eitaa logo
امید زندگی
271 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
101 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿 🍀 رفتارى امام عليه السلام(۸۳)🍀 🔷امام(ع) و مسائل افشاگرى ها ♦️افشاى ماهيّت معاويه: امام على عليه السلام نسبت به معاويه طىّ نامه اى افشاگرانه نوشت: و اينكه ادّعا كردى ما همه فرزندان عبدمناف هستيم، آرى چنين است، امّا جدّ شما «اميّه» چونان جدّ ما هاشم و «حرب» همانند عبدالمطلّب و ابوسفيان مانند ابوطالب نخواهند بود، هرگز ارزش ‍ مهاجران چون اسيران آزاد شده نيست، و حلال زاده همانند حرام زاده نمى باشد، و آن كه بر حق است را با آن كه بر باطل است نمى توان مقايسه كرد، و مؤ من، چون مفسد نخواهد بود، و چه زشتند آنان كه پدران گذشته خود را در ورود به آتش پيروى كنند. از همه كه بگذريم، فضيلت نبوّت در اختيار ماست كه با آن عزيزان را ذليل، و خوار شده گان را بزرگ كرديم، و آنگاه كه خداوند امّت عرب را فوج فوج به دين اسلام در آورد، و اين امّت در برابر دين، يا از روى اختيار يا اجبار تسليم شد، شما خاندان ابوسفيان، يا براى دنيا و يا از روى ترس، در دين اسلام وارد شديد، و اين هنگامى بود كه نخستين اسلام آورندگان بر همه پيشى گرفتند، و مهاجران نخستين، ارزش خود را باز يافتند. پس اى معاويه شيطان را از خويش بهرمند، و او را بر جان خويش راه مده. با درود. افشاى ماهيّت مغيره: امام على عليه السلام در يك گفتگوى حضورى پرده از نفاق و دوروئى مغيره برداشت و فرمود: اى فرزند لعنت شده ... به خدا سوگند! كسى را كه تو ياور او باشى، خداى نيرومندش نگرداند، و آن كس را كه تو او را دستگيرى كنى، پا برجا نمى ماند، از نزد ما بيرون شو، خدا خير را از تو دور سازد، پس هر چه خواهى تلاش كن... افشاى ماهيّت اشعث بن قيس: امام على عليه السلام در اجتماع عمومى مردم كوفه پس از اعتراض اشعث بن قيس، افشاگرانه پرده از سوابق ننگين او برداشت و حركت هاى منافقانه و موذيانه او را براى عموم مردم توضيح داد كه: کدام كس به تو فهماند كه چه چيزى به سود، يا زيان من است؟ لعنت خدا و لعنتِ لعنت كنندگان، بر تو باد اى متكبّرِ متكبّر زاده، منافِقِ پسرِ كافر. سوگند به خدا، تو يك بار در زمان كُفر و بار ديگر در حكومت اسلام، اسير شدى، و مال و خويشاوندى تو، هر دو بار نتوانست به فريادت برسد، آن كس كه خويشان خود را به دم شمشير سپارد، و مرگ و نابودى را به سوى آنها كشاند، سزاوار است كه بستگان او بر وِى خشم گيرند و بيگانگان به او اطمينان نداشته باشند. https://eitaa.com/Omidezendegi🌹 ✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿
✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿 🍀امام عليه السلام و مسائل (۸۴)🍀 💠آگاهى سياسى ❇️دور انديشى امام عليه السلام در : اهل عراق به على عليه السلام گفتند: اى اميرالمؤمنين، ما كتاب خدا را ميان خود و شاميان حَكَم قرار مى دهيم. على عليه السلام فرمود: اين مكر و خدعه ای از جانب آنهاست، با آنها پيكار و مبارزه كنيد تا به امر الهى و حكم او برگردند. آنها از اين امر خوددارى كردند. اهل عراق، ابوموسى أشعرى را و اهل شام عمرو بن عاص را حَكَم قرار دادند. در صورتى كه حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام به اهل عراق