هدایت شده از ام ابیها (س)
🌸💚 جشن پیروزی انقلاب مبارک💚🌸
42 سال است #مردم شدیم (رعیت بودیم)
42 سال است #مستقل شدیم (نوکر بودیم)
42 سال است #آزاد شدیم (در خفقان ساواک بودیم)
42 سال است پناه مظلومان شدیم (متحد ظالمان بودیم)
42 سال دینداری آزاد شد (بی دینی اجباری بود)
🍃🌱🌿پس این انقلاب مقدس مبارک باد😍🌱🎋🍃
#دهه_فجر
#جشن_انقلاب
┄══•ஜ۩🌹۩ஜ•══┄
#پایگاه_مقاومت_بسیج_ام_ابیهــا_سلام_الله_علیها
#حوزه_مقاومت_بسیج_خواهران_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#ناحیه_مقاومت_سپاه_کاشان
تلگرام👇
#⃣ @ommeabeha2
ایتا👇
#⃣ @ommeabeha
✍ ارتباط با ادمین:
🆔 @Basirateammar
هدایت شده از ام ابیها (س)
14.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
موشن گرافی ۲۲ بهمن
#دهه_فجر
┄══•ஜ۩🌹۩ஜ•══┄
#پایگاه_مقاومت_بسیج_ام_ابیهــا_سلام_الله_علیها
#حوزه_مقاومت_بسیج_خواهران_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#ناحیه_مقاومت_سپاه_کاشان
تلگرام👇
#⃣ @ommeabeha2
ایتا👇
#⃣ @ommeabeha
✍ ارتباط با ادمین:
🆔 @Basirateammar
#ریاضی
انواع بطری و قوطی را در اختیار کودک قرار دهید .
از او بخواهید که در مربوط به هر قوطی را پیدا کرده و ببندد.
واژه های کوچک ، بزرگ ، باریک و پهن را بکار ببرید .
هدف:
دقت تمرکز ، هماهنگی چشم و دست
https://eitaa.com/joinchat/362152027Cacc9335734
آموزش کودکان ام ابیها
#ریاضی انواع بطری و قوطی را در اختیار کودک قرار دهید . از او بخواهید که در مربوط به هر قوطی را پی
برای اینکه نشون بدن این مفاهیم را خوب متوجه شدند می تونند نقاشی بکشن یا کاردستی درست کنند
قبلا برای مفهوم بلند و کوتاه نقاشی کشیدند
الان برای مفاهیم باریک و پهن بخواهید که فکر کنند و برامون کاردستی یا نقاشی بفرستند.
🌷 شعر امام زمانی 🌷
🌸 مانند خورشید ، در پشت ابری
🌸 هم باشهامت ، هم کوه صبری
🌸 هم پاک و زیبا ، هم مهربانی
🌸 نور خدایی ، صاحب زمانی
🌸 هر روز و هر شب ، در یاد مایی
🌸 هم با محبت ، هم با صفایی
🌸 آن چهره ات را ، ای کاش می دیدم
🌸 در آغوش تو ، من می پریدم
https://eitaa.com/joinchat/362152027Cacc9335734
#قصه
من با تو قهرم تو با من آشتی
باران از اتاق بیرون آمد، کتابش را روی میز گذاشت، جلوی تلویزیون نشست، مشغول تماشای برنامه ی پاشو پاشو کوچولو شد؛
مبین توپش را بغل کرده بود آمد، کنترل را برداشت و کانال را عوض کرد، گفت :« مستند دایناسورها دارد» باران بغض کرد و با لب و لوچه ی آویزان گفت:« اصلا قهرم» و به اتاق رفت.
غذا آماده شد مامان باران را صدا کرد و گفت:« باران بیا دخترم غذا آماده است.» باران از اتاق بیرون آمد، رویش را از مبین برگرداند و به آشپز خانه رفت. مامان غذا را کشید، بشقابی جلوی باران و بشقابی جلوی مبین گذاشت.
مامان یادش رفته بود برای باران قاشق بگذارد، باران گفت:« اصلا قهرم» و به اتاقش رفت!
عصربابا از راه رسید، باران دوید و خودش را توی بغل بابا انداخت. بابا اورا بوسید، باران به دستان بابا نگاه کرد، عروسکی که بابا قول داده بود را ندید.
