره بردن از امکانات جمهوری اسلامی ایران، بسیاری از مطالبات عجیب و تاسف بار فعلی اش را با لحنی ملایم تر در گذشته نیز مطرح می کرده است. از آنجایی که نقل این مطالب به خوبی گویای آن است که خطر مواضع نادرست عبدالحمید منحصر به حال نیست بلکه در گذشته نیز این خطر وجود داشته است، لذا در ادامه به نمونه هایی از مطالبات و سخنان اخیر وی که در گذشته نیز مسبوق به سابقه بوده اند، اشاره می شود. ۱: ادعای تبعیض در حق اهل سنت ایران در ۳ ماهه اخیر خطبه های نماز جمعه مسجد مکی زاهدان، بدلیل طرح مباحثی نادرست، موجب تحریک افراد ناآگاه، تاسف دوستان و شادی دشمنان شده است. یکی از مباحث مورد تاکید عبدالحمید در این مدت، مسئله تبعیض در حق اهل سنت ایران بوده است. بدین سان که وی مدعی آن است جمهوری اسلامی، در حق اهل سنت تبعیض روا داشته است. به عنوان نمونه عبدالحمید در خطبه های نماز جمعه ششم آبان ۱۴۰۱ چنین تصریح کرده است: «متأسفانه در ایران اسلامی از اوایل انقلاب تا به حال گرفتار تبعیض‌های قومی و مذهبی هستیم.»[۲] آنچه در رابطه با این ادعای مولوی عبدالحمید باید در نظر داشته باشیم این است که طرح چنین ادعایی از او تازگی ندارد بلکه او در سال های متمادی، بارها این ادعا را مطرح کرده است. چنانکه در ۱۲ خرداد ۱۳۹۷، در محفل ضیافت رئیس جمهور وقت (حجت الاسلام حسن روحانی) نیز گفته است: «باوجود اینکه ۴۰ سال از عمر انقلاب و نظام جمهوری اسلامی می‌گذرد اما متاسفانه هنوز جامعه اهل‌سنت با مشکل جدی «تبعیض» مواجه است.»[۳] شایان ذکر است با توجه به دیگر آراء عبدالحمید مشخص می شود، مراد از تبعیض مد نظر او، تبعیض در مسائل پیشرفت و آبادانی نیست. به سخنی دیگر، به تصریح عبدالحمید، هر چند جمهوری اسلامی در مسائل ناظر به پیشرفت و آبادانی، میان مناطق سنی نشین و شیعه نشین فرق محسوسی قائل نشده است، ولیکن در مسئله به کارگیری اهل سنت در مناصب حساس و کلیدی مبتلی به تبعیض است.[۴] به هر حال مشخص می شود ادعای مولوی عبدالحمید در رابطه با تبعیض در حق اهل سنت ایران، حرف جدیدی نیست و در گذشته نیز بارها تکرار شده است حال آنکه امروزه بسیاری از مناصب حیاتی کشوری و استانی در اختیار برادران اهل سنت قرار دارد. به عنوان نمونه می توان به موارد ذیل اشاره کرد: دریادار شهرام ایرانی: فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی؛ ماموستا عبدالسلام کریمی: دستیار ویژه رئیس جمهور در امور فرق و مذاهب اسلامی؛ خانم حمیرا ریگی: سفیر جمهوری اسلامی ایران در کشور برونئی؛ آقای صالح ادیبی: سفیر سابق ایران در ویتنام؛ آخوند عبدالحی میرزاعلی: رئیس اداره کل کتابخانه‌های عمومی استان گلستان؛ آقای سید عماد حسینی: معاون وزیر نفت در دولت روحانی؛ آقای میرمحمد غراوی: معاون سابق هماهنگی امور عمرانی استاندار گلستان؛ خانم مرجان نازقلیچ: فرماندار فقید بندرترکمن؛ ووو ۲: لزوم تغییر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران یکی دیگر از محورهایی که در روزهای اخیر، به وضوح در سخنان عبدالحمید اسماعیل زهی مشاهده می شود تغییر قانون اساسی است. چنانکه وی در خطبه های نماز جمعه مسجد مکی در ۱۳ آبان ۱۴۰۱ گفته است: «خود این قانون اساسی ۴۳ سال پیش تصویب شده و کسانی که آن را تدوین کرده‌اند، همه رفته‌اند و نسل دیگری آمده است. این قانون هم باید تغییر پیدا می‌کرد و به‌روز می‌شد. بسیاری از بندهای این قانون به‌روز نیستند.»[۵] این صحبت های جناب مولوی نیز تازگی ندارد و در گذشته نیز مطرح شده است. چنانکه در ۳۱ فروردین ۹۶ عبدالحمید بدین صورت بر تغییر قانون اساسی تاکید کرده است: « قانون اساسی وحی آسمانی نیست، بلکه توسط بندگان تهیه و تنظیم شده است. در این قانون مواردی وجود دارند که نیاز به تغییر و تجدیدنظر دارند.»[۶]
