eitaa logo
مَلجَــــــا
277 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
17 فایل
‌﷽ ما نه از رفتن آنها، که ازماندن خویش دلتنگیم! #شهید‌سید‌مرتضی‌آوینی •همسایه ⸤ @shahid74m ⸣ 「 @maljakhat 」خوشنویسی ملجا• •تنها راه ارتباطی: https://daigo.ir/pm/1HaxEU ོ کپی‌حلال‌بھ‌شرط‌ذکر۳صلوات‌ جهت‌تعجیل‌درفرج‌‌‌و‌شادےارواح‌طیبه‌ےشهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
خدایاتاکےهیچےازٺ‌نفهمم'!؟ •|🎙|•
8.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر خسته شدید از قواعد این دنیا این و حتما ببینید فوق العادست | -@omidgah "-
shabe-jomast-havayat-nakonam(01).mp3
6.01M
شب جمعه است هوایت نکنم میمیرم... یادی از صحن و سرایت نکنم میمیرم... وضع من را به خدا روضه ی تو سامان داد... من اگر گریه برایت نکنم میمیرم...😭
شبتون‌حسینے دمتون‌حیدرے التماس‌دعا یا‌علے‌"علیه‌السلام "✋🏾
-بہ‌نام‌تو🌱 -یا‌مَلجَــا‌ڪُل‌ِّمَطرود
هدایت شده از مَلجَــــــا
السلام‌علیڪ‌یااباعبداللّٰه‌الحسین🌱
“وَإِنِّي‌عُذْتُ‌بِرَبِّي‌وَ‌رَبِّكُمْ“ هَـر‌قَدر‌هَـم‌دُنیـٰآرابِـگَردَم•• آخَـربِہ‌آغـوش‌ِتـو‌پَنآھ‌مِـۍآوَرَم مَـن‌ڪِہ‌جُـزتـوپَنـٰآهِـۍنَدآرَم¡ッ [مصحف/سوره⁴⁴/ایھ²⁰] -@omidgah "-
18 سالم بود... كه اومد خواستگاری...((: اون جلسه... قرار بود همو ببینیم... حجب و حیامون مانع ميشد... راحت نگاهِ هم كنيم... شبی رو تعیین ڪردن واسه صحبت ڪردن... خجالت ميكشيدم... واسه همين... از مادرم خواستم جام صحبت ڪنه... مادرم از طرف من... تموم حرفامو دقیق بهش میگفت... آخرای صحبتاشون بود... ڪه مادرم خواست از اتاق برم بیرون...! تو سالن،يهو یادم اومد... مسئله ای رو نگفتم... در زدم و رفتم تو اتاق... با صحنه ی عجیبی روبرو شدم... ڪه تا آخر عمر فراموش نمیڪنم... سید سجاد داشت اشڪ میریخت... پرسیدم:"چی شده...؟!" مادرم گفت: "چیزی نیست،ڪاری داشتی...؟" گفتم: "مسئله ای رو فراموش ڪردم مطرح ڪنم..." جوابمو ڪه گرفتم... از اتاق اومدم بیرون... دل تو دلم نبود... ڪه چرا داشت اونطور اشڪ میریخت...؟! بیرون ڪه اومدن پرسیدم و مادرم جواب داد... "یه واقعیت مهم زندگیتو بهش گفتم... گفتم ڪه جگر گوشه من... نه پدر داره نه برادر... مسئولیتت خیلی سخته... از این به بعد باید... هم همسرش باشی... هم پدرش... هم برادرش... میشی همه ڪس و ڪارش... از حرفم گریه ش گرفته بود و... قول داد ڪه قطعاً همینطوره و... جز این هم نمیشه... همسر عزیزتر از جانم...(: بعد 11 سال زندگی… یڪباره با رفتنت... پدرم... برادرم... بهترین دوستم و همسرم...♥️ رو از دست دادم... تڪیه گاه امن من... تو خیلی بیشتر از قولت... جاهای خالی زندگیمو... با حضورت پر ڪرده بودی... از خدا میخوام... تو فردوس برینش... بهترین نعمتاشو نصیبت كنه... ان شاءالله... راوی:همسر بزرگوار شهید💛•' کتاب خاطرات شهید -@omidgah "-