eitaa logo
شکوفه های باغ انتظار
114 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1هزار ویدیو
49 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📣 : 🦋 🌹 🌷(ع) این جا کجاس؟ این جا کجاس؟ که سقفش از نور و طلاس بوی گُلابه تو هواش دیوارش از آینه هاس صدای پر زدن می آد پر زدن کبوتراس برای هر غریبه ای یه جای خوب و آشناس طبل و نقاره می زنند خبر خبر، وقت دعاس این جا کجاس؟ این جا کجاس؟ این حرمِ امام رضاس شاعر: خانم قاسم نیا 💐🌹💐🌹💐🌹
هدایت شده از زنگ دانایی
💠 💐 ولادت (ع) 📣🦋 👆👆 🌸به نام اون خدایی 🌱که همتایی نداره 🌸احتیاجی به فکر و 🌱راهنمایی ندارهت 🌸اون که تو قلب ما کاشت 🌱محبت نبی رو 🌸گذاشت واسه هدایت 🌱فرزندای علی(ع) رو 🌸درخت دین اسلام 🌱محمد مصطفی ­ست(ص) 🌸جوانه هاش دوازده 🌱امام پاک و داناست 🌸ما همه با اطاعت 🌱میگیم که یارشونیم 🌸منتظر آخرین 🌱امام دین می­مونیم 🌸امام محمد تقی (ع) 🌱یکی از این غنچه هاست 🌸این نهمین جوانه 🌱فرزند خوب رضاست.
☑️ شهادت حضرت امام علیهما السلام ⚫️برکت وجود علامه عسکری از عنایت باب الحوائج امام علیه السلام 💠 ماجرای بیماری علامه عسکری در کودکی 🔺حضرت علامه می فرمودند:در ایامی که در سامرا بودم به مرض حصبه مبتلا شدم و هرچه در آنجا معالجه نمودم مفید واقع نشد مادرم با برادرانم مرا از سامرّه به کاظمین برای معالجه آوردند و در آنجا نزدیک صحن مطهر یک اتاق در مسافرخانه تهیه و در آنجا به معالجه من پرداختند. 🔺این معالجات مؤثر واقع نشد و من بیهوش افتاده بودم. وقتی از معالجه اطبای کاظمین مایوس شدند یک روز به بغداد رفته و یک طبیب را برای من به کاظمین آوردند. ⛔️ همین که نزدیک بستر من آمد و می خواست مشغول معاینه شود من در اتاق کردم و بی اختیار چشمم را باز کردم دیدم خوکی بر سر من آمده است. بی اختیار آب دهان خود را به صورتش پرتاب کردم. 🔺گفت چه می کنی چه میکنی من دکترم من دکترم! نسخه ای را تهیه کرد که ابدا مؤثر واقع نشد و من 👈🏻 لحظات آخر عمرم را سپری می کردم. 🔺تا اینکه دیدم حضرت عزرائیل وارد شد.با لباس سفید و بسیار زیبا و خشرو و خوش منظره و خوش قیافه پس از آن علیهم السلام حضرت رسول اکرم و حضرت امیر المومنین و حضرت فاطمه زهرا و حضرت امام حسن و حضرت امام حسین علیهم السلام به ترتیب وارد شدند. و همه نشستند و به من تسکین دادند و من مشغول صحبت کردن با آنها شدم وآنها نیز مشغول گفتگو با هم بودند. 🔆 در این حال که من به صورت ظاهرا بیهوش افتاده بودم دیدم پریشان شده و از پله های مسافرخانه بالای بام بالا رفته و رو به گنبد حضرت کرده و عرض کرد: یا موسی بن جعفر من به خاطر شما بچه ام را اینجا آوردم شما راضی هستید بچه ام را اینجا دفن کنند ومن تنها برگردم؟😭 حاشا و کلا (البته این مناظر را ایشان با چشم دل و ملکوتی می دیدند نه با چشم سر آنها به هم بسته وبدن افتاده وعازم ارتحال است.) 👈🏻همین که مادرم با حضرت موسی بن جعفر مشغول تکلم بود دیدم آن حضرت به اتاق ما تشریف آوردند. و به عرض کردند:خواهش میکنم تقاضای را بپذیرید. 🌺حضرت رسول الله رو کردند به جناب عزرائیل و فرمودند برو تا زمانی که خداوند مقرر فرماید.خداوند به واسطه عمر او را تمدید کرده است ما هم می رویم ان شاءالله برای موقع دیگر. 💢 مادرم از پله ها پایین آمد و من نشستم و آنقدر از دست مادرم عصبانی بودم که حد نداشت و به مادرم گفتم: چرا این کار را کردی ❗️ من داشتم با پیامبر امیرالمومنین و حضرت فاطمه و حسنین علیهم السلام می رفتم و تو آمدی جلوی ما را گرفتی نگذاشتی حرکت کنیم. 📘منبع:مرزدار مکتب اهل بیت ص ۶۱ •┈••✾•💫🌿🌺🌿💫•✾••┈• زنگ دانایی http://eitaa.com/zange_danaei 💐🌸🍀🍀🍀🌹🌷
💐 🌹 (ع) 🇮🇷 🌻 ⭐️💕 روز جانباز💕⭐️ من فکر می کنم بابای من تک است چون دست و پای او مثل عروسک است در جبهه بوده است بابای نازنین جامانده دست و پاش یک روز روی مین وقتی که می کند هی سرفه زورکی می گویم ای پدر تو واقعا تکی 🌸روز جانباز بر تمام پدران فداکار جانباز مبارک🌸 🌹کانال زنگ دانایی 🌹 eitaa.com/zange_danaei
هدایت شده از زنگ دانایی
🌹 🌈💐 💐 🌸 سردار 🌹سین مثل یک سردار مثل سلیمانی یعنی همیشه تو در یاد می مانی 🌹من خوب می دانم جنگیده ای روزی با هر چه دشمن بود تا روز پیروزی 🌹سین مثل یک سردار پ مثل پروانه آنکه به دور یار میگشت جانانه 🌹ای کاش من بودم مانند آن سردار تا اینکه جان من می شد فدای یار🌹
هدایت شده از زنگ دانایی
🌹 🌈💐 💐 ❤سلام بهارمن🖐❤ 🌷💫ای عابر بزرگ که با گامهای تو ... 🌸💫از انتظار پنجره تجلیل می‌شود 🌷💫تاکی سکوت این کوچه‌های سرد 🌼💫برچشم های پنجره تحمیل می‌شود؟ 🌷💫آیا دوباره مثل همان سالهای پیش 🌸💫امسال هم بدون توتحویل می‌شود؟