شایان ذکر است سخنان عبدالحمید در رابطه با تغییر قانون اساسی در حالی مطرح می شود که دهها سال است قانون اساسی در بسیاری از کشورهای پیشرفته جهان، تغییر نکرده است. به عنوان نمونه قانون اساسی آمریکا در سال ۱۷۸۹ میلادی تدوین شده، و پس از ۲۳۰ سال، بیست و چند اصلاحیه داشته که بخشی از آن ها نیز مسائل غیر مهم بوده است. اما با گذشت چند نسل، شبهه ای در استمرار و تداوم آن مطرح نشده است.[۷] قانون اساسی فرانسه نیز که از سال ۱۹۵۸ میلادی با کمتر از ۲۰ اصلاحیه به حیات خود ادامه می دهد.[۸] پس تغییر قانون اساسی کشور مسئله ای نیست که بتوان به راحتی مطرح کرد و به دنبال اجرایی شدن آن بود. چرا که اگر تغییر قانون، امر سهل و راحتی باشد، دیگر سنگ روی سنگ بند نخواهد شد به سخنی دیگر، در صورت باز شدن مسیر تغییر قانون اساسی، هر سیاستمدار، حزب یا مجموعه ای که بخشی از قانون را باب میل خود نمی بیند، درخواست تغییر قانون را خواهد داد و در صورت موافقت با درخواستش، نظم و ثبات عملا در جامعه رنگ خواهد باخت و طبعا کشور ضرر می کند. مضافا اینکه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، مبتنی بر اصول و چارچوب های غیرقابل تغییری است. از این رو چون آن اصول، تغییر ناپذیرند، به همین جهت قوانین برخاسته از آن اصول نیز تغییر ناپذیر خواهند بود.[۹] ۱.پژوهشگر موکز پژوهشی مصباح [۲] . https://abdolhamid.net/persian/2022/10/28/12866/ [۳] . https://abdolhamid.net/persian/2018/06/03/4064/ ۴: چنانکه در سال ۱۳۹۵ در مصاحبه با نشریه راه ما (نشریه داخلی مکتب قرآن کردستان) بدین صورت تصریح کرده است: «الحمدلله وضعیت اهل‌سنت خوب است. اهل‌سنت در کشور از لحاظ زندگی، زندگی عادی دارند و در دانشگاه‌ها و مدارس دولتی درس می‌خوانند. در مسائل اقتصادی هم مشغول کسب‌وکار و کشاورزی و دامداری هستند و در کل زندگی عادی‌ای دارند. در مسائل آبادانی و عمران هم دولت و نظام تفاوت زیادی بین شیعه و سنی قایل نیست، و اگر تفاوت‌هایی هم در این زمینه وجود دارد بسیار جزئی و در حد پایین است. اما مشکلات مهمی که مایه‌ی نگرانی اهل‌سنت است در رابطه با به‌کارگیری نخبگان اهل‌سنت است. متاسفانه در این زمینه نابرابری موجود است؛ شایستگان اهل‌سنت در کشور به‌کار گرفته نمی‌شوند و شایستگان برادران شیعه‌ی ما در واگذاری مسئولیت‌ها و مناصب و حتی استخدام بر شایستگان اهل‌سنت ترجیح داده می‌شوند.» . https://abdolhamid.net/persian/2017/01/22/2196 . . https://abdolhamid.net/persian/2017/01/22/2196 . [۵] . https://abdolhamid.net/persian/2022/11/04/12903/ [۶] https://b2n.ir/t95090. ۷. سایت رسمی شورای نگهبان، یادداشت دکتر ره پیک درباره قانون اساسی، تاریخ انتشار: ۲۲ آبان ۱۴۰۱. ۸. همان. ۹. خبرگزاری ایسنا، رئیسی: قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هیچ بن بستی ندارد، تاریخ انتشار: ۱۲ آذر۱۴۰۱. 📌ادامه مطلب... 🌐 وب سایت و کانال های ارتباطی : ✔️ وب سایت : omatanvasata.com ✔️ تلگرام : https://t.me/omatanvasata ✔️ایتا : https://eitaa.com/omatanvasata
💠 مرکز پژوهشی مصباح برگذار می کند ❇️نشست علمی با موضوع: ✅ تفکر تکفیر در عقائد ابن تیمیه 💥با ارائه: 📝حجة الاسلام و المسلمین دکتر سید مهدی علیزاده موسوی استاد حوزه و دانشگاه 🖌دبیر علمی: حجت الاسلام دکتر حسین قاضی زاده استاد حوزه 🔹با مشارکت: 👈موسسه دارالاعلام لمدرسه اهل البیت علیهم السلام 👈گروه امت و تمدن پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم علیه‌السلام 👈اداره کل ادیان و مذاهب سازمان تبلیغات اسلامی 👈مرکز فرهنگی تبلیغی ادیان و مذاهب اسلامی (مفتاح) برگزار می گردد. 📆زمان: چهارشنبه 23 آذر 1401 ⏰ ساعت: 15 🕌 مکان : قم، جمکران، بلوار انتظار، مجتمع علمی دارالولایه، موسسه دارالاعلام لمدرسة اهل‌بیت علیهم‌السلام 🔗 لینک ورود به وبینار: https://yun.ir/darolelam