گفت:« اصلا قهرم» و به اتاقش رفت. روی تخت دراز کشید، چشمانش را بست با خودش گفت:« اصلا با همه قهرم»
صدایی شنید چشمانش را باز کرد و نشست، مداد آبی اش بود گفت:« اصلا من قهرم» و رفت توی کشو!
باران خواست بپرسد چرا! جوراب صورتی اش را دید که رویش را برگرداند و گفت:«اصلا قهرم» خواست بپرسد چرا! عروسکش موقرمزی را دید که گفت:« اصلا قهرم » و رفت توی کمد.
باران بلند شد و گفت:« آخر چرا قهر؟خب بگویید چه شده؟»
مداد آبی سرش را از کشو بیرون آورد و گفت:« چون امروز با من نقاشی ات را رنگ نکردی» جوراب صورتی نخ هایش را کج کرد و گفت: « چون دو روز است من را این گوشه انداختی!» موقرمزی از توی کمد سرک کشید و گفت:« چون امروز با من بازی نکردی»
باران اخم کرد، خواست بگوید :« خب این را از اول می گفتید این که قهر ندارد»
صدایی شنید :« باران جان دخترم» چشمانش را باز کرد، بابا را دید عروسکی که قول داده بود در دستش بود، باباگفت:« عروسک را در ماشین جا گذاشته بودم » باران خندید و خودش را توی بغل بابا جا کرد.
https://eitaa.com/joinchat/362152027Cacc9335734
خلاقیت با بطری
کاردستی چراغ راهنمایی
https://eitaa.com/joinchat/362152027Cacc9335734
کاردستی پرنده با درب بطری
https://eitaa.com/joinchat/362152027Cacc9335734
هدایت شده از ام ابیها (س)
#پویش
#بوسیدن_بهشت
مردی به حضور پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و پرسید: «ای رسول خدا! من سوگند خوردهام که آستانه ی در بهشت را ببوسم، اکنون چه کنم؟» پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: پای مادر و پیشانی پدرت را ببوس،(یعنی اگر چنین کنی، به آرزوی خود در مورد بوسیدن آستانه ی در بهشت میرسی).
او پرسید: اگر پدر و مادرم مرده باشند، چه کنم؟ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: قبر آنها را ببوس.
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹
بچه های گلم به مناسبت روز پدر پیشانی پدرتونو ببوسید و عکسش را برامون بفرستید.
عکس شما در کانال قرار میگیره و به سه عکسی که بیشترین بازدید را داشته باشه، جوایزی به رسم یادبود تعلق میگیره.
┄══•ஜ۩🌹۩ஜ•══┄
#پایگاه_مقاومت_بسیج_ام_ابیهــا_سلام_الله_علیها
#حوزه_مقاومت_بسیج_خواهران_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#ناحیه_مقاومت_سپاه_کاشان
تلگرام👇
#⃣ @ommeabeha2
ایتا👇
#⃣ @ommeabeha
✍ ارتباط با ادمین:
🆔 @Basirateammar
الگو ها
🔵🔴 🔵🔴
🟩🟨 🟩🟨
🔺🟡 🔺🟡
🟩🔺 🟩🔺
🟦🔺🟢 🟦🔺🟢
در یک برگه شما الگوها را بکشید و از بچه ها بخواهید ادامه بدن
مفاهیم
مربع و دایره و مثلث
و رنگهای
قرمز و آبی و سبز و زرد
را هم می تونید آموزش بدهید.
#کاربرگ_ریاضی
#الگویابی
لطفا به کودکتان کمک کنید مطابق الگو تمرین را انجام دهد
شعر جشن گل و ستاره
میاد دوباره روز
جشن گل و ستاره
چه روز خوب و شادی
وای چه صفایی داره
روز پدر می رسه
شاد می شه بابای من
برای او می خرم
یه شاخه گل، یه پیرهن!
