#سلام_امام_زمانم
صبحتو با سلام به
آقا امام زمان شروع کن🌱
چرا که هر صباحی
آقا به تو سلام میدهد...
#السلامعلیکیاصاحبالزمان🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ کارتونی شعر کودکانه جمکران مسجد امام زمان حضرت مهدی عجل الله فرجه
🕌 بچه ها با هم بریم مسجدی که به دستور امام مهدی (عجل الله فرجه) در قم ساخته شده است.
👆👆👆👆👆
#جمعه
#جمکران
#آدینه_انتظار
#امام_مهدی عج
☘️💖☘️💖☘️💖☘️💖
#دانستنی های مهدوی
🌿آیا میدانید مهربان ترین انسان دنیا که همه ی ما را بیشتر از پدر و مادرهایمان دوست دارد چه کسی است؟
#رمان_محمد_مهدی 16
🔰 بعد خوب شدن خانم و انجام مراحل بیمارستان ، اومدن خونه
که یک مرتبه دیدن اقا و خانم رحمتی ، دم درب منتظر اونها هستند و حتی یه گوسفند چاق و چله هم آماده کردن برای قربانی به سلامتی آقا #محمد_مهدی
💠 آقا هادی داشت از شرمندگی آب میشد !
آقای رحمتی هم که احوال هادی رو فهمید رفت جلو و باهاش روبوسی کرد و گفت عزیز من ، پسر من
من و حاج خانم از دار دنیا یه پسر داشتیم که اونم رفت پیش خدا
آرزوی نوه داشتن به دل ما موند
حالا اگه شما اجازه بدین، این آقا #محمد_مهدی رو هم مثل نوه خودمون می دونیم
و هرکاری از دستمون بر میاد براش انجام میدیم
این قربانی کردن هم تنها کاری بود که گفتیم همین اوایل به دنیا اومدن براش انجام بدیم تا صحیح و سالم باشه انشالله
👈 اما شما عقیقه کردن رو فراموش نکنین
هم مستحب هست
هم ضامن سلامتی بچه
فقط یادتون باشه مستحب هست در روز هفتم به دنیا اومدن بچه این کار صورت بگیره
💠 اون شب تو مسجد که هنوز حال و هوای جشن های نیمه شعبان رو داشت، اقا هادی هم به نیت فرزندش و هم به نیت تولد حضرت، شیرینی داد
حاج اقا عسکری بعد دو نماز که عادت داشت کمی حرف بزنه ، باز هم داستان شیخ صدوق رو تکرار کرد
احتمالا هدفش آقا هادی بود که ایشون هم فرزندش رو در راه امام زمان (عج) تربیت کنه
و بدونه این فرزند اگر متولد شده، قطعا با دعا و توسل به محضر امام عصر (عج) بوده
🌀 از اونجا به بعد دیگه زندگی آقا هادی و نرگس خانم شیرین تر شده بود
احساس مسئولیت بیشتری می کردن
تمام توانشون رو می ذاشتن تا این بچه به خوبی تربیت بشه
تمام محیط خونه رو جوری آماده کرده بودن که خدای نکرده در تربیت فرزند ، اثر بدی نگذاره
مثلا نرگس خانم همیشه با وضو بچه رو شیر میداد و تا جایی که می تونست، رو به قبله
تو خونه گاهی اوقات مخصوصا موقع خواب بچه ، با صدای آروم میزدن شبکه قرآن تا بچه هنگام خواب با صدای قرآن بخوابه و تو ذهنش بمونه تا وقتی بزرگ تر شد انس بیشتری با قرآن بگیره
✳️ اقا هادی هم سعی می کرد تمام حساب و کتاب مالی خودش رو سر وقت انجام بده تا هیچ مال بدون خمس داده شده ای در منزلش نمونه تا در معنویت خودش و خانمش و روحیات فرزند تاثیر بد بگذاره
👈 طبق همون نذری که کرده بود داشت عمل می کرد
تربیت مهدوی فرزند جهت آماده سازی یک سرباز برای حضرت مهدی (عج)
🌸 پایان فصل اول 🌸
✍️ احسان عبادی
#سلام_امام_زمانم
و تو آن خوبترين خبري
که خداوند،
عالم را از شوق آن
پُر خواهد کرد ....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید | صوت زیبای قرآن ۱
🌺 سوره مبارکه حمد
🔊 قاری استاد منشاوی
🎈 #فرزندان_علی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قصه شب
💠 قصه شب: «زاغی مغرور و روباه باهوش و ببر مهربون»
✍️ نویسنده: محمدرضا فرهادی حصاری
🎤 با اجرای: ناهید هاشمنژاد، رضا نصیری، سما سهرابی و راحیل سادات موسوی
🎞 تنظیم: محمدعلی حکیمی و محسن معمار
🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا
💠 هدف قصه: کودکان یاد بگیرند غرور باعث هلاکت میشود.