💠مخالفت وهابیان با صحابه درباره تسمیه به عبد النبی (صلی الله علیه وآله) 🔷به عقیده عالمان وهابی، انتخاب نام هایی همچون «عبدالنبی» و «عبدالحسین» امری نامشروع و شرک اصغر می باشد . این در حالی است که در خصوص ابن مسعود آمده است که او صحابه او را عبد آل محمد می دانستند. ابن عساکر در تاریخ دمشق در رابطه با عبدالله بن مسعود می نویسد: 👈«عن أبي عمرو الشيباني قال أتيت أبا موسى فذكرت له قول ابن مسعود فقال لا تسألوني عن شئ ما دام هذا الحبر بين أظهركم فوالله لقد رأيته وما أراه إلا عبد آل محمد (صلى الله عليه وآله وسلم)»👉؛ ابی عمرو شیبانی می گوید: خدمت ابوموسی رسیدم و در آنجا سخن از قول ابن مسعود به میان آمد، در این هنگام بود که ابوموسی گفت: تا زمانی که عبدالله بن مسعود در میان امت است از من سوالی نپرسید. او را ندیدم مگر عبدی برای آل محمد (صلی الله علیه وآله). محقق کتاب در ذیل روایت گوید: 👈روایت معروف است.👉 آنچه از این عبارت برداشت می شود مراد از عبد، معنی عبادت آل نبی (صلی الله علیه و آله نیست) بلکه مراد از استعمال کلمه «عبد» در اسمایی همچون «عبدالنبی» و «عبدالحسین»، اظهار خدمت گذاری و اطاعت پذیری نسبت به آن بزرگواران است لذا نمی توان انتخاب چنین نام هایی را برای کسی، حرام، ممنوع و شرک اصغر دانست. 📚تاريخ دمشق، ج ۳۳، ص ۸۴ و ۸۵ 📌اصل سند 🌐 وب سایت و کانال های ارتباطی : ✔️ وب سایت : omatanvasata.com ✔️ تلگرام : https://t.me/omatanvasata ✔️ایتا : https://eitaa.com/omatanvasata
💠 مرکز پژوهشی مصباح برگزار می کند: ❇️کرسی آزاداندیشی با موضوع: ✅ وهابیت؛ گفتمان کفری تکفیری یا صرفاً تکفیری 📝با ارائه: حجة الاسلام و المسلمین روح الله حیاتی مقدم استاد حوزه و دانشگاه 📝 ناقد: حجت الاسلام والمسلمین محمد فرقان گوهر دانشجوی دکتری تاریخ تمدن اسلامی 🖌دبیر علمی: حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسین قاضی زاده معاون پژوهش موسسه دارالاعلام 🔹با مشارکت: 👈 موسسه دارالاعلام لمدرسه اهل البیت علیهم السلام 👈گروه امت و تمدن پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم علیه‌السلام 👈اداره کل ادیان و مذاهب سازمان تبلیغات اسلامی 👈مرکز فرهنگی تبلیغی ادیان و مذاهب اسلامی (مفتاح) 📆زمان: شنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۱ ⏰ ساعت: ۱۵ 🕌 مکان : قم، جمکران، بلوار انتظار، مجتمع علمی دارالولایه، موسسه دارالاعلام لمدرسة اهل‌بیت علیهم‌السلام 🔗 لینک ورود به وبینار: https://yun.ir/darolelam 🌐 وب سایت و کانال های ارتباطی : ✔️ وب سایت : omatanvasata.com ✔️ تلگرام : https://t.me/omatanvasata ✔️ایتا : https://eitaa.com/omatanvasata
💠مخالفت وهابیان با پیامبر (صلی الله علیه وآله) در تغییر نامها 🔷وهابیان، نام گذاشتن افراد به صورتی که در ابتدای نام آنها لفظ «عبد» باشد را، حرام و شرک اصغر می دانند.و معتقدند اگر شخص یا فرزندی در ابتدای اسم او لفظ عبد باشد مانند «عبدالنبی» و یا «عبدالحسین» و غیره باشد، واجب است آن نام تغییر داده شود. این در حالی است که خود پیامبر (صلی الله علیه وآله) هنگام معرفی خودشان، خود را فرزند عبد المطلب دانسته و آن اسم را استعمال می کرد و تغییری نیز در آن ایجاد نکرد و اشاره به غیر مشروع بودن آن نیز نکرده است. در صحیح بخاری آمده است 👈«النَّبِيُّ (صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وآله وَسَلَّمَ) يَقُولُ: «أنا النبي لَا كَذِبْ أنا بن عبد الْمُطَّلِبْ »👉؛ من پيامبر هستم و اين دروغ نيست من فرزند عبد مطلب هستم. 📚صحيح البخاري ج ۲، ص ۳۲۵ 📌اصل سند 🌐 وب سایت و کانال های ارتباطی : ✔️ وب سایت : omatanvasata.com ✔️ تلگرام : https://t.me/omatanvasata ✔️ایتا : https://eitaa.com/omatanvasata
💠آیا نوشتن نام میت و وفات او بر روی قبر حرام و بدعت است ؟ 🔸 یاسخ این پرسش 👇 🌐 وب سایت و کانال های ارتباطی : ✔️ وب سایت : omatanvasata.com ✔️ تلگرام : https://t.me/omatanvasata ✔️ایتا : https://eitaa.com/omatanvasata
