📌 یکی از ویژگی های غربزدگی
جلال آل احمد در بخشی از کتاب غربزدگی
می نویسد:
آدم #غربزده #راحت_طلب است. ماشینش که مرتب بود و سر و پُزش، دیگر #هیچ_غمی ندارد...معمولا #تخصص ندارد.
همه کاره و هیچ کاره است...
در هر جمعی حرف های #دهن #پُرکن می زند و خودش را جا می کند...
آدم غربزده #شخصیت ندارد. چیزی است #بی_اصالت.
خودش و خانه اش و حرف هایش #بوی #هیچ چیزی را نمی دهد.
بیشتر نماینده ی همه چیز و همه کس است...
آدم غربزده #قِرتی است. زن صفت است...
حتی گاهی زیر ابرو بر می دارد...
همیشه انگار از لای زر ورق باز شده است...
آدم غربزده #چشم به دست و دهان #غرب است.
کاری ندارد که در دنیای کوچک خودمانی، در این گوشه از شرق چه می گذرد.
درست است که آشنایی با روش علمی و اسلوب ماشین سازی و تکنیک و اساس فلسفه غرب را فقط در کتاب های فرنگی و غربی میتوان جست، اما یک غرب زده که #کاری به اساس #فلسفه ی غرب ندارد، وقتی هم که بخواهد از حال شرق خبری بگیرد #متوسل به #مراجع_غربی می شود.
به هیچ چیز #اعتقاد ندارد.
امّا به هیچ چیز هم بی اعتقاد نیست...
#خودش باشد و #خرش از پل بگذرد، دیگر بود و نبود پُل هیچ است.
نه #ایمانی دارد، نه #مسلکی، نه #مرامی، نه #اعتقادی، نه به خدا یا به بشریت...
حتی #لامذهب هم نیست. هرهری مذهب است.
#گاهی به مسجد هم می رود. همانطور که به کلوپ یا سینما می رود. اما همه جا فقط #تماشاچی است...