فرمود: عبداللّه بن عبّاس را حكم نماييد. گفتند: سوگند به پروردگار دو نفر از قبيله مُضَر در يكجا اجتماع نكنند. سرانجام چون ابوموسى و عمرو با يكديگر اجتماع نمودند، عمرو، ابوموسى را فريب داد، و كار را بدانجا كشاندند كه اهل كوفه سرافكنده شده و آنگاه اعتراض خوارج بالا گرفت، به امام على عليه السلام مى گفتند: مردان را در دين خدا حَكَم قرار دادى و حال آنكه خدا مى فرمايد: حُكم جز از آن خداوند نيست. آنگاه خوارج اجتماع كردند و وحدت مسلمانان را دَرهم شكستند و پرچم اختلاف را برافراشتند. خونها ريختند و دست به راهزنى ها زدند. خبّاب بن أرَت را سربريدند و شكم زنش را در حالى كه آبستن بود، دريدند، در حالى كه با مشاهده قرآن هاى بالاى نيزه شاميان فريب خوردند و اصرار در پذيرش حكميّت داشتند، امّا آنگاه كه نيرنگ عمروعاص در آنها كارگر افتاد، حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام را متّهم مى كردند. آنان به راه هاى انحرافى كشانده شدند. https://eitaa.com/Omidezendegi🌹 ✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿
✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿 امام# على عليه السلام و مسائل (۸۵)🍀 آگاهى سياسى آگاهى سياسى در نبرد صفّين: الف - بعد از ليلة الهرير آن شبى كه جنگ عمومى تا صبح تداوم يافت و لشگريان شام تار و مار شدند و بسيارى در فُرات غرق گرديدند، با حيله و تزوير عمرو عاص، سپاه شام دست از جنگ كشيدند و قرآن ها را بالاى نيزه زدند كه بسيارى از لشگريان امام على عليه السلام فريب خوردند و باور كردند كه : معاويه و شاميان صُلح طلب هستند. آنان پشيمان شده اند و راه هدايت را در پیش گرفته اند! اينگونه باورها و شك و ترديدها در لشگر حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام تزلزل ايجاد كرد. امام على عليه السلام با هشيارى كامل فرمود: فريب نخوريد، شاميان صلح طلب نيستند، مى خواهند در اين آخرین قدمهای پيروزى، جانِ سالم بِدَر ببرند، و خود را نجات دهند و حالت نه جنگ و نه صلح را تداوم دهند. و رهنمود داد كه: عِبادَ اللّهِ وَ امضُوا عَلَى حَقِّكُم وَ صِدقِكُم ، اِنَّهُم لَيسُوا بِاَصحابِ دِينٍ وِ لا قُرآنٍ اى بندگان خدا، در تداوم راه حق خود بكوشيد كه شاميان نه اهل دين و نه اهل قرآن مى باشند. ب - پس از قرار دادن قرآنها بالاى نيزه ها و ايجاد تزلزل در لشگريان كوفه، عدّه اى از منافقان چند چهره گرد و غبار فتنه را پراكندند و دست به يك كودتاى نظامى در درون ارتش حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام زدند. به امام على عليه السلام فشار مى آوردند كه جنگ بايد تعطيل شود و به حَكَميَّت بايد رو بياوريم و مُصِرّانه از حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام مى خواستند مالك را از خطّ مقدّم نبرد فراخواند، در حالى كه لشگر مالك پيشروى كرده و به نزديكى خيمه فرماندهى معاويه رسيده بود و نزديك بود كه كار جنگ با نابودى معاويه يكسره شود. امّا اشعث بن قيس ها و ديگر منافقان نفوذى، دست از فشار سياسى برنداشتند و تهديد كردند يا مالك را برگردان و يا با تو مى جنگيم . امام على عليه السلام با هشيارى كامل به مالك پيام داد كه: اَقبِل اِلَىَّ فَاِنَّ الفِتنَةَ قَد وَقَعَت مالك باز گرد كه فتنه در لشگريان پدید آمد. كودتاى نظامى در درون ارتش حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام خطراتى مهمّ پديد مى آورد، گرچه متاركه جنگ در آن شرائط حسّاس بسيار غمبار بود و پيروزى سپاه امام على عليه السلام تنها به چند ضربه شمشير بستگى داشت، امّا براى مقابله با فتنه ها چاره اى جُز متاركه جنگ نبود. https://eitaa.com/Omidezendegi🌹 ✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿
✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿 🍀امام عليه السلام و مسائل (۸۶)🍀 آگاهى سياسى ❇️ حکمیت: پس از تحميل حَكَميَّت، و سرپيچى از فرمان حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام، آنگاه كه ابوموسى أشعرى فريب خورد، و عمرو عاص نيرنگهاى خود را تحقّق بخشيد و با دوروئى و تزوير همه چيز را به بازى گرفت، گروهى حزب خوارج را تشكيل دادند و برضِدِّ حكومت امام على عليه السلام شورش كردند كه چرا حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام حكميَّت را پذيرفت؟ گروهى ديگر پشيمان شدند كه چرا بر امام على عليه السلام فشار ايجاد كرده و در آستانه پيروزى، تلخى شكست را چشيدند. حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام در چند سخن حساب شده ماجراى حكميّت را افشا كرد. پس از ليلة الهرير يكى از ياران حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام بپاخاست وگفت: تو ما را از مسئله حكميّت نهى كردى سپس به آن امر فرمودى ما نفهميديم كدام يك از اين دو دستور صحيح است؟ امام على عليه السلام (از اين سخن ناراحت شد و) دست ها را بهم زد و سپس فرمود: اين جزاى كسى است كه بيعت را ترك كند! و پيمان بشكند! به خدا سوگند هنگامى كه شما را دستور به جهاد (با لشگر معاويه) دادم و وادار به همكارى كردم كه برای شما خوشايند نبود، ولى خداوند خيرتان را در آن قرار داده بود. اگر شما در برابر اين دستور تسليم شده بوديد، تا هنگامى كه در مسير حق گام برمى داشتيد رهبرتان بودم، و اگر منحرف ميشديد شما را به راه باز مى گرداندم ... امّا (افسوس كه شما هرگز تسليم فرمان من نبوديد) من با كمك چه كسى بجنگم؟ و به كه اعتماد كنم؟ (عجبا!) من ميخواهم به وسيله شما بيماريها را مداوا كنم، امّا شما خودتان درد من هستید! من به كسى مى مانم كه بخواهد خار را به وسيله خار بيرون آورد، با اينكه مى داند خار همانند خار است. بار خدايا! طبيبان اين درد جانكاه، خسته شده اند، بازوى تواناى رادمردان در كشيدن آب همّت از چاه وجود اين مردم كه دائما فروكش مى كند، ناتوان گرديده است.... https://eitaa.com/Omidezendegi🌹 ✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿
✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿 🍀امام# على عليه السلام و مسائل (۸۷)🍀 آگاهى سياسى 🔷سخنرانى امام على عليه السلام براى هدايت خوارج: ... على عليه السلام به لشگرگاه خوارج آمد و چنين فرمود : آيا شما همه در صفّين همراه ما بوديد؟ گفتند: بعضى از ما آرى و بعضى خير، فرمود: پس به دو گروه تقسيم شويد، آنها كه در صفّين بودند يك طرف، و آنها كه نبودند در سوى ديگر، تا با هر كدام با سخنى كه شايسته آنهاست گفتگو كنم. آنگاه مردم را ندا داد و فرمود: از سخن گفتن خوددارى كنيد، به حرفهايم گوش فرا دهيد و با دلهايتان به سوى من آئيد. هر كس را كه سوگند دادم درباره آنچه گواهش ميگيرم، با علم خود شهادت دهد. سپس با آنان سخنانى طولانى را بازگو كرد كه قسمتى از آن اين است: مگر آنوقت كه از روى حيله و مكر و خدعه و فريب قرآنها را بر سر نيزه بلند كردند، نگفتيد: برادران ما هستند و اهل آئين ما؟ از ما مى خواهند كه از آنان بگذريم و راضى به حكومت كتاب خدا شده اند، پس ‍ نظر ما اين است كه حرفشان را قبول كنيم و دست از آنان برداريم،... امّا من به شما گفتم كه اين امر ظاهرش ايمان است و باطنش دشمنى و عدوان، آغازش رحمت است و پايانش ندامت؛ بر همين حال باقى باشيد و از راهى كه پيش ‍ گرفته ايد منحرف نشويد، و در جهاد دندان ها را روى هم فشار دهيد؛ و به هر صدائى اعتنا نكنيد، چه اينكه اينها صداهائى است كه اگر پاسخش گوئيد، گمراه مى كند، و اگر رهايش سازيد خوار و ذليل مى گردد. (اما شما نپذیرفتید!!!) متاسّفانه وضع چنان شد كه شما رأى حكميّت را به آنها داديد. ... مى بايست از من پيروى شود؛ چه اينكه كتاب خدا با من است، من از آن هنگامى كه با آن آشنا شده ام از آن جدا نگشته ام، ما با پيامبر صلى الله عليه و آله بوديم، و قتل و كشتار گرداگرد پدران، فرزندان، برادران و خويشاوندان دور مى زد، از وارد شدن هر مصيبت و شدّتى چيزى جز ايمان و گام برداشتن در راه حق و تسليم فرمان خدا و شكيبائى و استقامت بر درد ... نمى افزوديم،... ولى هم اكنون با برادران اسلامى خويش بواسطه تمايلات نابجا و كجى ها و انحرافات و شبهات و تأويلات ناروا مى جنگيم، پس هرگاه احساس كنيم چيزى باعث جمع پراكنده ما است و به وسيله آن به هم نزديك مى شويم و باقيمانده پيوندها را محكم مى سازيم، ما به آن تمايل نشان مى دهيم، و آن را گرفته و غيرآن را رها مى سازيم.. https://eitaa.com/Omidezendegi🌹 ✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿
✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿 🍀امام عليه السلام و مسائل (۸۸)🍀 آگاهى سياسى 🔷علل انتخاب شهر كوفه بعنوان مرکز خلافت اسلامی: پس از جنگ جَمَل و خطر آفرينى هاى معاويه در شام، و دورى زياد شهر مدينه از مرزهاى عراق و شام، امام على عليه السلام را بر آن داشت تا با ملاحظه اين مسائل و با آگاهى كاملى كه آن حضرت داشت، نماينده اى براى اداره شهر بصره بگمارد كه بتواند جلوى قضاياى احتمالى را بگيرد، به همين منظور بهترين و عالم ترين افراد خاندانش، عبداللّه بن عبّاس را كه در آن روز از هر جهت مورد اعتماد بود به فرماندارى بصره تعيين فرمود. و يكى از زيركترين أعراب «زياد بن أبيه» را نزد او به عنوان مشاور و كاتب معيّن كرد. خود آن حضرت نيز تصميم گرفت به جاى مدينه طيّبه، كوفه را مركز خلافت اسلامى قرار دهد. طبعا ترك گفتن مدینه براى اميرالمؤمنين عليه السلام دشوار بود، ولى در آن زمان به ناچار و روى يك سلسله مصالح اسلامى، كوفه را براى خلافت اسلامى به جاى مدينه برگزيد. مدينه اى كه از مهاجرت پيامبر و يارانش با آغوش باز استقبال كرده بود، مدينه اى كه براى اسلام و مسلمين مركزيّت داشت و موجب پيشرفت آن گرديد. مدينه اى كه براى حسن و حسين بستر ولادت و مهد تربيت بود. مدينه، آن شهر مقدّسى كه پيكر پاك پيامبر صلى الله عليه و آله و فاطمه زهرا«س» را در برگرفته بود؛ آری این