نویسنده: وحید خورشیدی[۱] عده زیادی از وهابیان نوشتن هر چیزی مانند آیات قرآن یا نام میت را بر روی قبور، حرام و بدعت می دانند. بن باز در پی سوالی از او درباره نوشتن نام میت بر قبر چنین می نویسد: «ولا تجوز الكتابة عليها؛ لما ثبت عن النبي صلى الله عليه وسلم من النهي عن البناء عليها والكتابة عليها، …… الترمذي وغيره بإسناد صحيح وزاد: وأن يكتب عليه ولأن ذلك نوع من أنواع الغلو فوجب منعه؛ ولأن الكتابة ربما أفضت إلى عواقب وخيمة من الغلو وغيره من المحظورات الشرعية، وإنما يعاد تراب القبر عليه ويرفع قدر شبر تقريبا حتى يعرف أنه قبر، هذه هي السنة في في القبور التي درج عليها رسول الله، صلى الله عليه وسلم، وأصحابه رضي الله عنهم»[۲] جایز نیست بر روی قبر چیزی نوشته شود زیرا از پیامبر (صلی الله علیه وآله) نقل شده است که از بنای بر قبور و کتابت بر آن نهی کرده است ترمذی نیز نقل کرده است که از نوشتن بر قبور نهی شده است زیرا در آن نوعی از انواع غلو می باشد پس واجب است از این کار منع شود و بخاطر اینکه کتابت منجر به عواقب وخیمی از غلو و غیره از محظورات شرعی می شود همانا خاک قبر برگردانده و به اندازه یک وجب بالا می آورند تا مشخص شود قبر است و این فقط سنت است این چیزی است که پیامبر (صلی الله علیه وآله) و صحابه بر روی قبور درج کرده اند. وی در جای دیگر نیز در خصوص سوالی درباره نوشتن نام میت و تاریخ وفات او بر لوحی روی قبر، چنین پاسخ می دهد: «لا يجوز هذا، فالرسول صلى الله عليه وسلم نهى أن يكتب على القبور، وأن يزاد عليها من غير ترابها، وأن يبنى عليها فلا يجوز البناء عليها، لا قبة ولا مسجد ولا تجصص ولا يكتب عليها لا لوحة ولا غيره، لا اسمه ولا اسم غيره»[۳] این کار جایز نیست پیامبر (صلی الله علیه وآله) نهی کرده است که بر قبور چیزی نوشته شود یا چیزی غیر از خاک قبر بر آن اضافه شود یا بنایی ساخته شود پس بناء، گنبد، مسجد، گچ کاری، و کتابت اسم میت یا نام دیگری بر قبر نه بر لوح و نه چیز دیگر جایز نیست.در سایت بن باز نیز آمده است که او کتابت بر قبور را بدعت دانسته است[۴]. در فتاوای لجنه نیز بعد از اشاره به اینکه نوشتن آیات قرآن بر قبور و دیوارهای آن حرام می باشد، آمده است که به طور مطلق نوشتن هر چیزی بر روی قبر حرام می باشد: «كما تحرم الكتابة على القبور مطلقا ولو غير القرآن؛ لعموم نهي النبي صلى الله عليه وسلم عن الكتابة عليها، رواه الترمذي وغيره بإسناد صحيح»[۵]؛ همچنانکه کتابت بر قبور به صورت مطلق هر چند غیر قرآن باشد نیز حرام است بخاطر عموم نهی پیامبر (صلی الله علیه وآله) از کتابت بر قبور که آن را ترمذی و غیره با سند صحیح نقل کرده اند. در کتاب «الدرر السنية في الأجوبة النجدية» با استناد به روایت ترمذی نوشتن بر قبور حرام دانسته شده است[۶]. در کتاب من البدع نیز آمده است که این کار بدعت می باشد[۷]. پاسخ الف: روایت نهی از کتابت بر قبر، ضعیف و از اضافات راوی می باشد: روایت ترمذی که وهابیان برای حرمت نوشتن نام میت یا تاریخ وفات میت و نوشته های دیگر بر قبور، استناد کرده اند، در حقیقت قسمت نهی از کتابت بر قبور در اصل روایت وجود ندارد بلکه آن را راوی روایت اضافه کرده است این چیزی است که نه تنها قرائن آن را ثابت می کند بلکه بزرگان اهل سنت که روایت را نقل کرده اند به این نکته اشاره کرده اند. ابتدا اصل روایت که نهی از نوشتن بر قبور در آن نیست را از صحیح مسلم نقل می کنیم. روایت را مسلم به این صورت نقل کرده است: «حدثنا أبو بَكْرِ بن أبي شَيْبَةَ حدثنا حَفْصُ بن غِيَاثٍ عن بن جُرَيْجٍ عن أبي الزُّبَيْرِ عن جَابِرٍ قال نهى رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم أَنْ يُجَصَّصَ الْقَبْرُ وَأَنْ يُقْعَدَ عليه وَأَنْ يُبْنَى عليه»[۸] ؛ جابر از پیامبر (صلی الله علیه وآله) نقل می کند که حضرت از گچ کاری قبر، و نشستن بر روی آن و ساختن بنا بر آن، نهی کرده است. در این روایت نامی از نهی از کتاب بر قبور نیامده است اما روایتی که وهابیان به آن استناد می کنند را ترمذی چنین نقل کرده است: «حدثنا عبد الرحمن بن