eitaa logo
ام أبیها فاطِمَةُ الزَّهراء (س)
2.2هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
55 فایل
✨﷽✨ 🔷بہ ڪاناݪ اختصاصۍ «..اُمِ اَبیهـــا..» خوش آمدید🌷 🌸🍃 یا فاطمہ اݪزهرا منـ از کوچہ‌هاۍ تنگ کہ مۍ‌گذرم دݪم خیلۍ برایت تنگ مۍ‌شود!😔💔 🔅تأسیس ڪاناݪ«1397/1/17» 🔮تمامۍ مطاݪب داراۍ منبع معتبر هستند
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️مقتل شماره 54 ◾️امام حسن عسکری علیه‌السلام در لحظات احتضار خود، آب طلبید و به دستان فرزند دلبندش، سیراب شد؛ امّا... در روایت آمده است: آخرین لحظات عمر مبارک امام حسن عسکری علیه‌السلام بود که به «عقید»، خادم خود فرمودند: «ای عقید! قدری آبِ مَصطکی برای من بجوشان! » عقید هم آب را روی اجاق نهاد و صیقل(نام دیگر حضرت نرجس) مادر امام زمان علیه‌السلام، آن را به خدمت حضرت آورد. فَلَمَّا صَارَ الْقَدَحُ فِی یَدَیْهِ وَ هَمَّ بِشُرْبِهِ فَجَعَلَتْ یَدُهُ تَرْتَعِدُ حَتَّی ضَرَبَ الْقَدَحَ ثَنَایَا الْحَسَنِ فَتَرَکَهُ مِنْ یَدِهِ ▪️ آن حضرت، کاسه را گرفت و خواست بیاشامد، ولی دست مبارکش لرزید و کاسه به دندا‌نهای نازنینش خورد. سپس آن را رویزمین گذاشت. آنگاه رو به عقید کرد و فرمود: «برو به اندرون، کودکی را می‌بینی که در سجده است، او را نزد من بیاور.» 🩸عقید گوید: «وقتی به اندرون برای جستجوی او رفتم، دیدم کودکی سجده می‌کند و انگشت سبابه خود را به سوی آسمان گرفته است. من سلام کردم و او نمازش را کوتاه کرد. » سپس گفتم: «آقا شما را می‌طلبد که به خدمتش درآیی.» در این وقت مادرش صیقل آمد، دست او را گرفت و او را نزد پدرش آورد. فَلَمَّا رَآهُ الْحَسَنُ بَکَی وَ قَالَ یَا سَیِّدَ أَهْلِ بَیْتِهِ اسْقِنِی الْمَاءَ فَ إِنِّی ذاهِبٌ إِلی رَبِّی وَ أَخَذَ الصَّبِیُّ الْقَدَحَ الْمَغْلِیَّ بِالْمُصْطُکَی بِیَدِهِ ثُمَّ حَرَّکَ شَفَتَیْهِ ثُمَّ سَقَاهُ ▪️وقتی امام حسن عسکری علیه السلام او را دید، گریه کردند و فرمودند: «ای آقای این خاندان! این آب را به من بده که من اینک به سوی خدای خود می‌روم. إمام زمان علیه‌السلام، کاسه آب داغ را برداشت و به دهان پدر بزرگوارش نزدیک ساخت، تا آن را نوشید. 📚کتاب الغیبهٔ،شیخ طوسی،ص۲۷۱ ✍ آه یا أباالحُجه، یا حسن بن علی... در لحظات آخر عمْر شریف‌تان آب طلب کردید و به دستان مبارک فرزند دلبندتان سیراب شدید... اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن ساعتی که مقاتل نوشته‌اند: 🩸... سیدالشهداء علیه‌السلام، غریبانه در بین گودال قتلگاه از شدت عطش، ناله سر می‌داد و می‌فرمود: اَلْعَطَشُ اَلْعَطَشُ! اُسْقُونی شَرْبَةً مِنَ الْماءِ ▪️تشنه‌ام... تشنه‌ام... به من جرعه‌ای آب دهید! و إنّ رجلاً رمٰاهُ بِسَهمٍ فَشَكَّ شَدِقَهُ و جَعلَ یَتَلقَّی الدَّم ▪️در این هنگام، یک نانجیبی، تیری به سمت آن حضرت پرتاب کرد که آن تیر، دهان مبارک آن حضرت را پاره کرد؛ و آن مظلوم با دست مبارکش خون ها را از دهان مبارکش برمی‌گرفت. برگرفته از: 📚المناقب،ج۱۰ ص۴۰ 📚انوار الشهاده، ص۷۸ 📚ناسخ التواریخ امام حسین علیه‌السلام ج۲ ص۲۵۸ کانال
آجرک الله یا مولا یا صاحب العصر الزمان 🔴مقتل شماره 74 ⚫️ سلام الله علیها 🔻۴.جراحت و سیاه شدن . ◾️هنگامی که امیرالمؤمنین علیه السلام را با دست بسته به طرف مسجد میبردند، حضرت زهرا علیها السلام مانع شد: «وَ حَالَتْ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَهُ فَاطِمَةُ عِنْدَ بَابِ الْبَيْتِ فَضَرَبَهَا قُنْفُذٌ الْمَلْعُونُ‏ بِالسَّوْطِ فَمَاتَتْ حِينَ مَاتَتْ وَ إِنَّ فِي عَضُدِهَا كَمِثْلِ الدُّمْلُجِ مِنْ ضَرْبَتِهِ» ✍ حضرت (علیها السلام) بین هجوم آورندگان و حضرت (علیه السلام) مانع شد. پس ملعون با تازیانه بر بازوی حضرت زد، در حالیکه اثر آن بر بازوی او مثل بازوبند باقی ماند. ◾️همچنین امیرالمؤمنین علیه السلام با چشمان اشک بار در پاسخ به سؤال عباس عموی پیامبراکرم، که پرسید چرا عمر از قنفذ مالیات نمیگیرد فرمود: «شكر له ضربة ضربها فاطمة بالسوط فماتت و في عضدها أثره كأنه الدملج» ✍ برای جبران و تشکر از قنفذ مالیات نمیگیرد. زیرا قنفذ با تازیانه به بازوی زهرا زد و اثر آن ضربه بر بازوی زهرا باقی بود. ◾سیاه شدن بازو در اثر تازیانه عمر: «️وإدخال قنفذ يده لعنه الله يروم فتح الباب وضرب عمر لها بالسوط على عضدهاحتى صار كالدملج الاسود» 📜کتاب سلیم، ص ۱۵۱ 📚 الاحتجاج، ۱/۱۰۹ 📚 بحارالانوار، ۴۳/۱۹۸ و ۴۳/۱۷۰ و ۳۰/۳۰۳ و ۵۳/۱۹ و ۲۸/۳۱۷، به نقل از منابع متقدم.
🟥مقتل شماره 75 🩸با شنیدنِ خبر شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، چه حالی به امیرالمؤمنین علیه‌السلام دست داد... کسی که زبان بشر از وصف قوّت و قدرتش، عاجز است، با شنیدن خبر شهادت بانوی خانه‌اش، حالاتی به او دست داد که دل سنگ را به آتش می‌کشد... 🥀 ناله‌اش، مدینه را فرا گرفت... 📋 لَمّا قُبِضَتْ فاطمُة عليهاالسّلام،جَزعَ عَليٌّ عليه‌السّلام جَزَعًا شَديدًا و اشتَدَّ بُكاؤُهُ و ظَهَرَ أنينُهُ و حَنينُه. ▪️وقتی که خبر شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها به مولا علی علیه‌السلام رسید، آن حضرت به شدت بی‌تابی کرد و می‌گریست؛ آه و ناله‌اش همه‌جا را فراگرفت.(۱) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 🥀 از هوش رفت و آب به صورتش پاشیدند... 📋... ثُمَّ أَخْبَرَا عَلِیّاً وَ هُوَ فِی الْمَسْجِدِ فَغُشِیَ عَلَیْهِ حَتَّی رُشَّ عَلَیْهِ الْمَاءُ ثُمَّ أَفَاقَ ▪️حسنین علیهماالسلام دوان دوان به سمت مسجد آمدند و خبر شهادت مادرشان را به امیرالمومنین علیه‌السلام دادند؛ در این هنگام مولا علی علیه‌السلام از هوش رفت تا اینکه آب بر صورت آن حضرت ریختند و به هوش آمد.(۲) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 🥀 با صورت به زمین خورد... 📋 فَوَقَعَ عَلِیٌّ علیه‌السلام عَلَی وَجْهِهِ یَقُولُ بِمَنِ الْعَزَاءُ یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ کُنْتُ بِکِ أَتَعَزَّی فَفِیمَ الْعَزَاءُ مِنْ بَعْدِکِ؟! ▪️حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام پس از شنیدن این خبر جانگداز، اختیار زانوان و دستانش را از دست داد و با صورت به روی زمین افتاد و فرمود: «ای دختر محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله! من غم و اندوه خود را بعد از تو به که بگویم؟ من درد دل‌های خود را برای تو می‌گفتم و آرام می‌شدم. اکنون برای چه کسی درد دل کنم؟! (۳) 📚(۱)مروج الذهب،ج٢ ص٢٩١ 📚(۲)بحارالانوار ج۴۳ ص۲۱۳ 📚(۳)بحارالانوار ج۴۳ ص١٨٧ کانال رأس الحسین علیه‌السلام 👇 🆔 @hossinemazlom