می گم مبارک باشه
روز پدر بابا جون
الهی زنده باشی
ای پدر مهربون
https://eitaa.com/joinchat/362152027Cacc9335734
پدر👨
پدرم مهربونه
قدرِ مارو میدونه
سعی می کنه همیشه
تا چیزی کم نباشه
خیلی مارو دوست داره
تنهامون نمیزاره
مادر همیشه میگه
پدر نور و امیده
https://eitaa.com/joinchat/362152027Cacc9335734
4_5875063185555327274.mp3
732.3K
شعر به مناسبت روز پدر🌼
بابا آمد
تق تق تق بر در زد
بابا از بیرون آمد
رفتم در را وا کردم
شادی را پیدا کردم
وقتی بابا را دیدم
فوری او را بوسیدم
بابا آمد نان آورد
با لبخندش جان آورد
با او روشن شد خانه
او شمع و ما پروانه
مصطفی رحمان دوست
https://eitaa.com/joinchat/362152027Cacc9335734
سلام به همه عزیزان
هرکدام از شعرها را که بچه ها بیشتر پسندیدند بخونند.
هدایت شده از ام ابیها (س)
#پویش
#بوسیدن_بهشت
مردی به حضور پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و پرسید: «ای رسول خدا! من سوگند خوردهام که آستانه ی در بهشت را ببوسم، اکنون چه کنم؟» پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: پای مادر و پیشانی پدرت را ببوس،(یعنی اگر چنین کنی، به آرزوی خود در مورد بوسیدن آستانه ی در بهشت میرسی).
او پرسید: اگر پدر و مادرم مرده باشند، چه کنم؟ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: قبر آنها را ببوس.
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹
عزیزی که آستانه بهشت را بوسید:
دختر گلم خانم مهدیه حسامی🌹
┄══•ஜ۩🌹۩ஜ•══┄
#پایگاه_مقاومت_بسیج_ام_ابیهــا_سلام_الله_علیها
#حوزه_مقاومت_بسیج_خواهران_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#ناحیه_مقاومت_سپاه_کاشان
تلگرام👇
#⃣ @ommeabeha2
ایتا👇
#⃣ @ommeabeha
✍ ارتباط با ادمین:
🆔 @Basirateammar
هدایت شده از ام ابیها (س)
#پویش
#بوسیدن_بهشت
مردی به حضور پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و پرسید: «ای رسول خدا! من سوگند خوردهام که آستانه ی در بهشت را ببوسم، اکنون چه کنم؟» پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: پای مادر و پیشانی پدرت را ببوس،(یعنی اگر چنین کنی، به آرزوی خود در مورد بوسیدن آستانه ی در بهشت میرسی).
او پرسید: اگر پدر و مادرم مرده باشند، چه کنم؟ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: قبر آنها را ببوس.
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹
عزیزی که آستانه بهشت را بوسید:
پسر گلم آقای محمدطه حسینزاده🌹
┄══•ஜ۩🌹۩ஜ•══┄
#پایگاه_مقاومت_بسیج_ام_ابیهــا_سلام_الله_علیها
#حوزه_مقاومت_بسیج_خواهران_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#ناحیه_مقاومت_سپاه_کاشان
تلگرام👇
#⃣ @ommeabeha2
ایتا👇
#⃣ @ommeabeha
✍ ارتباط با ادمین:
🆔 @Basirateammar
هدایت شده از ام ابیها (س)
#پویش
#بوسیدن_بهشت
مردی به حضور پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و پرسید: «ای رسول خدا! من سوگند خوردهام که آستانه ی در بهشت را ببوسم، اکنون چه کنم؟» پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: پای مادر و پیشانی پدرت را ببوس،(یعنی اگر چنین کنی، به آرزوی خود در مورد بوسیدن آستانه ی در بهشت میرسی).
او پرسید: اگر پدر و مادرم مرده باشند، چه کنم؟ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: قبر آنها را ببوس.
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹
عزیزی که آستانه بهشت را بوسید:
دختر گلم خانم فاطمه احسان🌹
┄══•ஜ۩🌹۩ஜ•══┄
#پایگاه_مقاومت_بسیج_ام_ابیهــا_سلام_الله_علیها
#حوزه_مقاومت_بسیج_خواهران_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#ناحیه_مقاومت_سپاه_کاشان
تلگرام👇
#⃣ @ommeabeha2
ایتا👇
#⃣ @ommeabeha
✍ ارتباط با ادمین:
🆔 @Basirateammar
هدایت شده از ام ابیها (س)
#پویش
#بوسیدن_بهشت
مردی به حضور پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و پرسید: «ای رسول خدا! من سوگند خوردهام که آستانه ی در بهشت را ببوسم، اکنون چه کنم؟» پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: پای مادر و پیشانی پدرت را ببوس،(یعنی اگر چنین کنی، به آرزوی خود در مورد بوسیدن آستانه ی در بهشت میرسی).