هدایت شده از زنگ دانایی
31.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#انیمیشن_نیکو_و_نیکان
🌸قسمت نهم: خشم ننه درختی
👌نیکو و نیکان خواهر و برادر هستند. آنها یک خواهر کوچک هم دارند که اسمش نیکی است. یک روز نیکان با دوستاش توپ بازی می کردن که توپ شون بالای درخت میفته...
🌱برگرفته از کتاب یکصد و پنجاه درس زندگی حضرت آیت الله مکارم شیرازی مدظله العالی
#سلام_امام_زمانم
سلام صبح شده، شیشه مه گرفته ی زندگیت را پاک نمی کنی؟
منظره قشنگی در انتظارته… امروز، اولین روز بقیه ی زندگی توست🌱
سلام
ای مثل روز آمدنت روشن🌿🌿
#شعر_کودکانه
« معنی قل هوالله »
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
🥀 بگو خدا یگانه س
🍃 یکتا و جاودانه س
🥀 خدا که بی نیازه
🍃 همیشه چاره سازه
🥀 نه بچه داره الله
🍃 نه مامان و نه بابا
🥀 همتا خدا نداره
🍃 می خوانمش دوباره
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ(۱)
اللَّهُ الصَّمَدُ(۲)
لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ(۳)
وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ(۴)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ببینید | هدیه آسمانی ۲
🌺 سوره مبارکه ناس
🔊 قاری استاد منشاوی و تکرار کودک
🎈 #فرزندان_علی
هدایت شده از زنگ دانایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بچه_های_بهشت
🚀ایران قوی
#فیلم_سینمایی_نبرد_خلیج_فارس1
✅قسمت اول
👌من به ایرانی بودنم افتخار می کنم
ادامه دارد...
🔷🔸💠🔸🔷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قصه_شب
💠 قصه شب: «همه باهم برای نجات جنگل مهربونی»
✍️ نویسنده: محمدرضا فرهادی حصاری
🎤 با اجرای: ناهید هاشمنژاد، سما سهرابی، مریم مهدی زاده و راحیل سادات موسوی
🎞 تنظیم: محمدعلی حکیمی و محسن معمار
🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا
💠 هدف قصه: کودکان یاد بگیرند برای کمک به دیگران تلاش و کوشش کنند.
🌿سلام به آخرین امام
سلام به آخرین امام
از طرف یه نوجوون
میشه جواب بدی آقا
تا بگیرم دوباره جون
امروز من شروع میشه
با نظر شما آقا
یه نیم نگاه بهم کنی
پر می کشم تو آسمون
وقتی کار خوب می کنم
لبخندتون رو می بینم
دور گناه خط بکشم
خنده میاد رو لباتون
راستی آقا امروزمو
نذر می کنم برا شما
قدم قدم کار خوبم
تقدیم یک نگاهتون
هدایت شده از زنگ دانایی
Project_12-18_SD.mp3
3.92M
#شهادت_حضرت_فاطمه (سلام الله علیها)
👌سرود تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها
🔷🔸💠🔸🔷
#شب_یلدا
#یلدای_فاطمی
#داستان
🔲🔶🔳ماجرای درخواست انار
حضرت زهرا (س) هیچ وقت از همسرش چیزی را درخواست نمی کرد.
روزی بانو در بستر بیماری افتادند. امام علی (ع) بر بالین ایشان آمدند و فرمودند:«زهرا جان! چه میل داری تا برایت فراهم کنم؟»
حضرت زهرا(س) مانند همیشه فرمودند:«من از شما چیزی نمی خواهم، ای پسر عمو! پدرم به من سفارش کرده که هرگز چیزی از شوهرت در خواست نکن، مبادا تهیه آن برایش مشکل باشد و در برابر در خواست تو شرمنده شود.»
