#مفاهیم_قرآنی_جزء_بیستم_و_پنجم
تعداد و جنسیت فرزندان، تنها به موهبت الهی است
لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ یخَْلُقُ مَا یَشَاءُ یهََبُ لِمَن یَشَاءُ إِنَاثًا وَ یَهَبُ لِمَن یَشَاءُ الذُّكُورَ(49) أَوْ یُزَوِّجُهُمْ ذُكْرَانًا وَ إِنَاثًا وَ یجَْعَلُ مَن یَشَاءُ عَقِیمًا إِنَّهُ عَلِیمٌ قَدِیرٌ(50- شوری)
مالكیّت و فرمانروایى آسمانها و زمین فقط در سیطره خداست، هر چه را بخواهد مىآفریند، به هر كس بخواهد دختر عطا مىكند و به هر كس بخواهد پسر مىبخشد؛ یا پسر و دختر را با هم مىدهد و هر كه را بخواهد عقیم مىكند و فرزند نمىدهد كه او دانا و تواناست.قرآن کریم براى نشان دادن این واقعیت كه هر گونه نعمت و رحمت در این عالم از سوى خدا است و كسى از خود چیزى ندارد به یك قانون كلى و یك مصداق روشن آن اشاره كرده و مىفرماید: «مالكیت و حاكمیت آسمانها و زمین براى خدا است و هر چه بخواهد مىآفریند» و به همین دلیل همه ریزخوار خوان نعمت او هستند و نیازمند به لطف و رحمت او؛ از این رو نه غرور به هنگام نعمت منطقى است و نه یاس به هنگام مصیبت.
آنگاه به نمونه روشنى از این واقعیت كه هیچ كس از خود چیزى ندارد و هر چه هست از ناحیه او است اشاره کرده می فرماید: به هر كس اراده كند دختر مىبخشد و به هر كس بخواهد پسر. یا اگر بخواهد هر دو آنها را مىدهد و هر كس را هم که مصلحت بداند عقیم و بى فرزند مىگذارد.
به این ترتیب مردم را به چهار گروه تقسیم کرد: آنهایى كه تنها پسر دارند و در آرزوى دخترى هستند و آنها كه دختر دارند و در آرزوى پسرى و آنها كه هر دو را دارند و گروهى كه فاقد هر گونه فرزندند و قلبشان در آرزوى آن پر مىكشد.و این یك نمونه بارز از عدم توانایى انسان از یك سو، و نشانه روشن از مالكیت و حاكمیت و خالقیت خداوند از سوى دیگر است. گر چه نقش بعضى از غذاها و داروها را در افزایش احتمال تولد پسر یا دختر نمىتوان انكار كرد، ولى باید دانست كه آن اثر را هم خدا در آن دارو و روشها قرار داده است و هیچ کدام خارج از علم و قدرت خدا نیستند.
نکته دیگری که در آیه به چشم می خورد اینکه برای هر دو جنس از تعبیر «یهب؛ مىبخشد» استفاده کرد و این دلیل روشنى است كه هم دختران هدیه الهى هستند و هم پسران و فرق گذاشتن میان این دو از دیدگاه یك مسلمان راستین صحیح نیست.
آیاتی که هنگام سوار شدن خوانده می شود
لِتَسْتَوُاْ عَلىَ ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُواْ نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَیْتُمْ عَلَیْهِ وَ تَقُولُواْ سُبْحَانَ الَّذِى سَخَّرَ لَنَا هَاذَا وَ مَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ(13)وَ إِنَّا إِلىَ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ(14- زخرف)
كه بر پشت آن استقرار یابید و چون بر آن استقرار یافتید، نعمت پروردگارتان را به یاد آورید و بگویید: منزّه است خدایى كه این را رام ما كرد كه ما قدرت آن را نداشتیم و ما به سوى پروردگارمان باز خواهیم گشت.
«استواء بر ظهر» به معناى استقرار بر پشت حیوان و یا هر مركب سواری دیگر است. منظور از مرکب با توجه به آیه قبل (آیه 12) فقط چهارپایان نیست بلکه به قرینه «کشتی» که در آیه آمده است هر گونه وسیله نقلیه را در بر می گیرد که در عصر حاضر ماشین، قطار و هواپیما از رایج ترین آنهاست.
و «ما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ» هم مفهومش این است كه اگر لطف پروردگار نبود ما هرگز قادر به کنترل و ادراه این مرکبها نبودیم. و اینکه در پایان دعای مومنین این چنین دارد که: «وَ إِنَّا إِلىَ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ؛ و بی شک ما به سوى پروردگارمان باز خواهیم گشت» برای آن است که آنها را به یاد قیامت بیندازد که امروز سوار بر وسیله ای گران قیمت شده و در زمین جابجا می شویم به یاد داشته باشیم که بالاخره تابوتی هم هست که در انتظار ماست.در حالات امیرالمومنین علیه السلام آمده است كه هنگامی که پاى خود را در ركاب گذاشت فرمود: «بسم اللَّه» و هنگامى كه بر مركب استقرار یافت این آیات را تلاوت کرد: «سُبْحانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ وَ إِنَّا إِلى رَبِّنا لَمُنْقَلِبُون»
از این رو مستحب است که انسان هنگام سوار شدن بر هر وسیله نقلیه ای با خواندن این آیات هم شکر خدا را بجا آورد و هم به یاد قیامت افتاده و فراموش نکند که روزی سوار بر تابوت به آن دیار باقی خواهد شتافت.