مدینه را بخاطر مصالح اداره کشور اسلامی مجبور شد ترک کند. بنابه نقل مسعودى و ديگران ، حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام در روز دوازدهم رجب سال سى و شش با سپاه ظفرمند خود وارد كوفه شد و در محلّه رحبه مسكن گرفت و مردم كوفه از كوچك و بزرگ از آن حضرت به گرمى استقبال كردند. امام على عليه السلام از آنجا به مسجد آمد و دو ركعت نماز تحيّت بجا آورده آنگاه بر روى منبر قرار گرفت و بعد از ثناى خداوند بزرگ، خطاب به مردم چنين فرمود: سپاس خدا را كه بر دوست و ولىّ خود نصرت بخشيد و دشمن را خوار و ناتوان ساخت و راستگوى حق را عزّت و شرافت داد و دروغ گوى تبه كار را ذليل نمود. اى اهل شهر و ساكنان اين ديار، تقوى و ترس از خدا را به شما سفارش مى كنم و نيز سفارش مى كنم پيروى كسانى را كه از پيروان خدايند. و از اهل بيت پيامبرتان كه ايشان براى فرمانبردارى سزاوارترند پیروی کنید نه از كسانى كه همواره مردم را به سوى خود مى خوانند و با ارزش هاى معنوى ما بر ديگران فخر فروشى مى كنند و امر ما را انكار مى نمايند و حقّ مارا پايمال مى سازند و از استفاده آن جلوگيرى مى نمايند، ... تعدادى از مردان شما از يارى ما دست برداشتند و مرا از خود ناراحت نمودند، اينك شما پيروان ما هم از ايشان دورى گزينيد و به درشتى با آنها سخن گوئيد تا از كردار خويش شرمنده شوند. https://eitaa.com/Omidezendegi🌹 ✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿
✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿 🍀امام عليه السلام و مسائل (۹۰)🍀 آگاهى سياسى ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه خود مى گويد: بعضى خيال كرده اند معاويه از على عليه السلام سياستمدار تر بود ولى اين درست نيست، زيرا سياستمدارانى همچون معاويه هرگز به هدف خود نخواهند رسيد مگر اينكه طبق نظريّه خود به مقدّماتى كه لازم مى بينند عمل كنند، خواه موافق دين و شريعت باشد يا نباشد. امّا سياست امام على عليه السلام مقيّد به حقّ و عدالت و دين شريعت بود و در تمام موارد هرجا كه با آئين موافق نبود اقدام نمى كرد ولى معاويه مقيّد به اين اصل نبود. على عليه السلام در جنگ هايش جز به آنچه با كتاب و سنّت موافق بود، اقدام نمى كرد، حال آنكه معاويه علاوه بر آن، خلاف كتاب و سنّت را نيز عمل مى كرد و تمامى انواع و اقسام حيله ها اعمّ از حلال و حرامش را به كار مى بست و در جنگ چنان عمل مى كرد كه شاه هند در مقابل كسرى و شاهان چين در مقابل زمامداران ترك عمل مى كردند. ولى على عليه السلام به سربازانش دستور مى داد: شما شروع به جنگ نكنيد، مجروحان را به قتل نرسانيد، در بسته اى را باز نكنيد؛ اين مسيرشان بود... حال آنكه سايرين از استعمال هيچ حربه اى براى پيروزى در جنگ فروگذار نمى كردند... و حتّى مسموم كردن دشمن، پراكندن شايعات كذب در ميان مردم، آشفته كردن افكار مردم و ترساندن بعضى ديگر نيز دست مى زدند. و البتّه كه گريزگاه هاى كذب بيش از صدق است و اسباب حرام بيش از حلال است، پس آنكه به راه هاى حلال اكتفاء كند باب بسيارى تدابير را بر خود مى بندد... و على عليه السلام اين چنين بود و لذا بود كه عوام النّاس با ديدن كثرت مكايد و حيله هاى معاويه دچار اين توهّم شدند كه معاويه از على عليه السلام سياستمدار تر است ... ولى حقيقت اين است كه امام طريق پيشرفت را خوب مى دانست و اين طرفداران وى بودند كه در اثر سرپيچى از فرمان آن حضرت در دام نيرنگ معاويه مى افتادند. آنجا كه كوته بينى، و عدم بصيرت مردم، دست حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام را از اجراى تدابير و پيش ‍ بينى هاى سياستمدارانه اى كه با اصول بنيادين تفكّر دينى ايشان نيز منافاتى نداشت مثل رأى امام على عليه السلام در جريان قرآن بر سر نيزه زدن مى بست، آيا مى توان گفت، ديگران سياستمدارتر بودند؟ https://eitaa.com/Omidezendegi🌹 ✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿
✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿 🍀امام# على عليه السلام و مسائل (۹۱)🍀 🔷آگاهى سياسى توجّه به آگاهى سياسى مردم: مردى از ياران اميرالمؤمنين عليه السلام در جريان جنگ جمل سخت در ترديد قرار گرفته بود. او دو طرف را مى نگريست؛ از يك طرف حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام را مى ديد و شخصيّت هاى بزرگ اسلامى را كه در ركاب امام على عليه السلام شمشير مى زدند. و از طرفى همسر نبىّ اكرم صلى الله عليه و آله، عايشه را مى ديد كه قرآن درباره زوجات آن حضرت مى فرمايد: وَ اَزواجُهُ اُمُّهاتهُم همسران او مادران امّتند. و در ركاب عايشه، طلحه را مى ديد از پيشتازان در اسلام، مرد خوش سابقه و تيرانداز ماهر ميدان جنگهاى اسلامى و مردى كه به اسلام خدمتهاى ارزنده اى كرده است. و باز زبير را مى ديد، خوش سابقه تر از طلحه، آنكه حتّى در روز سقيفه از جمله متحصّنين در خانه على عليه السلام بود. اين مرد در حيرتى عجيب افتاده بود كه يعنى چه!؟ آخر على عليه السلام و طلحه و زبير از پيشتازان اسلام و فداكاران سخت ترين دژهاى اسلامند، اكنون رو در رو قرار گرفته اند؟ كداميك به حقّ نزديكترند؟ در اين گيرو دار چه بايد كرد؟! سرانجام محضر اميرالمؤمنين عليه السلام شرفياب شد و گفت: اَيُمكِنُ اَن يَجتَمِعَ زُبيرٌ وَ طَلحَةٌ و عائِشَةٌ عَلَى باطِلٍ؟ آيا ممكن است طلحه و زبير و عايشه بر باطل اجتماع كنند؟ شخصيّت هايى مانند آنان از بزرگان صحابه رسول اللّه، چگونه اشتباه مى كنند و راه باطل را مى پيمايند، آيا ممكن است؟ امام على عليه السلام در جواب او سخنى دارد كه دكتر طه حسين دانشمند و نويسنده مصر مى گويد: سخنى محكمتر و بالاتر از اين يافت نمى شود. بعد از آنكه وحى خاموش شد و نداى آسمانى منقطع شد، سخنى به اين بزرگى شنيده نشده است. فرمود: اِنَّكَ لَمَلبُوسٌ عَلَيكَ، اِنَّ الحَقَّ وَ الباطِلَ لا يُعارَفانِ بِاَقدارِ الرِّجالِ، اِعرِفِ الحَقَّ تَعرِف اَهلَهُ، وَ اعرِفِ الباطِلَ تَعرِف اَهلَهُ. حقيقت بر تو مشتبه شده. حق و باطل را با ميزان قدر و شخصيّت افراد نمى شود شناخت. اين صحيح نيست كه تو اوّل شخصيّت هائى را مقياس قرار دهى و بعد حق و باطل را با اين مقياس ها بسنجى، اشخاص نبايد مقياس حقّ و باطل قرار گيرند. اين حقّ و باطل است كه بايد مقياس اشخاص و شخصيّت آنان باشند! 💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ 💚⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ ♥️🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ https://eitaa.com/Omidezendegi🌹 ✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿
✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿 🍀 رفتارى امام# على عليه السلام(۹۲)🍀 🔹در چشمه سار نهج البلاغه # سياست و : نامه ۵۳ نهج البلاغه ،# اخلاقى ،# اقتصادى ، ، كتبه للا شتر النخعى ، لما ولاه على مصر وأعمالها حين اضطرب أمر اءميرها محمد بن أبى بكر، وهو أطول عهد كتبه و أجمعه للمحاسن. بسم اللّه الرحمن الرحيم هذَا مَا اءَمَرَ بِهِ عَبدُ اللّهِ عَلِيُّ أمِيرُ المُؤ مِنِينَ، مَالِكَ بنِ الحَارِثِ الاَْشْتَرَ فِى عَهْدِهِ إِلَيْهِ، حِينَ وَلا هُ مِصْرَ: جِبَايَةَ خَرَاجِهَا، وَجِهَادَ عَدُوِّهَا، وَاستِصلاَحَ اءَهلِهَا، وَعِمَارَةَ بِلاَدِهَا. نامه به مالك اشتر، هنگامى كه او را به فرماندارى مصر برگزيد، آن هنگام كه اوضاع محمد بن ابى بكر متزلزل شد، و از طولانى ترين نامه هاست كه زيباييهاى تمام نامه ها را دارد. بنام خداوند بخشنده و مهربان. اين فرمان بنده خدا على اميرمؤمنان، به مالك اشتر پسر حارث است، در عهدى كه با او دارد، هنگامى كه او را به فرماندارى مصر بر مى گزيند تا خراج آن ديار را جمع آورد، و با دشمنانش نبرد كند، كار مردم را اصلاح، و شهرهاى مصر را آباد سازد ضرورت خودسازى: او را به ترس از خدا فرمان مى دهد، و اينكه اطاعت خدا را بر ديگر كارها مقدّم دارد، و آن چه در كتاب خدا آمده، از واجبات و سنّتها را پيروى كند، دستوراتى كه جز با پيروى آن رستگار نخواهد شد، و جز با نشناختن و ضايع كردن آن جنايتكار نخواهد گرديد. به او فرمان مى دهد كه خدا را با دل و دست و زبان يارى كند، زيرا خداوند پيروزى كسى را تضمين كند كه او را يارى دهد، و بزرگ دارد آن كس را كه او را بزرگ شمارد. و به او فرمان مى دهد تا نفس خود را از پيروى آرزوها باز دارد، و به هنگام سركشى رامش نمايد، كه : همانا نفس همواره به بدى واميدارد جز آن كه خدا رحمت آورد. ثُمَّ اعلَم يَا مَالِكُ، أَنِّى قَد وَجَّهتُكَ إِلَى بِلاَدٍ قَد جَرَت عَلَيهَا دُوَلٌ قَبلَكَ، مِن عَدلٍ وَجَورٍ، وَاءَنَّ النَّاسَ يَنظُرُونَ مِن اءُمُورِكَ فِى مِث لِ مَا كُنتَ تَنظُرُ فِيهِ مِن اءُمُورِ الوُلاَةِ قَبلَكَ، وَيَقُولُونَ فِيكَ مَا كُنتَ تَقُولُ فِيهِم ، وَإِنَّمَا يُستَدَلُّ عَلَى الصَّالِحِينَ بِمَا يُجرِى اللّهُ لَهُم عَلَى اءَلسُنِ عِبَادِهِ…… پس اى مالك بدان! من تو را به سوى شهرهايى فرستادم كه پيش از تو دولت هاى عادل يا ستمگرى بر آن حكم راندند، و مردم در كارهاى تو چنان مى نگرند كه تو در كارهاى حاكمان پيش از خود مى نگرى، و درباره تو آن مى گويند كه تو نسبت به زمامداران گذشته مى گويى، و همانا نيكوكاران را به نام نيكى توان شناخت كه خدا از آنان بر زبان بندگانش جارى ساخت. پس نيكوترين اندوخته تو بايد اعمال صالح و درست باشد، هواى نفس را در اختيارگير، و از آن چه حلال نيست خويشتن دارى كن، زيرا بُخل ورزيدن به نفس خويش، آن است كه در آن چه دوست دارد، يا براى او ناخوشايند است ، راه انصاف پيمایي 💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ 💚⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ ♥️🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ https://eitaa.com/Omidezendegi🌹 ✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿✳️🌿