الْأَسْوَدِ أبو عَمْرٍو الْبَصْرِيُّ حدثنا محمد بن رَبِيعَةَ عن بن جُرَيْجٍ عن أبي الزُّبَيْرِ عن جَابِرٍ قال نهى النبي صلى الله عليه وسلم أَنْ تُجَصَّصَ الْقُبُورُ وَأَنْ يُكْتَبَ عليها وَأَنْ يُبْنَى عليها»[۹]؛ ابی زبیر از جابر نقل می کند که پیامبر (صلی الله علیه وآله) از گچ کاری قبور، و نوشتن بر قبور و بنای بر آنها، نهی کرده است. در این روایت «وَأَنْ يُكْتَبَ عليها» آمده است در حالی که در اصل روایتی که مسلم نقل کرده است چنین چیزی وجود ندارد. لذا بزرگان اهل سنت متوجه این امر شده و گفته اند این قسمت از روایت سخن پیامبر صلی الله علیه وآله نمی باشد بلکه اضافه توسط ترمذی انجام شده است. ابن قدامه مقدسی بعد از نقل روایت مسلم در این خصوص می نویسد: «رواه مسلم زاد الترمذي وأن يكتب عليها»[۱۰]
[۱]. پژوهشگر مرکز پژوهشی مصباح. [۲]. بن باز، عبد العزیز، مجموع فتاوى ابن باز ، ج۱۳ص ۲۲۱، موقع الرئاسة العامة للبحوث العلمية والإفتا [۳]. بن باز، عبد العزیز، فتاوى نور على الدرب لابن باز بعناية الشويعر، ج۱۴ص ۱۰۸ « هل وضع لوحة على قبر المتوفى تحوي اسمه وتاريخ وفاته جائز أم لا؟ » [۴]https://binbaz.org.sa/audios/1058/%D8%A8%D8%AF%D8%B9%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D9%83%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D8%A9-%D8%B9%D9%84%D9%89-%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%A8%D9%88%D8%B1-%D9%88%D8%A8%D9%86%D8%A7%D8%A1-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B3%D8%A7%D8%AC%D8%AF-%D8%B9%D9%84%D9%8A%D9%87%D8%A7-%D9%88%D8%A8%D8%AF%D8%B9-%D8%A7%D8%AE%D8%B1%D9%89 «لك مما يفعل في القبور الكتابة، وقد نبه عليها من الشيخين أيضًا، الكتابة على القبور الرسول نهى عن الكتابة على القبور، لا يكتب عليها، نهى عن تجصيصها، وعن البناء عليها، وعن الكتابة، وفي بعض البلدان وبعض الدول يبنون على القبور ويتخذون عليها المساجد والقباب ويجصصونها ويزخرفونها ويفرشونها بالفرش الفاخرة ويطيبونها ويلونونها هذا كله بدعة، ومن أسباب الشرك، فيجب الحذر من ذلك». [۵]. فتاواي لجنه دائمی، ، فتاوى اللجنة الدائمة، ج۹، ص ۱۰۶، الإدارة العامة للطبع، رياض. [۶]. علماء نجد الأعلام، الدرر السنية في الأجوبة النجدية، ج ۵، ص۱۲۹، چاپ ششم، ۱۴۱۷قز [۷]. «ومن البدع الکتابه علیها»؛ حمیدی، حمد، من بدع القبور، ص ۷۵. [۸]. نیشابوری، مسلم، صحيح مسلم، ج ۲، ص ۶۶۷، دار إحياء التراث العربي، بيروت. لازم به یادآوری است بزرگان اهل سنت نهی در این روایت به کراهت معنا کرده اند. ابن قدامه مقدسی، عبد الله، الكافي في فقه ابن حنبل، ج ۱، ص ۲۷۰، المكتب الاسلامي، بيروت: «ويكره البناء على القبر وتجصيصه والكتابة عليه». [۹]. ترمذی، محمد، سنن الترمذي، ج ۳، ص ۳۶۸، تحقيق: أحمد محمد شاكر وآخرون، دار إحياء التراث العربي، بيروت. [۱۰]. ابن قدامه مقدسی، عبد الله، الكافي في فقه ابن حنبل، ج ۱، ص ۲۷۰. 📌 ادامه مطلب... 🌐 وب سایت و کانال های ارتباطی : ✔️ وب سایت : omatanvasata.com ✔️ تلگرام : https://t.me/omatanvasata ✔️ایتا : https://eitaa.com/omatanvasata
💠بررسی حکم نذر برای غیر خداوند متعال از نگاه وهابیت تکفیری 🔸 ادامه مطلب 👇 🌐 وب سایت و کانال های ارتباطی : ✔️ وب سایت : omatanvasata.com ✔️ تلگرام : https://t.me/omatanvasata ✔️ایتا : https://eitaa.com/omatanvasata