امام علی (ع) فرمودند: « ای فاطمه! به حق من، هر چه میل داری بگو تا برایت آماده کنم.»
پس از پافشاری امام علی(ع) ، بانو(س) فرمودند:« اکنون که من را سوگند دادی می گویم. اگر اناری برایم فراهم کنی خوب است.»
امام برای به دست آوردن انار خانه را ترک کردند. در راه از مردم می پرسیدند:«در این فصل از سال کسی میوه انار دارد؟»
مردم با تعجب به امام (ع) نگاه می کردند، زیرا فصل انار گذشته بود اما یکی از مسلمانان گفت:«یا علی! فصل انار گذشته، ولی چند روز قبل شمعون یهودی چند انار از طائف آورده بود.»
امام(ع) به در خانه شمعون رفت. شمعون وقتی که چشمش به علی علیه السلام افتاد با تعجب به امام (ع) نگاه کرد و پرسید :« چه شده است علی؟»
امام ماجرای خانه را تعریف کرد و درخواست خرید انار کرد. شمعون گفت: «چیزی از انارها باقی نمانده است همه را فروخته ام.»
همسر شمعون پشت در بود و سخن آنها را می شنید، به شوهرش گفت: «من یک انار برای خودم برداشته بودم و در زیر برگ ها پنهان کردم.»
آنگاه رفت و انار را آورد و به امام(ع)داد. آن حضرت چهار درهم به شمعون داد. او گفت: قیمتش، نیم درهم است.
امام فرمود: «همسرت این انار را برای خود ذخیره کرده بود تا روزی از آن نفع بیشتری ببرد. نیم در هم مال خودت و سه درهم و نیم هم مال همسرت.»
امام در حال برگشت به خانه بود که با صدای ناله ی فقیری رو به رو شد. ایشان به دنبال صدا رفتند تا ببیند چه اتفاقی برای آن بنده خدا افتاده است. امام(ع) دیدند مرد فقیر و غریب و نابینایی در خرابه ای بدون سرپرست و غذا روی زمین خوابیده است.
امام فرمودند:« تو کیستی؟ از کدام قبیله ای؟ چند روز است که در اینجا افتاده ای؟»
گفت:« ای جوان صالح! من از اهالی مدائن (ایران) می باشم، در آنجا قرض زیادی داشتم. ناگزیر سوار بر کشتی شدم و با خود گفتم خود را به مولایم امیرمؤمنان می رسانم شاید آن حضرت کمکی به من کند و قرض هایم را ادا نماید - جوان نمی دانست که سرش بر دامن علی علیه السلام است -»
امام (ع) نگاهی به انار کردند و فرمودند:« من یک انار دارم که برای مریض در خانه ام می برم، بیا تا نصف این انار را به تو بدهم»
امام (ع) انار را دو نصف کرده و نصف آن را کم کم در دهان آن جوان می گذاشت تا تمام شد. جوان گفت: «اگر مرحمت فرمایی نصف دیگرش را نیز به من بخورانی، چه بسا حال من خوب شود!»
امام علی (ع) نیم دیگر انار را نیز کم کم به او خوراند تا تمام شد.
سپس امام راه خانه را در پیش گرفت اما از خجالت بر پیشانی اش عرق نشسته بود و نمی دانست چطور دست خالی به خانه رود، از شکاف در به درون خانه نگاهی کرد تا ببیند فاطمه (س) خواب است یا بیدار.
مشاهده کرد همسرش به دیوار تکیه داده و طبقی از انار پیش روی اوست و میل می فرماید، حضرت بسیار خوشحال وارد خانه شد، متوجه شد که این انار مربوط به این دنیا نیست.
پرسید:« فاطمه جان! این انار را چه کسی برای شما آورده است؟»
فاطمه (س) گفت: «ای پسر عمو! وقتی که از پیش من رفتی، چندان طولی نکشید که نشانه سلامتی را در خود یافتم. ناگاه صدای در به گوشم رسید فضه خادمه در را گشود، مردی را دید که طبق انار دارد. آن مرد گفت: این طبق انار را امیرمؤمنان علی علیه السلام برای فاطمه فرستاده است.»
منبع: ریاحین الشریعة، ج 1، ص142
•┈•••❄️🌿🌺🌿❄️•••┈•
#شب_یلدا
#یلدای_فاطمی
#داستان
💐🌸🍀🍀🍀🌹🌷