و اشک میل چکیدن نداشت می دانم
بهار حال رسیدن نداشت می دانم
درون حنجره اش بغض روزگاري بود
که فرصت ترکیدن نداشت می دانم
سپید بال پرستوي آرزوهایش
دگر خیال پریدن نداشت می دانم
و سینه سرخ سرا پا غرور گم گشته
دگر خیال پریدن نداشت می دانم
شکست کشتی دنیا و ناخدا دیگر
ز عرشه قصد پریدن نداشت می دانم
✅برگرفته از کتاب خورشید هور
#سردار_هور
#خورشید_هور
#علی_هاشمی
🌹@omolbaninbahrami
کانال شاعر ارزشی #امالبنین_بهرامی (ام.خزان)
هدایت شده از اشعار امالبنین بهرامی (ام.خزان)
و اشک میل چکیدن نداشت می دانم
بهار حال رسیدن نداشت می دانم
درون حنجره اش بغض روزگاري بود
که فرصت ترکیدن نداشت می دانم
سپید بال پرستوي آرزوهایش
دگر خیال پریدن نداشت می دانم
و سینه سرخ سرا پا غرور گم گشته
دگر خیال پریدن نداشت می دانم
شکست کشتی دنیا و ناخدا دیگر
ز عرشه قصد پریدن نداشت می دانم
✅برگرفته از کتاب خورشید هور
#سردار_هور
#خورشید_هور
#علی_هاشمی
🌹@omolbaninbahrami
کانال شاعر ارزشی #امالبنین_بهرامی (ام.خزان)