8.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 اجرای گروه سرود دختران حاج قاسم در مراسم گرامیداشت #شهید_غیرت و عزت، #حمیدرضا_الداغی
🍃🥀یازهرا(س)🍃
#مضطرانه...
در لحظه های نیایش با خداوند 🌿
همگی با آقاجانمون دعا میکنیم💙
آقایی که مضطرانه این دعا رو میخوانند😔
پس اِی مُنتظران، شما هم مُضطرانه بخوانید🥀
مُضطرانه...........💔...........🌾
🌱اَمَّن یُجیبُ المُضطَرَّ
اِذَا دَعاءُ وَیَکشِفُ السُّوء🌾
🌱اَمَّن یُجیبی المُضطَرَّ
اِذَا دَعاءُ وَیَکشِفُ السُّوء🌾
🌱اَمَّن یُجیبُ المُضطَرَّ
اِذا دَعَاءُ وَیَکشِفُ السُّوء🌾
⛅️اَللَهُّمَ عَجِل لِوَلِیکَ الفَرَج 🕊
💎لِوَلیکَ الفَرَج ؛لِوَلیکَ الفَرَج 💙
⛅️اَللَهُمَّ عَجِل لِوَلِیکَ الفَرَج 🕊🌷🍃
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
ماﺩﺭﻱ ﭘﯿﺮ، ﻣﺮﺍ
ﻧﮑﺘﻪ ﺍﯼ ﺯﯾﺒﺎ ﮔﻔﺖ
ﺍﺯ ﺑﺪ ﺩﻧﯿﺎ ﮔﻔﺖ !
❗️ﮔﻔﺖ ﻃﺎﻭﻭﺱ ﻣﺸﻮ
ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﯿﺒﺖ ﺧﯿﺰﻧﺪ
ﮔﺮ ﺷﻮﯼ ﺷﻌﻠﻪ ی ﺷﻤﻊ
ﺯﯾﺮ ﭘﺎﯾﺖ ﺭﯾﺰﻧﺪ
❗️ﮔﻔﺖ : ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﻣﺸﻮ
ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﺮﮔﺮﺩﺍﻧﯽ
ﻻﯼ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﮐﺘﺎﺏ
ﺳﺎﻟﻬﺎ ﻣﯿﻤﺎﻧﯽ !
❗️ﻧﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﺎﺵ ﻧﻪ ﺧﺎﮎ
ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺭ ﮐﻨﻨﺪ
ﻭﺍﻧﮕﻬﯽ ﺫﻫﻦ ﺗﻮ ﺭﺍ
ﭘﺮ ﺯ ﻣﺮﺩﺍﺏ ﮐﻨﻨﺪ
🌺ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺧﻠﻖ
ﺑﻪ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺑﺨﺮﻧﺪ
ﻭﺯ ﭘﯽ ﺩﯾﺪﻥ ﺗﻮ
ﺳﺮ ﺑﻪ ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮﻧﺪ.
🌺ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﺎﺵ ﻋﺰﯾﺰ
ﮔﻠﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﮕﺬﺍﺭ
ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺲ ﻛﻦ
ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﮔﻮﺵ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺗﻮ ﻫﻲ ﺷِﻜﻮﻩ ﻛﻨﻲ
⭕️ﺯﻧﺪﮔﻲ ﭼﺸﻢ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺑﺒﻴﻨﺪ ﺍﺧﻢ ﺩﻟﺘﻨﮓِ ﺗﺮﺍ
ﻓﺮﺻﺘﻲ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺻﺮﻑ ﮔﻠﻪ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﺷﻮﺩ
ﺗﺎ ﺑﺠﻨﺒﻴﻢ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺳﺖ ﺗﻤﺎﻡ
ﺍﻳﻦ ﺷﺘﺎﺏ ﻋﻤﺮ ﺍﺳﺖ .
