که سرمایه جاودانی است، کار
خضری که بودیم کنار منزل ما یک زعفران فروش بود، کریمه سادات مدام میرفت کشک رشته ای میگرفت میخورد، تا ناچار شدم رفتم چندکیلو خریدم این شد که پای ما به مغازه این بنده خدا باز شد،
یکبار گفتم امروز راهی مشهدیم تا شنبه اگر چند تا زعفران از شما ببرم و بفروشم بعد پولش را بدهم اشکال ندارد؟؟ اگر هم نفروختم پس بیاورم اشکالی ندارد؟
دادند آوردم
#تجارت با اعتماد شروع میشود.
گل زعفران که آمد همسرم پرسید بگیرم پاک کنیم؟ گفتم با این بچه کوچک؟! 😱😡😳
گفتند باشه چشم نگرفتم که
شب که آمدند یک پلاستیک دستشان بود. گفتم اتفاقا میخواستم بگم حالا یکم بگیرید دور همیم شبا بلنده باهم پاک میکنیم.
4تا بشقاب برای پدر و پسرها و دختر، سینی برای من، کل فصل زعفران مشغول بودیم.
انصافا با بچه کوچک انقدر همه مان اذیت شدیم که دلمان نمیآمد بفروشیم شان 😄
#تجارت با تلاش زیاد رونق پیدا میکند،
و همینطور زرشک تازه
پاک میکردیم و بسته بندی میکردیم و میاوردیم مشهد میفروختیم.
اصلا برایم مهم نبود سود میکند یا نه، چند بار هم ماند و خراب شد و ضرر کردیم.
دوست داشتم بچه ها به کارکردن عادت کنند. و روحیه کار در آنها تقویت شود.
برای #تجارت، نباید روی سود تمرکز کرد.
گاهی مشتری هست،
گاهی نیست،
بعضی نقد حساب میکنند،
بعضی نسیه میبرند،
هنوز از سالهای پیش از کسانی طلب دارم که گمان نکنم بدهند، اما از نسیه دادن هنوز هم نمیترسم.
#تجارت، توکل میخواهد.
#جهاد_اقتصادی
#ادامه_دارد...
@omkarrar