نویسنده: سید مصطفی عبدالله زاده[۱] مقدمه وهابیت تکفیری مسلمانان را بخاطر اموری همچون استغاثه، و طلب شفاعت، نذر برای غیر خداوند متعال و … به صورت مطلق تکفیر می کنند بدون این که تفصیلی در این مسائل قائل باشند که این امور با نیت الوهیت و ربوبیت موجب کفر و شرک است. وهابیت یکی از اموری را که به صورت مطلق عبادت می شمارند مساله نذر است لذا کسی نذر را برای غیر خداوند متعال انجام دهد مشرک به شرک اکبر و خارج از ملت اسلام است. محمد بن عبدالوهاب تکفیری می نویسد: «وأني أكفّر الناذر إذا أراد بنذره التقرب لغير الله، وأخذ النذر لأجل ذلك، وأن الذبح لغير الله كفر»[۲]؛ همانا من نذر کننده ای را که با نذرش تقرب به غیر خداوند را اراده کرده باشد، را تکفیر می کنم و انجام نذر بخاطر تقرب به غیر خداوند باشد و این که ذبح برای غیر خداوند کفر است. در جای دیگر می نویسد: نذر عبادت است و به آیه قران استدلال می کند[۳]. سلیمان بن محمد بن عبدالوهاب نذر را عبادت می داند لذا اگر برای غیر خداوند متعال انجام گیرد عبادت غیر خدا صورت گرفته و شرک اکبر است[۴]. بن عثیمین می نویسد: «وحكم النذر لغير الله شرك؛ لأنه عبادة للمنذور له، وإذا كان عبادة؛ فقد صرفها لغير الله فيكون مشركا»[۵]؛ حکم نذر برای خداوند، شرک است چون نذر عبادت کسی است که برای او نذر شده و زمانی که نذر عبادت باشد انجام عبادت برای غیر خداوند است پس ناذر مشرک می شود. بن باز هم می نویسد: «هذه النذور التي يتقرب بها الناس إلى أصحاب القبور، والسدنة التي على القبور كلها باطلة، وكلها شرك بالله عز وجل، لأن النذر عبادة، فلا يجوز أن يصرف لغير الله سبحانه وتعالى، فلا يجوز أن ينذر لقبر البدوي أو الحسين، أو فلان أو فلان لا دراهم ولا شمعا ولا خبزا ولا غير ذلك، كل ذلك منكر لا يجوز»[۶]؛ این نذرهایی که به وسیله آن، مردم به صاحبان قبور نزدیک می شوند و قربانی بر قبور کلش باطل است و و کلش شرک به خداوند متعال است چون نذر عبادت است و انجامش برای غیر خداوند جایز نیست پس نذر برای قبر بدوی و امام حسین (علیه السلام) یا فلانی یا فلانی به درهم و شمع و نان و چیز دیگری، جایز نیست همه این امور منکر و جایز نیست. در فتاوی لجنه آمده: «النذر نوع من أنواع العبادة التي هي حق لله وحده، لا يجوز صرف شيء منها لغيره، فمن نذر لغيره فقد صرف نوعا من العبادة التي هي حق الله تعالى لمن نذر له، ومن صرف نوعا من أنواع العبادة نذرا أو ذبحا أو غير ذلك لغير الله يعتبر مشركا مع الله غيره … وكل من اعتقد من المكلفين المسلمين جواز النذر والذبح للمقبورين؛ فاعتقاده هذا شرك أكبر مخرج عن الملة يستتاب صاحبه ثلاثة أيام ويضيق عليه فإن تاب وإلا قتل»[۷]؛ نذر نوعی از عبادت و تنها حق برای خداوند متعال است و انجام چیزی از آن برای غیر خدا جایز نیست پس کسی نذر برای غیر خداوند بکند پس نوعی از عبادت که حق خداوند متعال است را برای کسی که نذر کرده، انجام داد و کسی که نوعی از انواع عبادت همچون نذر یا ذبح یا غیر این دو را برای غیر خداوند انجام بدهد غیر خداوند را با خداوند شریک قرار داده است … و هر کسی از مکلفین از مسلمانان معتقد به جواز نذر و ذبح برای اهل قبور باشد پس اعتقادش شرک اکبر است و خارج از ملت اسلام است، تا سه روز توبه داده می شود و بر او سخت گرفته می شود پس اگر توبه کرد توبه اش پذیرفته می شود و اگر توبه نکند کشته می شود.
وهابیت تکفیری برای عبادت شمردن نذر به ۳ آیه استدلال کردند. سلیمان بن محمد بن عبدالوهاب در اینباره می نویسد: «{يُوفُونَ بِالنَّذْرِ[۸]} وجه الدلالة من الآية على الترجمة أن الله تعالى مدح الموفين بالنذر، والله تعالى لا يمدح إلا على فعل واجب أو مستحب، أو ترك محرم، لا يمدح على فعل المباح المجرد، وذلك هو العبادة، فمن فعل ذلك لغير الله متقربًا إليه فقد أشرك»؛ از این آیه (يُوفُونَ بِالنَّذْرِ؛ آنها به نذر خود وفا می‌کنند) بدست می آید که خداوند متعال وفا کندگان به نذر را مدح کرده است و خداوند متعال مدح نمی کند مگر بر فعلی که واجب یا مستحب یا ترک محرمی باشد و خداوند بر فعل مباح تنها مدح نمی کند و این نذر چون مدح شده عبادت است و کسی که نذر برای غیر خدا کند و بخاطر تقرب به آن غیر باشد پس به تحقیق مشرک می شود. در ادامه می نویسد: «وقوله: {وَمَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ نَفَقَةٍ أَوْ نَذَرْتُمْ مِنْ نَذْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُهُ[۹]} وجه الدلالة من الآية على الترجمة أن الله تعالى أخبر بأن ما أنفقناه من نفقة، أو نذرناه من نذر متقربين بذلك إليه أنه يعلمه، ويجازينا عليه. فدل ذلك أنه عبادة. وبالضرورة يدري كل مسلم أن من صرف شيئًا من أنواع العبادة لغير الله فقد أشرك»؛ قول خداوند متعال (وَمَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ نَفَقَةٍ أَوْ نَذَرْتُمْ مِنْ نَذْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُهُ؛ و هر نفقه ای که انفاق کردید و هر نذری را که برعهده گرفتید، یقیناً خدا آن را می داند) دلالت دارد بر این که خداوند متعال به ما فرموده است که آنچه را که از نفقه، انفاق کردیم، یا از نذر، نذر کردیم که به او نزدیک شویم، آن را می داند و به ما پاداش می دهد. پس آیه دلالت دارد نذر عبادت است و بالبداهه دانسته می شود هر مسلمانی که چیزی از انواع عبادت را برای غیر خداوند انجام دهد مشرک می شود. یعنی چون نذر عملی است که موجب تقرب به خداوند متعال است لذا عبادت است و هر چیزی که برای تقرب به خداوند است برای غیر خدا انجام شود موجب شرک است چنانچه محمد بن عبدالوهاب چنین ناذری را تکفیر کرده است: «وأني أكفّر الناذر إذا أراد بنذره التقرب لغير الله»[۱۰]. بن عثیمین در شرح کتاب «التوحید» علاوه بر همین استدلال های فوق، آیه دیگری را اضافه می کند و می نویسد: «ولو أعقب المؤلف هذه الآية بقوله تعالى: {وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ} [الحج: ۲۹] ؛ لكان أوضح؛ لأن قوله: {وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ} أمر، والأمر بوفائه يدل على أنه عبادة؛ لأن العبادة ما أمر به شرعا»[۱۱]؛ اگر مولف (محمد بن عبدالوهاب) در بحث شرک بودن نذر برای غیر خدا، این آیه «وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ؛ و به نذرهاى خود وفا كنند» را می آورد واضح تر وروشن تر بود چون «ولیوفوا» امر است و امر به وفای نذر دلالت دارد که نذر عباد تاست چون عبادت چیزی است که شرعا به آن امر شده باشد. بنابراین وهابیت قائل هستند نذر عبادت است چون خداوند متعال در قران کریم نذر را مدح و به وفای به آن امر کرده و موجب تقرب به خداوند است. لذا اگر کسی عمل عبادی را برای غیر خداوند انجام دهد مشرک و خارج از ملت اسلام است. [۱]– پژوهشگر مرکز پژوهشی مصباح. [۲]– ابن عبد الوهّاب نجدي، محمّد، الرسائل الشخصية، تحقيق: صالح الفوزان و محمّد بن صالح العقيلي، جامعة الإمام محمّد بن سعود، رياض، بي تا. ص ۱۲. [۳]– «س: ما الدليل على أن النذر عبادة؟ ج: قوله تعالى {يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا} [الإنسان: ۷]»؛ ابن عبد الوهّاب نجدي، محمّد، أصول الدين الإسلامي مع قواعده الأربع، دار الحديث الخيرية، مكة المكرمة، بي تا. ص ۱۰ و ۱۱. [۴]– «[۶- باب من الشرك النذر لغير الله] ش: أي إنه من العبادة، فيكون صرفه لغير الله شركًا، فإذا نذر طاعة وجب عليه الوفاء بها وهو عبادة، وقربة إلى الله. ولهذا مدح الله الموفين به، فإن نذر لمخلوق تقربًا إليه ليشفع له عند الله، ويكشف ضره ونحو ذلك فقد أشرك في عبادة الله تعالى غيره ضرورة، كما أن من صلى لله وصلى لغيره، فقد أشرك»؛ سليمان بن عبد الله بن محمد بن عبد الوهاب (م ۱۲۳۳)، تيسير العزيز الحميد في شرح كتاب التوحيد الذى هو حق الله على العبيد، زهير الشاويش، المكتب الاسلامي، بيروت، چاپ اوّل، ۱۴۲۳ هـ. ق. ص ۱۶۵. [۵]– العثيمين، محمد بن صالح (م ۱۴۲۱)، مجموع فتاوى ورسائل فضيلة الشيخ محمد بن صالح العثيمين، جمع وترتيب: فهد بن ناصر بن إبراهيم السليمان، دار الوطن – دار الثريا، الطبعة الأخيرة، ۱۴۱۳ هـ. ج ۹، ص ۲۳۹. [۶]– بن باز، عبد العزيز بن عبد الله (م ۱۴۲۰)، فتاوى نور على الدرب، جمعها: الدكتور محمد بن سعد الشويعر. ج۲، ص۴۱. [۷]– الدويش، احمد بن عبد الرزاق، فتاوى اللجنة الدائمة(۳۲)جزءا، ناشر: الرئاسة العامة للبحوث العلمية والإفتاء، بی جا، بی تا. ج۱، ص۱۸۰ و ۱۸۱. [۸] سوره انسان، آیه ۷. [۹]– سوره بقره، آیه ۲۷۰.