من و تو باورمان نیست که نیست
🌷🌷🌷
♥️
🌸ঊঈ═─┅─
⊱0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤍تا داشته ام فقط تو را داشته ام
🌸با نام تو، قد و قامت افراشته ام
🤍بوی صلوات می دهد دستانم
🌸از بس که گل محمدی کاشته ام
🤍اللّهم صلّ علی مُحمّد
🌸و آلِ محمّد
🤍و عجّل فرجهم
#امام_صادق
دوّمین بار است در شهر نبی ، در سوخته
خانه ی اَمنی به دست یک ستمگر سوخته
کمتر از خون گریه کردن حقّ این مرثیّه نیست
آستــان صـادق آل پیـمبـر سوخــته
ارثِ زهراییِ این آقاست که کاشانه اش
بین شهر مادری چون بیت مادر سوخته
او نمی سوزد میان شعله ها و مانده ام
با جسارت ، عدّه ای گفتند کوثر سوخته
آتشی که از در و دیوار بالا رفته است
بی گمان بر غربت اولاد حیدر سوخته
هم بلاهایی که مادر دیده پیرش کرده است
هم دلش بهرِ بنی الزّهرا مکرّر سوخته
شک ندارم هر زمانی آب دیده ، ساعتی
گوشه ای رفته به یاد حلق اصغر سوخته
بسکه می پیچد به خود از سوزش زهر جفا
پیکرِ شیخ الائمه ، پای تا سر سوخته
چشمهای اهلبیتش کاسه ی اشک ست وخون
بیشتر از هرکسی موسی بن جعفر سوخته
سالیانی پیش تر از قومشان در کربلا
خیمه و پیراهن و دامان و معجر سوخته
محمد قاسمی
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
#چادࢪانہ!!!
بانو
چادری که شدی؛ مرامت هم چادری باشد!
چادر که گذاشتی؛ وظایفت بیشتر میشود!
گرچه من میگویم عشق است و خبری از وظیفه نیست🫶
چشم هایت بانو! حواست باشد...
صدایت بانو! حواست باشد...
لباس های زیر چادرت!
آرایشت!
حواست باشد... قدم هایت!
مبادا رفتارت چادری نباشد!!!😔
#چادࢪۍکہدࢪدستانتوستامانتحضرتزهࢪاست.
❌مبادا روز قیامت چادر را از ما بگیرند و بگویند: لیاقتش را نداشتی😔
بانو!
حواست باشد...چادر حرمت دارد! آداب دارد!
•
🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی ناراحتی،
ميگن خدا اون بالا هست...
وقتی نا اميدی،
ميگن اميدت به خدا باشه
وقتی مسافری،
ميگن خدا پشت و پناهت
وقتی مظلوم واقع باشی،
ميگن خدا جای حق نشسته
وقتی گرفتاری،ميگن
خدا همه چيو درست ميکنه
وقتی هدفی تو دلت داری
ميگن از تو حرکت از خدا برکت
پس وقتی خدا حواسش به همه
و همه چی هست..ديگه غصه چرا؟؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سپاس از حضور شما سروراڹ ڪَرامي🙏
حضورتاڹ باعث دلڪَرمي ماست❤️
ادعا نميڪنیم بهترینیم🌹
امّا....
مفتخریم کہ بهتریڹها با ما هستند🌹
🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻
📚برکت توسل به نام #امام_زمان ارواحنا فداه
انسان در هر تنگنا و مشکلی بیفتد، اگر بتواند «یا صاحب الزمان» را درست بگوید، #امام_زمان علیه السلام به فریاد او میرسند.
یک نفر نقل می کرد: دو جوان مدت زیادی در مکه، معتکف شدند که یکی از آنها شیعه و دیگری اهل سنت بود. آن دو نفر با همدیگر رفیق می شوند. شب ها روی پشت بام میخوابیدند و گاهی برای تهیه غذای سادهای بیرون میرفتند و بقیه اوقاتشان را در مسجد الحرام، مشغول به عبادت خود بودند.
روزی مشغول به طواف بودند که پای جوان شیعه پیچ میخورد و دستش به لباس احرام یکی از عربها اصابت می کند. آن عرب، فریاد میزند: سارق سارق. شرطهها آن جوان را دستگیر می کنند و به حجر اسماعیل می برند تا مسئول آنها بیاید و او را ببرد. در همین هنگام، اذان مغرب می شود. آن جوان شیعه با صدای بلند می گوید: «یا صاحب الزمان، یا صاحب الزمان».
مسئول شرطهها می رسد؛ اما چون نمازگزاران آماده نماز جماعت شده بودند، تصمیم می گیرند آن جوان را بعد از نماز ببرند. آنها ناگهان دیدند یک نفر با آرامش و با قدمهای محکم، بدون توجه به اطراف آمد به طوری که نظر همه را جلب کرد. سپس دست آن جوان را گرفت و او را در پیش چشمان شرطهها از جمعیت بیرون برد.
شرطهها به مسئول خود می گویند: او کیست؟ آن مسئول می گوید: نمیدانم؛ اما یک بار دیگر هم یک قضیهای اتفاق افتاد و من او را دیدم که همین کار را انجام داد؛ ولی ما اصلاً نتوانستیم حرف بزنیم.
👤حجتالاسلام شیخ جعفر ناصری
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌱
#امام_زمان
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج