وقت طلاست؛ قبول نداری؟
در طول مسير مدرسه سعي داشت قرآن حفظ كند. توي تاكسي هم كه مينشست يا كتاب ميخواند يا از حفظ قرآن تلاوت ميكرد. ميگفتم:«چه آدم عجيبي هستي تو!».
ميگفت:«وقت طلاست؛ قبول نداري؟».
شهید محمدرضا اخلاقی
[منبع فرهنگنامه شهدای سمنان]
مَلجَــــــا
-
امتحان ِ خدا جلو رومونه ؛
اونی بعدا سرش بالاست و سینهش جلو ،
که اینجا نمره ی ِ منفی نگیره !
حواسمون باشه شرمنده ی ِ آقا نشیم . .
- شهید مصطفی صدرزاده