[۱۰]– ابن عبد الوهّاب نجدي، محمّد، الرسائل الشخصية، ص ۱۲. [۱۱]– العثيمين، محمد بن صالح (م ۱۴۲۱)، مجموع فتاوى ورسائل، ج۹، ص۲۴۰. 📌 ادامه مطلب... 🌐 وب سایت و کانال های ارتباطی : ✔️ وب سایت : omatanvasata.com ✔️ تلگرام : https://t.me/omatanvasata ✔️ایتا : https://eitaa.com/omatanvasata
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠شیخ محمود شلتوت، الگویی مناسب برای بصیرت مداری در جهان اسلام 🔸 ادامه مطلب 👇 🌐 وب سایت و کانال های ارتباطی : ✔️ وب سایت : omatanvasata.com ✔️ تلگرام : https://t.me/omatanvasata ✔️ایتا : https://eitaa.com/omatanvasata
محمد باغچیقی[۱] سخن نخستین در جمهوری اسلامی ایران، نهم تا نوزدهم دی ماه را به عنوان «دهه بصیرت» نامگذاری کرده اند. مسلما هدف مسوولین نظام اسلامی از چنین نامگذاری هایی، تاکید بیش از پیش بر مقوله هایی همچون بصیرت بوده است. چرا که مسئله بصیرت، زیرکی و آگاهی از جمله مسائل مورد اهتمام در دین مبین اسلام قلمداد می شود.[۲] از این رو پر واضح روشن است که مسلمانان می بایست با پایبندی کامل نسبت به بصیرت، موجب تقویت امت اسلامی و ناامیدی بیگانگان شوند. چنانکه شیخ محمود شلتوت از شیوخ مطرح دانشگاه الازهر مصر، در ایام حیاتش، با بصیرتی مثال زدنی، فعالیت هایی را در راستای تقویت مسلمانان و تضعیف جبهه باطل انجام داد. برهمین اساس می توان او را از جمله الگوهای بصیرت مداری در جامعه علمی اهل سنت به حساب آورد. در ادامه، پس از معرفی اجمالی شیخ محمود شلتوت، به برخی از حرکات این عالم بصیرسنی مذهب که نشان از بصیرت او داشته است، اشاره می شود. شیخ محمود شلتوت کیست؟ شیخ محمود شلتوت، از علمای بزرگ مصر، در سال ۱۲۷۱هـ.ش (۱۸۹۲م) در یکی از بخش‌های استان بحیره مصر در خانواده‌ای کاملاً علمی، دیده به جهان گشود. بعد از تحصیلات مقدماتی در مکتب‌خانه روستا به شهر اسکندریه هجرت و در دانشکده اسکندریه مشغول به تحصیل شد. ایشان بعد از اتمام تحصیلات، به عنوان استاد در همان دانشکده مشغول تدریس گردید. تدریس و تحصیل شیخ محمود شلتوت با انقلاب مردمی در مصر هم‌زمان بود. ایشان نیز نسبت به حضور اشغال‌گران بی‌تفاوت نبوده و با زبان و قلمش در خدمت انقلاب مردم مصر بود. پس از مدتی شیخ شلتوت به علت تسلط بر ادبیات عرب و چیرگی در نویسندگی به دانشگاه الازهر مصر دعوت شد. در سال ۱۹۳۷م عضو جمعیت علمای اَعلام مصر گردید و در سال ۱۹۵۰م سرپرست مباحثات فرهنگی اسلامی الازهر شد.ایشان در طول حیات فکری‌اش بارها مورد تقدیر و نکوداشت قرار گرفت. از این میان می‌توان به اهدای دکترای افتخاری توسط دانشگاه شیلی و جاکارتا به ایشان اشاره کرد.[۳] شیخ شلتوت در سال ۱۹۵۷ نیز مستشار موتمر اسلامی گردید و بعد نایب رئیس دانشگاه الازهر شد و سپس در ۲۲ اکتبر سال ۱۹۵۸ به ریاست دانشگاه الازهر انتخاب شد.[۴] او آثار متعددی را به رشته تحریر درآورده است که از این میان می توان به آثار ذیل اشاره کرد: تفسیر قرآن کریم؛ المسئولیه المدینه و الجنائیه فی الشریعه الاسلامیه؛ منهج القرآن فی بناء المجتمع؛ الاسلام عقیده و شریعه؛ الفتاوی؛ من توجیهات الاسلام؛ القتال فی الاسلام؛ مقارنه المذاهب فی الفقه؛ فقه القرآن؛ الی القرآن الکریم؛ سرانجام شیخ محمود شلتوت در ۲۶ رجب ۱۳۸۳ قمری مطابق با ۱۲ دسامبر ۱۹۶۳ میلادی از دنیا رفت.[۵] در مباحث مقدماتی گفته شد شیخ محمود شلتوت را می توان از جمله علمای بصیر جهان اسلام به حساب آورد از این رو در ادامه، به ۳ مورد از مصادیق بارز بصیرت مداری که در زندگانی این عالم با بصیرت، به وضوح قابل مشاهده هستند اشاره می شود. ۱: استکبار ستیزی یکی از ویژگی های بارز شیخ محمود شلتوت، استکبار ستیزی بوده است. او بشدت با مستکبرانی همچون رژیم غاصب صهیونیستی مخالف بود و از به رسمیت شناختن این رژیم توسط دولت های اسلامی برآشفته می شد. چنانکه وقتی به او خبر رسید شاه ایران، اسرائیل را به رسمیت شناخته است نامه ای خطاب به آیت الله العظمی بروجردی (ره) زد و در این نامه چنین نوشت: «مسلما حضرت عالی و جمیع برادران بزرگوار، خبر حزن آوری که در این روزها پدید آمد را شنیده اید که شاه ایران، اسرائیل را به رسمیت شناخته است. اسرائیلی که به سرزمین فلسطین تجاوز کرده و مردم آن را آواره و حقوقشان را غصب کرده است. مایه تاسف و تاثر همه مسلمانان جهان است که پادشاهی که خود و ملتش مسلمان است، دشمنان مسلمانان را تائید کند و با آنان رابطه دوستی برقرار سازد و ما دو بار برای جناب شاه تلگراف فرستادیم و خاطر نشان کردیم که این عمل بهانه ای است برای کسانی که خواهان قطع روابطی هستند که ما برای تقویت آن تلاش کرده ایم. مسلما شما نیز از این عمل متاثرید و برای محکوم کردن آن به شدت خواهید کوشید و قطعا اقدام جناب عالی تاثیر نیکویی خواهد داشت. زیرا برای همه مردم آشکار شده که ما و شما دوستانی هستیم در جهاد و تلاش برای بالا بردن پرچم اسلام و تثبیت وحدت میان مسلمانان؛ امید است که مسلمانان از برکات و سعی شما بهره مند گردند.»[۶]