او پرسید: اگر پدر و مادرم مرده باشند، چه کنم؟ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: قبر آنها را ببوس.
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹
عزیزانی که آستانه بهشت را بوسیدند:
دختر و پسر گلم عارفه و عرفان مجیدی🌹
┄══•ஜ۩🌹۩ஜ•══┄
#پایگاه_مقاومت_بسیج_ام_ابیهــا_سلام_الله_علیها
#حوزه_مقاومت_بسیج_خواهران_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#ناحیه_مقاومت_سپاه_کاشان
تلگرام👇
#⃣ @ommeabeha2
ایتا👇
#⃣ @ommeabeha
✍ ارتباط با ادمین:
🆔 @Basirateammar
هدایت شده از ام ابیها (س)
#پویش
#بوسیدن_بهشت
مردی به حضور پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و پرسید: «ای رسول خدا! من سوگند خوردهام که آستانه ی در بهشت را ببوسم، اکنون چه کنم؟» پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: پای مادر و پیشانی پدرت را ببوس،(یعنی اگر چنین کنی، به آرزوی خود در مورد بوسیدن آستانه ی در بهشت میرسی).
او پرسید: اگر پدر و مادرم مرده باشند، چه کنم؟ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: قبر آنها را ببوس.
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹
عزیزانی که آستانه بهشت را بوسیدند:
دختران گلم زینب و زهرا احسان🌹
┄══•ஜ۩🌹۩ஜ•══┄
#پایگاه_مقاومت_بسیج_ام_ابیهــا_سلام_الله_علیها
#حوزه_مقاومت_بسیج_خواهران_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#ناحیه_مقاومت_سپاه_کاشان
تلگرام👇
#⃣ @ommeabeha2
ایتا👇
#⃣ @ommeabeha
✍ ارتباط با ادمین:
🆔 @Basirateammar
📚 #قصه
#داستان_کودکانه_امام_جوادع
✍مامون سوار بر اسب بود.
همراهانش دنبال او به طرف شکار گاه می رفتند. مردم از لای در و دریچه خانه مامون و همراهانش را نگاه می کردند.
بعضی ها هم با شیرینی و شربت از آن ها پذیرایی می کردند.
ماموران راه را برای مامون باز می کردند تا راحت از کوچه ها بگذرد.
مامون هم با غرور به مردم نگاه می کردند و از تعظیم و احترام آن ها لذت می برد. آن ها همین طور که از کوچه ها می گذشتند به کوچه پهنی رسیدند.
چند تا از بچه محل توی کوچه بازی می کردند در میان آن ها جواد هم بود. صدای اسب و ماموران به گوش بچه ها خورد.
یکی از بچه ها با ترس گفت: وای خلیفه، خلیفه دارد می آید.
چند مامور که جلوتر از خلیفه بودند خودشان را به بچه ها رساندند. بچه ها از ترس پا به فرار گذاشتند اما جواد بدون ترس سر جای خود ایستاد.
مامون با تعجب به کودکی که سر جایش ایستاده بود نگاه کرد جلو رفت و همان طور که سوار بر اسب بود پرسید: تو چرا با دیگران فرار نکردی؟
امام جواد با اعتماد به نفس گفت: من که کاری نکرده ام که لازم باشد فرار کنم.
با این حرف جواد، روی پیشانی مامون چند خط افتاد. ابروهایش از خشم گره خورد و سرش را پایین انداخت و گفت: خوب
جواد گفت: راه تنگ نبود که با فرار خود راه را برای تو باز کنم. از هر کجا که می خواهی می توانی بروی.
مامون خلیفه بود و آدم ها ازاو حساب می بردند. حالا برای اولین بار کودکی جلوی او ایستاده بود و با شجاعت حرف می زد. با تعجب پرسید: تو کیستی؟
جواد گفت: من محمد پسر علی پسر موسی جعفر پسر محمد پسر علی هستم.
https://eitaa.com/joinchat/362152027Cacc9335734
حرف وی بزرگ........ V
https://eitaa.com/joinchat/362152027Cacc9335734
حرف وی کوچک........ v
https://eitaa.com/joinchat/362152027Cacc9335734